در گزیده ای از گفت وگوی روزنامه شرق با محمدعلی دستمالی کارشناس مسایل منطقه آمده است: وزارت امور خارجه ترکیه در یک بیانیه جزئیاتی درباره سفر وزیر امور خارجه ایران به استانبول و مذاکرات دوجانبه او با مقامات ترکیه ارائه کرد. وزارت امور خارجه ترکیه اعلام کرد: «وزیر امور خارجه ایران روز یکشنبه برای مذاکراتی دوروزه به استانبول خواهد آمد و روز ۱۴ و ۱۵ ژوئن در ترکیه خواهد بود». در ادامه این بیانیه آمده است: «در این دیدار، تمام جنبههای روابط دوجانبهمان مورد بحث قرار خواهد گرفت و بر سر مسائل منطقهای و بینالمللی تبادل نظر خواهد شد». سفر به ترکیه دومین سفر خارجی ظریف در سال جاری و پس از سفر به سوریه است. شیوع کرونا که موجب لغو سفرها و برهمخوردن برنامههای دیدارها شد، مانع از سفرهای اینچنینی شده بود. سفر وزیر خارجه ایران به ترکیه و روسیه در حالی انجام میشود که موضوع سوریه همچنان مهمترین مسئله گفتوگوها بین سه کشور است. سفر وزیر خارجه ایران به ترکیه و روسیه در این برهه را میتوان نشانه جدی کلیدخوردن دوباره گفتوگوهایی دانست که به خاطر کرونا روی زمین مانده بودند و حال ظریف میرود تا مشخص کند رابطه تهران، آنکارا، مسکو و دمشق، از این به بعد در چه مسیری میتواند ادامه پیدا کند. محمدعلی دستمالی، کارشناس مسائل منطقه در این گفت و گو به ابعاد مختلف این ماجرا پرداخته است.
سفر آقای ظریف در شرایطی انجام شده که ایران و ترکیه در همه سالهای این دولت، علاوه بر همکاری، چالشهای کوچک و بزرگی هم داشتهاند. چشمانداز این سفر در این شرایط را چطور میبینید؟
پیش از هر چیز باید بگویم ایران و ترکیه دو کشور خاص، عجیب و غریب و قدرتمند منطقه هستند و از بسیاری جهات شباهتها و اشتراکاتی میبینیم که موجب میشود پتانسیلهای توسعه و تقویت روابط بیشتر و بیشتر شوند. ما در مورد دو کشور اسلامی صحبت میکنیم که هر کدام ۸۳ میلیون نفر جمعیت دارند، دو کشوری که دارای پیشینه تاریخی امپراتوریهای قدرتمند و فرهنگ و ادبیات غنی هستند، دو کشور با تکثر و تنوع قومی و مذهبی و در عین حال دو قدرت رقیب همدیگر هستند. اما در کنار این همه شباهت، بدون تعارف باید گفت تفاوتهای جدی نیز داریم. تفاوتهای ما فقط در فاز دین و شیعه و سنی نیست، در تفاوت و تنازع منافع است. به ویژه در حوزه مهم و حساسی همچون سوریه که تا همین جای کار اگر در صورت هم چنگ نینداختهایم، از سر دوراندیشی، حسن همجواری و ظرافت و هنرمندی در حفظ روابط است. در نتیجه در این شرایط حساس که تصور میرفت پرونده سوریه اهمیت پیشین خود را از دست داده، میبینیم که هنوز هم تفاوتها و تضادهای قابل توجهی وجود دارند و سفر جناب ظریف به استانبول حاوی این پیام است که به محض ورود به شرایط نسبتا عادی پساکرونا اولویت ما این است که با مقامات ترکیه دیدار کنیم و قاعدتا فقط در مورد سوریه مذاکره نمیکنیم و حرفهای دیگری نیز داریم که شاید مهمترین آن، مباحث تجاری و همکاری اقتصادی است. تصور بنده این است که در هر دو دوره دولت روحانی، یکی از توفیقات دستگاه دیپلماسی کشور ما این بود که با وجود آنکه با ترکیه در پرونده سوریه اختلاف نظرهای جدی داریم، اما هنر آن را داشتهایم که اجازه ندهیم این تفاوت رویکردها به دیگر حوزههای همکاریمان آسیب بزند. ما و ترکیه بنا به بسیاری از دلایل تاریخی، جغرافیایی، قومی، فکری و فرهنگی، باید تلاش کنیم تحت هر شرایطی اجازه ندهیم رابطه سرد و منجمد شود. البته تمایل دارم به این نکته نیز اشاره کنم که با توجه به بحران اقتصادی بسیار جدی کنونی که در سوریه در جریان است و نیز با توجه به مجاورت جغرافیایی ترکیه و سوریه و برخی فاکتورهای دیگر، آنکارا برای رسیدن به نتایج مطلوب، شانس و مجال بیشتری دارد اما در هر حال، دست و پای ایران نیز بسته نیست و میتوان به سناریوهایی اندیشید که بر مبنای آن، ایران و ترکیه با وجود همه رقابتهای پیدا و پنهان، دوست و همکار هم بمانند.
وزیر خارجه ایران پس از ترکیه بناست به روسیه برود. با توجه به تفاوت دیدگاههایی که در مسئله سوریه بین سه کشور ایجاد شده، فکر میکنید این گفتوگوها به چه شکل پیش بروند؟
مسئله ادلب، معضلی نیست که بشود به سادگی از کنار آن گذشت. متأسفانه ماهیت بحران سوریه و شرایط سخت و دشوار این کشور و همچنین موازنه قدرت کشورهای مرتبط با این بحران، شرایطی فراهم آورده که عملا در موضوعات حساس، تعلل و وقفه دیده میشود و نمونه بارز آن هم، همین مسئله ادلب است. ایران، روسیه و ترکیه در دورانی که دونالد ترامپ و تیم پمپئو و جیمز جفری عملا در سوریه بلاتکلیف بودند، در آستانه به شکل خوبی با هم کار کردند و توانستند بر بحران سوریه اثر جدی و مستقیم بگذارند. اما هر تحلیلگری که بویی از واقعبینی برده باشد، به خوبی میداند که این سه کشور در میدان سوریه در مورد تمام ابعاد پرونده نه تنها با همدیگر همنوا نیستند، بلکه الزاما منافع مشابه و منطبق با هم ندارند. چیزی که در این مورد میتواند محل تأمل و مداقه مسئولان ما باشد، این است که ترکیه و روسیه در مسئله ادلب اختلاف نظرهایی دارند اما معاملات بزرگی همچون خط گاز ترک استریم، ساخت نیروگاه هستهای، همکاری اردوغان و پوتین در لیبی، تعامل دفاعی و مبادلات تجاری ۲۳ میلیارد دلاری، موجب آن میشود که زمینه توافق و سازش بین آنکارا و مسکو بیشتر باشد و کارتهای متنوعی روی میز بگذارند.
با توجه به رقابتها و اختلافات، چشمانداز روند آستانه را چطور میبینید؟
در دنیای دیپلماسی و مذاکره، هر هدفی تقویم و روندی دارد و باید به نقطهای برسد. چنین قاعدهای، هم برای ژنو صدق میکند، هم برای روندهای دیگر. بنابراین روند آستانه هم نمیتواند الیالابد ادامه پیدا کند. باید در مورد فاز نهایی و فینال تحولات سیاسی سوریه به یک جمعبندی نهایی رسید. همه در زبان و ادبیات دیپلماتیک، از درِ تعارف داخل میشوند و میگویند این ملت سوریه است که باید سرنوشت کشورش را تعیین کند. اما خب از کدام ملت صحبت میکنیم؟ لذا شرکای آستانه باید در مورد مسائل مهمی همچون ادلب، مخالفان، تروریستها، تدوین قانون اساسی، انتخابات و بشار اسد به نتایج روشنی برسند.