موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به مناسبت سالگرد شهادت عارف مجاهد، دانشمند شهید دکتر مصطفی چمران، در بیانیه ای آورده است: مسیر توحید یک مسیر است، مسیری که با "لا اله الا الله" آغاز می شود و تا مقام عبودیت پیش می رود. مردان خدایی که پا در این مسیر می نهند از بُعد مکان خارج اند. زمان برایشان محدودیت ایجاد نمی کند. در آفاق و انفس سیر می کنند و رسم بندگی را مشق می کنند. این چنین، مردان خدا از گزند فراموشی در تاریخ رها شده و همیشه ماندگارند.
در این نوشته افزوده شده، شهید چمران، یک مبارز موحد از مکتب اسلام بود که نگاه بلند و بصیرت عمیقش، او را محدود به زمان و مکان نکرد. زندگی مرفهانه ی غرب و لذت منصب دانشمندی وی را از مسیر حق باز نداشت. در هر جبهه ی حقی که حضور او لازم بود، حاضر می شد. از لبنان گرفته تا غرب و جنوب ایران. زیبایی های دنیا او را مقهور نکرد. شخصیتی که تضاد بین سنت و مدرنیته را در نگاه دینی و رفتار عالمانه جمع کرد و بین علوم مدرن و سنت بر کرانه ی ایمان ایستاد، چرا که مردان خدا در قالب های دنیایی نمی مانند و چنان ظرفیت پیدا می کنند که تجلی تمام آیات الهی شوند. ترجمان این سخن را در کلام حضرت امام خامنه ای فرمود مدظلهالعالی میتوان یافت که :"در وجود چنین شخصی هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل"
"خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش میدهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و میبینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند. " و این کلام را که در آخرین لحظات عمر شریفش نوشت حکایت از سال ها صبر و مجاهدت دارد، حکایت از ایستادگی پای آرمان هایی که دنیا را بر علیه وی شورانده بود، همانگونه که سید شهیدان اهل قلم گفت : "آرمان خواهی مستلزم صبر بر رنج هاست..."
اکنون که سال هاست فقدان وجود شخصیت والای وی را با حسرت تحمل می کنیم، هر چند گاهی با نظر بر دست نوشته های او، رمز ماندگاری اش را بیشتر حس می کنیم :
"خدایا! وجودم اشک شده، همه وجودم از اشک میجوشد، میلرزد، میسوزد و خاکستر میشود. اشک شده ام و دیگر هیچ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد. "
روح لطیف و باطن روشن مجاهد دانشمند را می توان در واژه واژه ی نوشته هایش جست و جو کرد. همچون استادی که قلم برای شاگرد می چرخاند، او هنوز هم به ما می آموزد چگونه باید در این راه استوار ماند :
"درد دل آدمی را بیدار میکند، روح را صفا میدهد، غرور و خودخواهی را نابود میکند. نخوت و فراموشی را از بین میبرد، انسان را متوجه وجود خود میکند. انسان گاهگاهی خود را فراموش میکند، فراموش میکند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است، فراموش میکند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی پاید، فراموش میکند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت میکند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود، به پیش میتازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمی شود. اما درد آدمی را به خود میآورد، حقیقت وجود او را به آدمی میفهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک میکند و دست از غرور کبریایی برمیدارد، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را میفهمد و آن را توجه نمی کند. "
در سالگرد شهادت این مرد بزرگ، باز عهد پیمان می بندیم که راه شهیدان حق را ادامه دهیم و تا رساندن انقلاب عزیز اسلامی به سر منزل مقصود که همانا زمینه سازی فرج مولایمان حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا است، از پا ننشینیم. پس بساط باطل را برمی چینیم و زمینه ساز ظهور حق می شویم.
جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً