در گزارش روز شنبه این نشریه آمده است: اعتراض های ضدنژادپرستی در آمریکا حاکی از تغییر ساختاری در سیاست داخلی این کشور است.
برای آمریکا و تصویرش در جهان، مسأله نژاد، حائر اهمیت است و همه دنیا شاهد آن هستند.
ابراز همبستگی جهان با قربانیان نژادپرستی و بدرفتاری پلیس، نشان می دهد که چرا حقوق شهروندی یک موضوع سیاست خارجی است.
این مسأله همچنین به ما یادآوری می کند که سیاست خارجی سرشار از برتری سفیدان، آمریکا را تضعیف می کند و بخشی از نقاط قوت استراتژیک آن را نادیده می گیرد.
دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا به طور آشکارا با برتری سفیدان به بازی گرفته شده است.
بخشی از رویکرد ترامپ تحت عنوان «اول آمریکا» برای حفظ قدرت برای مردان سفیدپوست در جامعه و مؤسساتشان در نظر گرفته شده است. به همین دلیل است که کابینه ترامپ را عمدتاً سفیدان و مردان تشکیل می دهند.
در این دیدگاه سفیدبرترپنداری، ائتلاف های بین المللی آمریکا به طور ایده آل منعکس کننده شخصیت سفید و مسیحی این کشور هستند.
به همین دلیل ترامپ به تبعیت از «استیو بنن» مشاور سیاسی سابق خود با جنبش های سیاسی راست افراطی اعلام همبستگی کرده حتی در صورتی که این همبستگی، مناسبات با دولت های متحد را خدشه دار کرده است.
وقایع هفته های اخیر در آمریکا، مدرک مشخصی از چرایی کاستی این دیدگاه سیاست خارجی دارد. نخست آنکه، این دیدگاه با عوامل مهم هویت ملی آمریکا در تناقض است و «قدرت نرم» آمریکا را تضعیف می کند.
آمریکا با وجود سوابق ناقص خود در زمینه برابری نژادی، در دو جنگ بزرگ علیه کشورهای نژادپرست جنگیده و پیروز شده که عبارتند از جنگ داخلی و جنگ جهانی دوم. این جنگ ها از نظر تعداد جانباختگان برای آمریکا پرهزینه ترین جنگ ها بوده است.
حال، اعلام همبستگی هزاران نفر در برلین، آمستردام و لندن با جنبش ضدنژادپرستی گواه این مطلب است که تبدیل آمریکا به بهشت تفکر سفیدبرترپندارانه، خطر ناخشنودی شرکای آمریکا را به همراه دارد.
سیاست های سفیدبرترپندارانه آمریکا همچنین «قدرت سخت» این کشور را تضعیف می کند.
آمریکا از دیرباز به دلیل اقتصاد قوی، تراکم پایین و فرهنگ باز، کشوری مهاجرپذیر بوده است. امروز، آمریکا عمدتاً به دلایل اقتصادی، مقصد شماره یک مهاجران در جهان است.
در نتیجه، جمعیت آمریکا رو به رشد است؛ در حالی که قدرت های دیگر در اروپا و آسیا با کاهش جمعیت مواجهند.
آمریکا در سال ۲۰۰۶ از آستانه ۳۰۰ میلیون نفر گذشت و پیش بینی می شود که جمعیت این کشور در سال ۲۰۵۸ به ۴۰۰ میلیون نفر برسد.
این موضوع، یک منبع قدرت حیاتی در کشوری است که با رقابت جهانی از سوی چین و هند روبه روست.
به دلیل پایین بودن نرخ زاد و ولد در آمریکا، این کشور بدون مهاجرت، شانسی برای افزایش جمعیت نخواهد داشت.
بهعلاوه، آمریکا از موهبت جمعیت اقلیت و مهاجر برخوردار است که بخوبی یکپارچه شده اند و مایل به خدمت در ارتش آمریکا هستند که در مجموع، یکی از موفق ترین نمونه های یکپارچگی نژادی در تاریخ آمریکا به شمار می رود.
نیروهای مسلح آمریکا شامل بیش از ۴۰ درصد سرویس اقلیت هاست که مهاجران تازه وارد به آمریکا و آمریکایی های آفریقایی تبار را که بر میراث برده داری و نژادپرستی غلبه کرده اند، در بر می گیرد.
برای کسانی که می پرسند آیا آمریکایی های سیاهپوست یا مهاجران از امکان قرار گرفتن در مناصب مهم برخوردارند، می توان به «کالین پاور» پسر زوج مهاجر جامائیکایی اشاره کرد که تنها ژنرال آمریکایی است که از قرار معلوم در مبارزه ای در ۵۰ سال گذشته پیروز شده است.
بخشی از موفقیت آمریکا در یکپارچگی مهاجران به دلیل فرهنگ و نهادهای این کشور و مفهوم شهروندی مبتنی بر آزادی و احترام متقابل است. اما بخش دیگر به واسطه آرزوها و فرهنگ اقلیت ها و مهاجران است.
لاتین تبارها ثابت کرده اند که بخوبی از پس زندگی در آمریکا بر می آیند.
اگرچه بسیاری از مهاجران نسل اول، روابط مهمی با کشورهای مبداء خود دارند و اسپانیایی را بهتر از انگلیسی صحبت می کنند، مطالعات نشان داده است که در نسل سوم، بیشتر لاتین تبارها نخست با زبان انگلیسی صحبت می کنند، همانطور که نسل های گذشته مهاجران اروپایی این گونه بوده اند.
آمریکا همچنین در مقایسه با کشورهای دیگر که بر پایه های نژادی یا تاریخی برای شهروندی اصرار دارند، از موفقیت بیشتری در ادغام آمریکایی های مسلمان برخوردار است.
این موفقیت ها، آمریکا را قوی نگه می دارد و مهاجران را به ورود به این کشور و ارتش آمریکا سوق می دهد تا بدین نحو به آمریکا در جبهه های مقدم قدرت بخشند.
فارین پالسی در ادامه این گزارش آورد: نبود محدودیت در داخل، امکان مشارکت در خارج را فراهم می کند.
استقبال از تنوع در داخل، برای قدرت سخت آمریکا، الزامی است.
اینکه آمریکایی ها از اختلافات جدی در میان خود نترسند، قدرت بخش است.
مبارزه برای عدالت نژادی، آمریکا را به طور قابل توجهی تقویت می کند. ارتش آمریکا به این مهم واقف است و تمایل بیشتری به پذیرش همه آمریکایی ها نشان داده است.
تنوع جامعه آمریکا در خدمت آرمان های مشترک، بزرگترین قدرت آمریکا و بهترین پیامی است که این کشور می تواند با جهان سهیم شود و به همین دلیل، تفکر سفیدبرترپنداری که در سیاست «اول آمریکا» ترامپ نقش بسته، آمریکا را در خارج تضعیف می کند.