وقتی پای صحبت مردم لواسان بنشینی، بدونشک خشمشان از هجمههایی که اعتقاد دینی آنان را کمرنگ جلوه میدهد را درک خواهی کرد؛ آنان میگویند که خسته شدهاند و هر روز نام لواسان را با وصلههای ناجور میشنوند! گله دارند که عزاداریهای خالصانهشان برای سالار شهیدان و تعلق خاطرشان به اهلبیت در رسانهها بازنمایی نمیشود اما پارتیهای شبانه غریبههای ویلانشین را پای آنان مینویسند!
با گلایه میگویند که «غریبهها آمدند و پولهای شهر را بردند و خوردند اما به جای آنان به لواسانیها وصله ناجور میچسبانند!»، «آقازادهها ویلا ساختند اما لواسانیها را لاکچری میخوانند!» و «از ما بهترون با درآمدهای آنچنانی آخر هفتهها را لواساننشین شدند و لواسانیها باید میوه و مایحتاجشان را به قیمت گزاف بخرند!».
در لابلای این صحبتها، پدری که بر سر مزار پسر تازه درگذشتهاش نشسته است، میگوید «پولهایمان را که بردند، دیگر دست از سر اعصاب و آرامشمان بردارند تا زندگی کنیم»؛ چند روزی است که تصاویر بهشت گلزار فاطمه (س) گلندوئک، از محلههای لواسان را در رسانههای داخلی و خارجی با تیترهای «قبرستان لاکچری لواسان، گورهای اشرافی، گورِ گران و ...» برجسته میکنند.
منظور از گورستان اشرافی گویا مفروش کردن چند ردیف از آرامستان با چمن مصنوعی، نصب نیمکت، ساماندهی سرویس بهداشتی و گلکاریهایی است که توسط یک مرد ساکن انگلیس برای خیرات همسر ۴۲ سالهاش که در آرامستان «گلندوئک» به خاک سپرده شد، ایجاد کرده؛ مزاری که مشخصه آن یک درخت با شکوفههای سفید همیشگی است.
برای بازدید که به آنجا رفتم، از مسئول آرامستان «حاج ابراهیم گل زرد» پرسیدم که خاطرش هست که چه کسی اولین فیلم را گرفت و این جنجال از کجا شروع شد؟ کمی فکر کرد و گفت: چندی پیش برای مستندسازی آمده بودند؛ شاید کار خودشان باشد، شاید هم نباشد.
«حاج ابراهیم» از این آرامستان چنین میگوید: سالها پیش اراضی این آرامستان که مساحتاش به یکهزار و ۵۰۰ متر میرسد، دیمزار بود و در سال ۱۳۴۰ آرامستان محله گلندوئک از چند کیلومتر آن طرفتر به اینجا انتقال یافت.
به گزارش ایرنا در گذشته بیشتر لواسانیها به کشاورزی مشغول بودند و زمینهایشان هم بالادست محلههای سکونتگاهی آنان بود؛ هر محله نیز آرامستانی برای دفن اموات داشت و همچنان نیز به همین روال است اما امروز رشد جمعیت و مهاجرت معکوس به سمت این شهر، جانمایی یک آرامستان عمومی را به یکی از مطالبههای مهم مردم و نیازهای اساسی شهر تبدیل کرده است.
لواسان متشکل از محلههای اصطلک، احمدآباد، توک مزرعه، چناربان، شورکاب، جائیج، گلندوئک، نجارکلا، ناران، تیمورآباد، سبو کوچک و بزرگ است؛ آرامستان گلندوئک در حال حاضر به واسطه گذرگاهی به دو قسمت تبدیل شده که قبرهای سمت چپ انگشتشمار و زمین همان بافت تپهای را دارد.
حاج ابراهیم که مردی جاافتاده و مهربان است، قبرهای سمت چپ را نشان میدهد و میگوید: تا ۲ سال پیش که همسر آن مهندس ساکن انگلیس در اینجا دفن شد، این طرف هم همان شکلی بود؛ «مهندس تمام این آرامستان را گلکاری کرد و پس از کسب مجوز از هیات امنا به اینجا سر و سامان داد؛ هر پنجشنبه هم تعدادی از تهران میآیند و خیرات آبرومندی میدهند.
واقعیت ادعاها در خصوص قبرهای ۵۰۰ میلیونی و ۷۰۰ میلیونی در این آرامستان را از «حاج ابراهیم» جویا شدم که گفت: والله من به کسی چنین حرفی نزدهام! فکر هم نمیکنم کس دیگری چنین حرفی زده باشد! این قیمتها را از کجا آوردهاند که میگویند، نمیدانیم!
«ما اصلاً به غریبه قبر نمیفروشیم که چنین قیمتهای نجومی هم بدهیم؛ همه این اموات یا بومی گلندوئک هستند یا به واسطه داشتن ملک ساکن بودهاند؛ ما به هیچکس قیمت ندادهایم اما برخی با میل خود و اصرار مبالغی اندک برای هزینههای جاری به حساب مسجد واریز کردهاند»؛ البته مواردی استثنا هم هست مثل کسانی که از تهران آوردند، از توابع افغان بوده باشند یا اخیراً تازه درگذشتهای را که پسر نوجوانی از محله نجارکلا بود در این آرامستان دفن کردیم.
گویا علت دفن این مرحوم در اینجا آن است که آرامستان محله نجارکلا مشهور به تپه سرخه چند ماهیست توسط افرادی که ادعای مالکیت خصوصی بر اراضی آن منطقه را دارند تصرف شده و با نگهبان و گیت راه را بر اهالی چه بخواهند جسدی را دفن کنند، چه بر سر مزار درگذشتگان فاتحهای نثار کنند، بستهاند؛ البته بررسی و رسیدگی به این پرونده در اولویت کاری مسئولان منطقه قرار دارد و امید است به زودی منجر به نتیجه شود.
«دو تن از شهدای سانحه هوایی اوکراین در دی ماه ۹۸ نیز در آرامستان گلندوئک به خاک سپرده شدند».
در میان گفت و گو بودیم که دیدم همچنان افرادی گوشی به دست وارد آرامستان شده و برخی در سکوت و برخی با توضیحاتی بعضاً عجیب و اشتباه، در حال فیلمبرداری از خانه ابدی گلندوئکی ها هستند؛ خدا میداند قصد دارند با چه تیتر و نقد و هجمهای آنها را به اشتراک بگذارند!
حاج ابراهیم که پس از هجمه های اخیر تمام چمنهای مصنوعی را جمع کرده بود، با صبوری سوالات این غریبههای کنجکاو را جواب میداد و با روی خوش هر چه برای ما گفته بود برایشان تعریف کرد تا مبادا دچار قضاوتی نادرست شوند.
وجه اشتراکی که وقتی از تمام شهروندان حاضر و یا کسانی که در شهر قدم میزدند و نظرشان را در مورد انتشار کلیپ این آرامستان با آن تیترها پرسیدم، نظرم را جلب کرد این بود که همگی اتفاق نظر داشتند رسیدگی و زیباسازی آرامستان هیچ ایرادی ندارد، بالعکس خیلی هم آرامبخش است و باید الگویی برای آرامستان های دیگر باشد.
این در حالی است که طی روزهای گذشته، خبرهایی از واکنش حجت الاسلام سید سعید لواسانی، امام جمعه لواسانات به این آرامستان منتشر شده بود که او اقدامات اینچنینی را نقد و گفته بود: گورستان محل یادآوری و عبرت است تا ما برای آخرت خود توشه بگیریم و مرگ را از یاد نبریم، اما وقتی آنجا را تزئین کنیم، موجب غفلت و فراموشی میشود.
وی افزود: ساخت سرویس بهداشتی و نیمکت خوب است، اما چمن مصنوعی هیچ توجیهی ندارد! چرا که این تفکر غربی است؛ در اندیشه اسلامی مرگ از پوست دنیا درآمدن و زیارت اهل قبور هم فاتحه و طلب مغفرت برای آنان است.
امام جمعه لواسان خاطر نشان کرد: زیارت اهل قبور برای ما یادآور این واقعیت است که مرگ به سراغمان می آید، بنابراین باید گورستان مسلمانان مطابق با همین اندیشه، یعنی محل عبرت و یاد مرگ باشد، نه محل غفلت و فراموشی!
به گزارش ایرنا این روزها که موجسواری با شبکههای اجتماعی در دریای بیکران رسانه رواج دارد، گاهی واقعیت رنگ میبازد و تنها جنبههای خاصی از سوژههای خبری توسط اصحاب رسانه بازنمایی میشود.
این در حالی است که به گفته کارشناسان علوم ارتباطات اجتماعی، تکرار یک بازنمایی به شکلگیری کلیشه منجر میشود.