جمهوری اسلامی ایران بیش از ۴۰ سال است سخاوتمندانه و با آغوش باز میزبان حدود ۴ میلیون مهاجر افغان است که از جمله میتوان به تحصیل رایگان، خدمات پزشکی رایگان، استفاده از یارانه سوخت و انرژی و بسیاری خدمات دیگر (که اتباع افغانستان همانند دیگر شهروندان ایرانی از آن بهرهمند بوده و هستند)، اشاره کرد.
قابل ذکر است جمهوری اسلامی ایران در تازه ترین اقدام اعلام کرد که اتباع افغانستانی که مبتلا به بیماری کرونا هستند را به طور رایگان مداوا میکند. خوب است این رفتار انسانی جمهوری اسلامی ایران با رفتاری کشورهای اروپایی از جمله مجارستان که حتی به اخراج دانشجویان ایرانی مبتلا به کرونا اقدام کرد مقایسه شود و این در حالی است که این دانشجویان اقامت قانونی و رسمی مجارستان را دارند. یا حتی نگاهی کنیم به کشورهای اتحادیه اروپا که حاضر نشدند چند صد هزار مهاجر سوری و افغانی را بپذیرند.
این در حالیست که ایران اسلامی در دوران جنگ و تحریم ناجوانمردانه غرب علیه کشورمان میلیون ها افغان را پذیرفته و این اتباع افغانستان در ایران مشغول زندگی و کار هستند و از محل درآمد خود، هزینه خانواده خود در افغانستان را تامین میکنند که با این حساب شاید بتوان گفت حدود ۱۰ میلیون افغانی در داخل ایران و یا در خاک افغانستان در کنار سفره سخاوتمندانه ایران نشستهاند.
در حالی که در همین دوره کرونا یک شهروند ایرانی مبتلا و یا مشکوک به ابتلا به ویروس کووید-۱۹ ناچار است هزینههای تشخیص و درمان این بیماری را به بیمارستان پرداخت کند اما یک شهروند افغان ساکن ایران و یا در حال تردد به ایران نیازی به پرداخت هیچ یک از هزینه هایی که شهروند ایرانی حتی در مراکز بهداشت و درمان دولتی پرداخت میکند ندارد.
همچنین اگر یک شهروند ایرانی بخواهد به دلیل عدم استطاعت مالی در هزینه درمان خود از تخفیفی برخوردار شود، حتما باید در بخش مددکاری بیمارستان پرونده داشته باشد تا مشخص شود فرد بیمار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) و یا برخی موسسات خیریه دیگر قرار دارد تا بتواند از تخفیف اندکی از هزینه های خدمات تشخیصی برای درمان بهرهمند شود اما یک تبعه افغان کافی است که ثابت کند ایرانی نیست و از همه خدمات رایگان درمانی در همه شهرهای ایران بهرهمند شود.
این در حالی است که هزینههای درمان در کشورهای اروپایی و آمریکایی چند برابر ایران است اما هیچکدام چنین تسهیلاتی برای این مهاجران در نظر نگرفته اند. کشورهایی اروپایی که همه شاهد بودند حاضر نشدند ۱۰۰ هزار افغان مهاجر را تحمل کنند و آنها یا به کشورهای دیگر رفتند و حتی بسیاری از آنها در مسیر برگشت در دریای مدیترانه و یا در ارتفاعات آلپ جان باختند.
مهاجران افغان در زمینه آموزش ابتدایی و متوسطه نیز از تسهیلات قابل توجهی برخوردار هستند در حالی که هیچ شهروند ایرانی را نمی توان یافت که هزینه تحصیل مدارس غیرانتفاعی و دولتی را پرداخت نکند، اما اثبات اینکه فرد شهروند ایرانی نیست و افغانی است کفایت میکند که مدارس دولتی به رایگان از آنها نام نویسی کنند ولو اینکه ظرفیت پذیرش این مدارس از قبل تکمیل شده باشد.
خیل عظیمی از افغانهای ساکن ایران پناهنده با نشان بینالمللی نیستند و حتی از اوراق هویتی لازم نیز برخوردار نیستند و در عین حال بسیاری از آنها همچان بین ایران و افغانستان در تردد دائمی هستند.
با این وجود برخی دشمنان دو ملت ایران و افغانستان که دوستی دو ملت برای آنها گران تمام میشود، در رسانههای بینالمللی ادعا می کنند که ایرانیان در حق مهاجران افغان تبعیض قائل میشوند، بدون این که در نظر بگیرند مفهوم مهاجر در ادبیات حقوق بین الملل تعریفی دارد که هیچ یک از برادران مهاجر افغان در ایران از آن تعریف برخوردار نیستند. حتی گاهی یک شهروند افغان در ایران از برخی حقوق اجتماعی بهرهمند است که شهروند ایران در وطن خود از آن ها بهرهمند نیست، که نشاندهنده ارجحیت میهمان بر میزبان است.
به رغم همه این موارد، متاسفانه برخی مواقع شاهد اقدامات دست های پنهان دشمنان دو ملت دوست و برادر ایران و افغانستان برای برهم زدن این دوستی دیرینه هستیم که دل هر انسانی را بدرد میآورد.
برای مثال در حادثه غرق شدن مهاجران غیرقانونی در هریرود که ایران روزانه میزبان خیل میلیونی از این میهمانان قانونی و غیرقانونی است، دست های تفرقه انگیزی عیان شد که نشان داد هنوز هستند کسانی که حاضر نیستند دو ملت ایران و افغانستان دوستانه با هم تعامل داشته باشند.
این دشمنان برخی برادران افغان را تحریک کردند به اقدامات تبلیغی علیه ایران دست بزنند. حتی متاسفانه برخی سیاستمداران معلوم الحال افغان تلاش می کنند از این مهاجرین به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران بهره برداری کرده و اهداف و مقاصد اربابان خود یعنی آمریکا و برخی رقبای منطقهای ایران را تامین کنند.
در همین رابطه میتوان به حادثه مرگ سه تبعه افغانستان طی تصادفی در شهر یزد که به صورت قاچاق تردد میکردند اشاره کرد که یکی دیگر از بهانه ها برای راه اندازی موج جدیدی از حملات ناجوانمردانه علیه جمهوری اسلامی ایران و ایجاد موجی از ایران هراسی در رسانه های محلی، ملی افغانستان و بنگاه های خبرپراکنی بین المللی علیه ایران شد.
اقدامی که با فرار غیرقانونی راننده وسیله نقلیه حامل ۱۴ مهاجر افغانی در یک خودروی کوچک موجب تیراندازی به سمت تایر این خودرو شد و با وجود اینکه هیچ تیراندازی مستقیمی به سرنشینان جاسازی شده در صندوق عقب این خودرو نشد، این خودرو بعد از ۸ کیومتر طی مسیر بر روی رینگ خودرو و تدام اصطکاک فلز رینگ چرخ بدون تایر بر روی جاده در مسافت ۸ کیلومتر در کنار باک بنزین آماده به اشتعال این خودرو موجب آتش سوزی شد و متاسفانه بر اثر بی مبالاتی و قانون گریزی این افراد از جمله راننده، شاهد حادثه ناگوار جان باختن تعدادی از این عزیزان افغان بودیم.
مخاطبان این شیطنتهای تفرقهانگیز بهتر است هرچه زودتر به خود آیند تا ببیند چگونه تحت تاثیر القائات تبلیغی رسانهای معاندانی قرار گرفتند که جز برهم زدن وحدت دو ملت به چیز دیگری نمیاندیشند.
دشمنان دو ملت به خوبی میدانند در کشوری به نام افغانستان که متاسفانه هر روز صدها نفر بر اثر جنگ، درگیری، زد و خورد و تسویه حسابهای قومی و شخصی و یا توسط باندهای جنایتکار کشته میشوند که هیچگاه نیز عاملین این جنایات نه شناسایی، نه مجازات و نه از سوی دولت و دیگر نهادهای این کشور و نه حتی نهادهای بین المللی مورد پیگیری قرار نمیگیرند، بسیار سخت است اهداف تفرقه افکنانه خود را اجرایی کنند. لذا سعی میکنند در حوادثی مانند غرق شدن مهاجرین غیرقانونی افغان در هریرود و یا حادثه تصادف در یزد، با لطایف الحیل به تحریک احساسات و تحریک افکار عمومی دست بزنند تا شاید بتوانند از این جنجال سازی کلاهی برای خود و اربابان ببافند.
بنابر این میتوان گفت که حساسیت فعلی ایجاد شده بر سر این موضوعات انحرافی در حوادثی مانند هریرود، یزد و موارد مشابه به هیچ وجه به دلیل استیفای حقوق اتباع این کشور صورت نمی پذیرد، بلکه آنها اهداف دیگری در سر دارند و در نگاه کلان مقاصد دشمنان منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی افغانستان را پیگیری و اجرا میکنند که قطعاً منافع سرشاری نیز نصیب آنان میشود.
با این توصیف میتوان به خوبی درک کرد که چرا شبکه های معاند همانند بی بی سی به طور گسترده این اخبار را پوشش میدهند اما به اخبار مشابهی درباره از دست رفتن جان هزاران شهروند افغانستان نمیپردازند.
به عنوان مثال نیروهای آمریکایی در دی ماه ۹۸ طی یک رشته حملات هوایی بیش از ۵۰ نفر از غیرنظامیان و از جمله زن و کودک افغانی را در منطقه "شیندند" ولایت هرات کشتند و هیچ صدایی از این دسته رسانه های معاند و بسیاری از سازمان های حقوق بشری این کشور شنیده نشد.
البته در این میان نقش برخی عوامل مرموز و انجمنهای به اصطلاح حامی مهاجرین را نمی توان نادیده گرفت.
به طور خلاصه میتوان گفت روابط ایران و افغانستان نزد این رسانههای تحت نظارت دشمنان دو ملت، دو وجه دارد. یک طرف ایران قرار دارد که از نگاه آنها همیشه متهم، بدهکار و از قبل محکوم و طرف دیگر افغانستان که به رغم جرایم بسیار اتباع آن کشور در نقض حاکمیت و قانون ایران و انجام انواع قتل و تجاوز و فساد مهاجران افغان در شهرها و شهرک های اطراف تهران و کرج، همواره طلبکار، حق به جانب و همیشه پیروز جنجالهای رسانهای بوده و به طور خلاصه جای شاکی و متشاکی عوض شده است. دولت ایران با این حال برای حفظ وحدت میان دو ملت از اعلان و برخورد در این زمینه خودداری می کند.
آیا از نظر مقامات کابل صرف اینکه کسی تبعه افغانستان باشد میتواند مجوزی برای ارتکاب جرایم باشد؟ این در شرایطی است که در هیچ جای دنیا عبور غیرقانونی از مرز و نقض حاکمیت پذیرفته نیست.
اینکه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بهطور مداوم و مکرر مورد حملات سیاستمداران فاسد و رسانه های معاند خود فروخته قرار دارد به این دلیل است که این نیرو تا حد زیادی جلوی بسیاری از این مفاسد و جنایات را گرفته و به همین دلیل مورد هجمه و تاخت و تاز قرار میگیرد. این در حالی است که برخی عوامل معلوم الحال نیز در داخل و خارج از کشور که خود را ایرانی میدانند به مدافعان امنیت و مرزهای کشور که در شرایط بسیار حساس منطقه وظیفه تامین امنیت را برعهده دارند حمله می کنند و با این شبکه های قاچاق انسان و مواد مخدر همراهی و خوش خدمتی میکنند.
به نظر می رسد باید با صدای بلند اعلام کنیم جمهوری اسلامی ایران که ۵۰۰ هزار شهید و جانباز در دوره جنگ تحمیلی برای دفاع از مرزهای خود تقدیم کرده با هر آن کسی که بخواهد حاکمیت و مرز کشور را نقض کند برخورد خواهد کرد.