تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۶

تهران- ایرنا- علی شریعتی چهره‌ای روشنفکر، اسلامی و انقلابی‌ با تفکری در راه دموکراسی و آزادی بود که  الهام‌بخش طیف وسیعی از جوانان و نیروی محرکه اصلی انقلاب اسلامی ایران شد و اندیشه های وی به طور مستقیم و غیرمستقیم در افکار و اعمال این اقشار تأثیرگذاری خاص خود را داشت به گونه‌ای که تا دست‌کم سال‌ها پس از درگذشتش هم همچنان نفوذ خود را حفظ کرد.

مام وطنی که سینه گسترده اش رمز و رازهای قصه پرغصه تاریخ تلخ و شیرین و سرشار از شکست ها و عظمت ها، خوشی ها، داغ ها و مرارت های این سرزمین پهناور را در خود پنهان داشته، قصه علی شریعتی نیز یکی از این اندوخته هاست که تاثیر شگرف و اساسی حرکت وی در تاریخ معاصر کشورمان امری است که مورد توافق همه موافقان و مخالفانش قرار گرفته است. این نقش تا بدانجاست که به او القابی همچون معلم انقلاب، متفکر انقلابی شیعه، ایدئولوگ انقلاب اسلامی، فرانتس فانون انقلاب اسلامی و ... داده اند.

اندیشه‌های شریعتی نیروی محرکه اصلی انقلاب ایران

فعالیت های سیاسی علی شریعتی از سال های پس از کودتای ۱۳۳۲ خورشیدی در مشهد با عضویت در شاخه نهضت مقاومت ملی شروع شد. وی یکی از سخنگویان و فعالان نهضت مقاومت ملی بود که در تابستان ۱۳۳۶ خورشیدی به همراه پدرش و چند تن دیگر از رهبران نهضت دستگیر و مدت هشت ماه در زندان قزل قلعه تهران محبوس شد.

پربارترین دوران زندگی او ۶ سالی بود که در حسینیه ارشاد با سخنرانی ها و نوشتن مقاله هایی درباره اسلام شناسی برای هزاران دانشجو فعالیت کرد و در این سخنرانی ها، تعریف مجددی از اسلام ارایه کرد.

سخنرانی های شریعتی در حسینیه ارشاد آن قدر شهرت پیدا کرد که علاوه بر دانشجویان، شمار زیادی از روشنفکران جوان را به خود جذب کرد به طوری که در تابستان ۱۳۵۱ خورشیدی، بیش از ۶ هزار تن دانشجو برای حضور در درس هایش ثبت نام کردند.

هدف اساسی شریعتی در تمام سخنرانی ها و نوشته هایش، برانگیختن و به حرکت در آوردن تمامی جامعه به خصوص نسل جوان بود. وی در نامه ای به پسرش می نویسد: صحبت از جامعه ای است که نیمی از آن خوابیده اند و افسون شده اند و نیمی دیگر که بیدار شده اند، در حال فرارند. ما می خواهیم این خوابیده های افسون شده را بیدار کنیم و واداریم که «بایستند» و هم آن فراری ها را برگردانیم، و واداریم که بمانند.

حامد الگار استاد کرسی مطالعات خاورمیانه و ایران در دانشگاه برکلی کالیفرنیا درباره شریعتی می گوید: به نظر من، کار دکتر شریعتی مهمترین عامل در روند زمینه سازی انقلاب بود. صرف‌نظر از اینکه چه قضاوتی درباره فلان گفته، یا فلان نظریه دکتر شریعتی داشته باشیم، این موفقیت او را نمی توان انکار کرد که وی به بخش عظیمی از طبقه متوسط از خود بیگانه، هویت اسلامی بخشید.

بنابراین شریعتی الهام بخش طیف وسیعی از جوانان و نیروی محرکه اصلی انقلاب ایران بوده و اندیشه های وی تاکنون به طور مستقیم و غیرمستقیم در افکار و اعمال این اقشار تأثیرگذاری خاص خود را داشته است. این تأثیرگذاری در بخشی از این اقشار پررنگ تر و مستقیم و در بخشی کمرنگ تر و غیرمستقیم بود و این حکایت همچنان به طور متناوب و متغیر، ادامه دارد.

فلسفه سیاسی شریعتی

فلسفه سیاسی شریعتی، ترکیبی از سنت های اسلامی با افکار رادیکالی و انقلابی است. بر اساس اندیشه های او، اسلام بزرگترین انقلاب را در تاریخ اجتماعی و معنوی انسان ایجاد کرد. برداشت شریعتی از جامعه شناسی، قرآن و دیگر منابع اسلامی ناشی می شود.

از نظر این روشنفکر دینی تنها ۲ نوع جامعه می تواند وجود داشته باشد، جامعه متکی بر توحید و جامعه متکی به شرک. وی اختلاف میان ۲ جهان بینی (توحید و شرک) را یک اختلاف ساده نمی پندارد و معتقد است که نبرد تاریخ، جنگ میان این ۲ جهان بینی بوده است.

شریعتی تاکید دارد که بازگشت به اسلام راستین با رهبری روشنفکران مترقی صورت خواهد گرفت. وی در کتاب: چه باید کرد؟ می گوید: روشنفکران مترقی شارحان واقعی اسلام پویا می باشند.

شریعتی و جامعه امروز ایران

به باور بسیاری از متفکران، شیوه اندیشیدن علی شریعتی هنوز هم می‌تواند راه‌حلی برای چالش‌های امروز جامعه ایرانی و مسایل ایرانیان باشد اما اینکه چطور می‌توان از دستگاه فکری او برای حل چالش های امروز جامعه بهره گرفت جای بحث بسیار دارد، چرا که این رویکرد مورد نقد بسیاری از تحلیلگران اجتماعی ما است.

حاتم قادری یکی از روشنفکرانی است که در جایگاه نقد شریعتی قرار دارد و می گوید: به باور من از دل اندیشه‌های شریعتی آزادی در نمی‌آید. در واقع مسیری که شریعتی ما را به آن رهنمود می‌کند در نهایت به آزادی نمی‌انجامد. در آثار شریعتی به مباحثی نظیر آزادی، برابری و… پرداخته شده است اما این مساله فرق می‌کند با مسیری که ما قرار است در نهایت به آن رهنمود شویم. نمی‌توان با اباذر مسایل پیچیده امروزمان را حل کنیم. من می‌گویم اینکه حالا شریعتی چه تصویری از اباذر ارایه داده است نباید باعث شود که ما انتظار داشته باشیم با اباذر شدن بتوانیم مسایل امروزمان را حل و فصل کنیم. اگر ۱۰ بار دیگر هم شریعتی را از نو بازنویسی کنیم و در آن دایماً تکرار کنیم آزادی، آزادی، آزادی، عرفان، برابری، آزادی و… باز هم به گمان من آن چیزی که شما به دنبالش هستید را نمی‌توانید در شریعتی پیدا کنید.

یکی دیگر از روشنفکران معاصر در خصوص جایگاه شریعتی در جامعه امروز ایران معتقد است: با توجه به تغییر و تحولات بیش از چهار دهه‌ای که از دوران دکتر شریعتی می‌گذرد و با توجه به تجربیاتی که ما در  این چهار دهه از سر گذراندیم، به‌نظر من، نسبتمان با دکتر شریعتی نسبت پیوست و گسست است؛ یعنی از یک طرف به دلیل این تحولات ما ناگزیر در یک موقعیت گسستی با دکتر شریعتی قرار می‌گیریم اما در عین حال دکتر شریعتی هنوز یک هسته مرکزی نسبتا پایایی در اندیشه‌اش وجود دارد که ما می‌توانیم از طریق بازخوانی و نوسازی آن هسته مرکزی پایا پاسخ‌های خاص دوران خودمان را به مسایل امروز خلق بکنیم. دکتر شریعتی که خواهان تجدیدبنای اسلام و صورت‌بندی یک اسلام متناسب با دوره جدید و معطوف به نقد اسلام سنت‌گرا بود.

جایگاه شریعتی در جهان

شریعتی در جهان به عنوان یک روشنفکر برجسته، متفکر انقلابی و اسلام شناس مترقی شناخته شده است، عبد العزیز شاسه دینا، یکی از شاگردان شریعتی و استاد کنونی مطالعات اسلامی دانشگاه ویرجینیا، او را ایدئولوگ انقلاب ایران می داند.

یان ریشار محقق ایران شناس فرانسوی و استاد دانشگاه سوربون، شریعتی را متفکر انقلابی شیعه می شناسد. شاهرخ اخوی، استاد  مطالعات دولتی و بین المللی دانشگاه کارولینای جنوبی و پژوهشگر برجسته ایرانی در مقاله ای با عنوان «تفکر اجتماعی شریعتی»، افکار و نظریات او را از دیدگاه جامعه شناسی، مورد نقد و بررسی عالمانه قرار داده و نقش او را فراتر از یک مجاهد راه اعاده تشیع علوی و بیشتر سخنگوی توده هایی که در سراسر جهان از غارت و ستم امپریالیسم رنج می برند، دانسته است.

براد هانسن استاد دانشگاه آمریکایی کالیفرنیا که مسلط به زبان فارسی است، در بررسی جالبی که پیرامون «غرب زدگی» از دیدگاه صمد بهرنگی، جلال آل احمد و علی شریعتی به عمل  آورده، آنها را نمایندگان سه جریان مشخص مخالف رژیم پهلوی در ایران دانسته و از شریعتی به عنوان چهره فعال مذهبی غیر روحانی انقلابی یاد کرده است.

حامد الگار از جمله محققانی است که برای نخستین بار آثار علی شریعتی را در خارج از ایران ترجمه کرد. گردآوری و ترجمه تعدادی از سخنرانی های شریعتی در کتابی با عنوان «درباره جامعه شناسی اسلام» از جمله کارهای اوست. مقاله «اسلام به عنوان یک ایدئولوژی، تفکرات دکتر علی شریعتی» متن سخنرانی حامد الگار است که در کنفرانس مؤسسه اسلامی لندن ایراد شد و در کتاب وی با نام انقلاب اسلامی در ایران درج شده است.

آثار شریعتی بالغ بر ۴۰ کتاب است که بسیاری از آنها به زبان های انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی، عربی، اردو، ژاپنی، ترکی استانبولی، کردی و زبان های جنوب شرقی آسیا، ترجمه شده است.