یکی از موضوعات برجستهای که در هر جامعه قابلیت بررسی، تامل و تعمق دارد، تمرکز عمومی بر جنس و نوع اخبار و تولیدات فرهنگی است. در این مفهوم یک جامعۀ سالم به همان میزانی که موضوعات منفی، حوادث و وقایع تاثربرانگیز را بازتاب میدهد، نگاهی به دستاوردها، پیشرفتها و جهشهایی دارد که در جامعه در حال رخ دادن است.
توازن بین اخبار منفی و مثبت میتواند تامینکننده سلامت روانی و حال خوب اعضای جامعه باشد؛ این شرایط را مقایسه کنید با وضعیتی که عمده آنچه در اخبار رسانه و تولیداتی چون فیلمهای سینما یا سریالهای تلویزیونی نمایش داده میشود، یکسره نقاط منفی، ضعفها و ناکارآمدی جامعه را به تصویر کشیده و نارساییها را گوشزد میکند. در چنین شرایطی پیامد قابل انتظار و بدیهی در اوضاع روانی افراد جامعه اضطراب و افسردگی است. بر این اساس لزوم بازنگری میزان اخبار منفی و تلاش برای بازگرداندن جامعه به سمت تعادل، ضروری است.
کاهش اخبار خوب، نشانهای از فرایندهای جاری جامعه است
سیدحسن نبوی پژوهشگر، جامعهشناس و عضو هیاتعلمی دانشگاه خوارزمی در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در تشریح مؤلفههایی که باعث افزایش نشر اخبار منفی و ناامیدکننده در جامعه میشوند، بیان کرد: اینکه در جامعه اخبار خوب و امیدوارکننده کم است نشانه و نمادی از فرایندهایی است که در حال طیشدن در جامعه هستند؛ فرایندهایی که در جامعه شکلگرفته و سمتوسوهای خاصی پیداکرده و بازنمود آن در رسانهها، نبود یا کمبود اخبار امیدوارکننده و خوب است.
وی افزود: البته اخبار خوب وجود دارند ولی کم بیان میشوند و رسانهها چنین بازنماییای را بهزحمت انجام میدهند و این مسئله نشان میدهد که در جامعه وضعیتی خاص حکمفرماست که عمدتاً خبرها، رویدادها و تصاویر منفی تولید و بازتولید میشوند و گردش مییابند.
وقتی حجم اخبار و رویدادهای منفی زیاد است، اخبار مثبت هم کمتر شنیده میشوند و چهبسا این اخبار مثبت هم در جریان انتقال برای مخاطب، به صورت منفی درک و دریافت میشوند و آن نگاه بدبینانه بر اخبار مثبت هم تسری پیداکرده و اخبار مثبت از کارایی خود بازمیماند.این استاد دانشگاه ادامه داد: قبل از توضیح اینکه چه سازوکارهایی در جریان هستند که اخبار منفی بیشتر تولید شوند، باید اهمیت خبر خوب و اهمیت خبر منفی را روشن سازیم. در جامعهشناسی مفهومی نظری تحت عنوان تعریف موقعیت وجود دارد. تعریف موقعیت اشاره به این مضمون دارد که گاهی اوقات ممکن است انسانها برای رسیدن به یک هدف، عملی که مبتنی بر واقعیت است یا عملی واقعی را انجام دهند اما کسانی دیگر عمل این افراد را به نحوی دیگر تفسیر کنند؛ به قول مولانا «هرکسی از ظن خود شد یار من»، درواقع افراد از ظن خودشان رفتار این فرد را تفسیر میکنند و ممکن است این تفسیر عامدانه و یا سهوی روی دهد.
اما بههرحال کاری که فرد انجام میدهد با تفسیری که دیگران از این کاردارند باهم تفاوت دارد و نکته قابلتوجه این است که تفسیری که از این کار به عمل میآید، اهمیتی بهمراتب بیشتر از خود کار دارد. گاهی اوقات بین سیاسیون رایج است که میگویند «مهم نیست که افراد رأیدهنده به چه کسی رأی میدهند، مهم این است که چه کسانی رأی را میشمارند».
نبوی تاکید کرد: بنابراین گاهی اوقات اهمیت خود عمل تحتالشعاع تفسیر، واقع میشود. این دیگران مثالی بود برای اینکه بگویم گاهی رسانهها بهصورت جدی وارد این کار میشوند و رفتاری که دیگران دارند را مثبت یا منفی تعبیر یا تفسیر میکنند؛ درنتیجه تعریف موقعیتی که رسانهها انجام میدهند، اهمیتی بهمراتب بیش از اعمال و رفتار واقعی است که اتفاق افتاده. اینجا است که پی میبریم بازتاب اخبار مثبت و خوب یا اخبار منفی و نامطلوب درواقع چه تأثیر مهمی بر جای میگذارد.
تامس (جامعهشناس آمریکایی) جامعهشناسی که مبدع این مفهوم و این نظریه است، میگوید تعریفی که از موقعیت به عمل میآید، سبب میگردد که این تعریف، نتایج واقعی به دنبال داشته باشد. در اینجا مهم این نیست که فرد چه کرده، مهم این است که چه تعریفی از این موقعیت بهعملآمده و این تعریف سبب میشود که نتایج و پیامدهایی بر این اساس شکل بگیرد.
وی افزود: نکته دیگر این است که صرف رسانهها نیستند که خبر منفی و ناامیدکننده را بازتاب میدهند بلکه بیش از رسانهها، مخاطبان، شنوندگان و بینندگان هم نقش دارند؛ بسیاری از مواقع افرادی که در جامعه زندگی میکنند، براثر تجربیاتی که خودشان در زندگی کسب کردهاند، افرادی بدبین ناامید و مأیوس هستند و هرنوع اخبار امیدوارکننده و مثبتی هم که به این افراد انتقال پیدا کند، آنها درنهایت تفسیر منفی خودشان را به عمل میآورند؛ و آن را در چهارچوب نگاه منفیبافانه خودشان میفهمند؛ بنابراین زمانی که درباره خبر خوب و منفی در جامعه سخن میگوییم، صرفاً نباید به خود رسانهها توجه کنیم بلکه ذهنیتی که افراد دارند هم در میان این عوامل مختلف، نقش مهمی دارد.
تاثیر رقابت رسانه ای بر کثرت اخبار منفی
این جامعهشناس در تشریح سهم مؤلفههایی که به تکثر اخبار بد در جامعه منجر میشوند، گفت: یک دسته از علل تعدد اخبار منفی، دقیقاً به رسانهها بازمیگردد و رسانهها (رسمی و غیررسمی) اساساً نقش مهمی در بازتاب وضعیت جامعه دارند و اگر این بازنمایی مثبت باشد، یقینا رسانهها نقش مؤثری ایفا کردهاند، اگر بازنمایی منفی باشد هم باز این تعیینکنندگی اثر رسانهها است.
اساساً خود رسانه (تلویزیون، رادیو، روزنامهها، فضای مجازی و سایر کانالها و شبکهها و سازوکارهای دیگر) کارشان بازتاب دادن اخبار جامعه است؛ اما معمولاً حدود ۷۰ درصد خبرها (سیل در فلان منطقه، جنگ در منطقهای دیگر، آمار کشتهشدگان و ...) در هر رسانهای منفی است.
وی افزود: موضوع دیگر این است که گاهی بین رسانهها رقابتهایی وجود دارد؛ اگر رسانهها داخلی و متعلق به جناحهای مختلف باشند، رقابت سیاسی بین آنها سبب میشود که اگر جناحی قدرت سیاسی را در اختیار دارد، جناحی دیگر سعی در نامطلوب جلوهدادن موقعیت کند تا در آینده بتواند رأی بیشتری به دست آورده و قدرت را در اختیار بگیرد. اگر هم تقابل رسانهها داخلی و خارجی باشد، رقابت سیاسی بین آنان این است که دولتی تلاش میکند که دولت دیگر را ناکارآمد نشان دهد؛ بنابراین وضعیت نامطلوب جامعه را برجسته میسازند. درنتیجه رقابتهای سیاسی رسانهها هم در جنس و نوع اخبار نقش مؤثری دارند.
چنانچه کادر مدیریت و خطمشیهایی که در هر رسانه وجود دارد، تخصصی باشند، یعنی افراد (مدیریت و کادر) و کسانی که خطمشیها را تدوین میکنند، دانشآموخته در این رشته باشند، وضعیت متعادل بازتاب مییابد؛ اما وقتیکه در اثر روابط و فساد اداری عموم افرادی که به رسانهها دست پیدا میکنند و وارد میشوند کسانی باشند که تخصص کافی ندارند، به مطالب دمدستی که توجه بیشتری را به خودش جلب میکند و عموماً منفی است، توجه میکنند.نبوی خاطرنشان کرد: اساساً کار خود رسانهها این است که بهعنوان یک کاتالیزور برای مقایسه اجتماعی عمل میکنند؛ یعنی انسانها وقتی خودشان را باهم مقایسه میکنند، در خلأ رسانه چهبسا مقایسهای شدید بینشان رخ ندهد و مانند جوامع سنتی مقایسه مختصر باشد اما رسانهها این فرایند مقایسه اجتماعی را در سطح کلان و بهطور وسیعتری انجام میدهند.
در هر مقایسه اجتماعی انسانها قادر میشوند که خودشان را با افراد بالاتر از خودشان و کسانی که در وضعیتی بهتر از خودشان هستند، مقایسه کنند و در اثر این مقایسه نوعی احساس محرومیت نسبی شکلگرفته و نوعی نگاه منفی و بدبینانه هم درباره مدیریت و هم درباره وضعیت جامعه رخ میدهد. رسانههای رسمی همچون تلویزیون، رادیو، شبکههای اینترنتی و خبرگزاریها و رسانههای غیررسمی مانند فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، در تشدید این مقایسه اشتباه و در تشدید احساس محرومیت نسبی و ایجاد یاس و ناامیدی بهطور تلویحی (و نه بهصراحت)، نقشی بسیار مؤثر ایفا میکنند. بنابر موارد مذکور، رسانه مشخصاً در ایجاد نگاه منفی و نگاه ناامیدانه در جامعه نقش دارد.
تاثیر فرهنگ در کثرت اخبار منفی
این جامعهشناس در توضیح مورد دیگری که باعث تکثر اخبار منفی در جامعه میشود، به نقش فرهنگ اشاره کرد و گفت: دسته دوم مواردی که در ایجاد ناامیدی و تلقی منفی نقش مؤثری دارند به فرهنگ جامعه مرتبط است و ذیل فرهنگ، ارزشها و هنجارها و معنا و چهارچوب تفسیری افراد، قابل دستهبندی هست.
افراد که در هر خانواده به دنیا میآیند، طی سالهای رشد با تلاش خانواده مواجه هستند که میخواهند بسیاری از چیزها را برای تربیت فرزند محدود کنند؛ ضمن این که خود فرد از دوران کودکی عادات والدین را فرامیگیرد. همین فرایند جامعهپذیری در خانواده از دوران کودکی تا دوران بزرگسالی او را با ناکامیها و شکستهای مختلفی که جامعه محدودش ساخته، مواجه میسازد.
وی افزود: جامعه ما در حال گذر از فرهنگ سنتی به فرهنگ غربی است. در فرهنگ سنتی انسانها راضی هستند و همهچیز را لطف خداوند میدانند و خودشان را بدهکار و شاکر تلقی میکنند؛ اما در جامعه مدرن و غربی که مبتنی بر ارزشهای نظام سرمایهداری است، همه آدمها باهم رقابت میکنند و بر این اساس دائماً در تلاش هستند و نگاهشان نگاهی ستیزهجویانه، تؤام با کشمکش و تضادگرایانه است. برخلاف جامعه سنتیای که در آن اجماع وجود دارد، در جامعۀ مدرن که فرهنگ همپای جامعه انتقال مییابد، نگاههای مثبت رفتهرفته به نگاههای منفی بدل میشوند. اتفاق بد در اینجا این است که اخلاق جامعه از درون تهی میشود و انسانها در دوراهیهای اخلاقی، بهجای ترجیح دادن اخلاق، منافع شخصی خودشان را انتخاب میکنند و این باعث نگاه منفی انسانها میشود.
موفقیتهای اجتماعی را ذیل رویکرد ایدئولوژیک قرار ندهیم
این استاد دانشگاه در انتها و در واکنش به راهحلهایی که میتوان در باب غلبه اخبار منفی در جامعه ارائه کرد، یادآور شد: اگر قرار باشد راهکاری مثبت و مؤثر پیش رو نهاده شود، چنین راهکاری مستلزم پژوهش است. ما ایرانیان متأسفانه عادت داریم که در زمینههای مختلف، بدون پژوهش، راهکار و نتیجه ارائه دهیم که در بسیاری مواقع به حاصلی مؤثر نمیرسد.
به نظر میرسد پژوهش در این زمینه نقش مؤثری خواهد داشت. سیاستگذاریهای فرهنگی که باید در رسانهها انجام و اعمال شود میباید بر اساس پژوهشهای دقیق علمی صورت گرفته و خطمشیها را مشخص کند تا رسانهها بتوانند بازنمایی واقعبینانهای داشته باشند.
نبوی تاکید کرد: اگر قرار باشد یک سیاستگذاری فرهنگی مؤثر اتفاق بیفتد، این که مدیران بنشینند و هرکدام بر اساس تجربیات شخصی خودشان راهکاری را مطرح کنند و این تبدیل به قانون و امثال آن شود به نتیجه نمیرسد؛ راهکار این است که باید یک پژوهش چند رشتهای و چند روشی (نه توسط یک پژوهش ساده و دمدستی با پژوهشگر تازهکار) توسط گروهی خبره صورت گیرد و این گروه خبره، حوزههای مختلف را مطالعه کرده، بسنجند و راهکار به دست بیاورند و بر اساس این موضوع متولیان سیاستگذاری فرهنگی تلاش کنند تا تغییری را در فرهنگ جامعه از طریق رسانهها به عمل بیاورند. این کار، کاری بزرگ است و میطلبد که در راستای آن کاری جدی صورت گیرد.