حدود یک سال تا پایان دولت تدبیر و امید مانده است، دولتی که از سال ۹۲ به این سو تمام همت خود را گذاشت که ایران را از انزوایی که در سالهای پیش از آن بر کشور تحمیل شده بود، خارج کند. اما اینکه دولت در حوزههای مختلف چه کارنامهای داشته، به آن پرداخته شده و باز هم باید پرداخته شود.
روحانی در حوزه روابط خارجی با لحاظ کردن ضرورتهای ارتباط با جهان و حل و فصل منازعات و مشکلات هستهای و رفع تحریمهای بی رحمانه غرب بخصوص ایالات متحده آمریکا علیه ایران وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ شد و با این شعار و استراتژی بود که مورد اقبال و استقبال مردم قرار گرفت و به پاستور راه یافت.
مردم ایران در آن سالهای پر از بیم، امید را انتخاب کردند، امیدی که پس از پیروزی حسن روحانی ابتدا در انتخاب تیم زبده وزارت خارجه و بعد از آن سپردن پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه تبلور و تجلی یافت. محمد جواد ظریف و تیم همکاران وی پس از ۲ سال مذاکرات سخت با ۵ عضو شورای امنیت به همراه آلمان توانستند به توافق تاریخی برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) برسند. توافقی که نماد پیروزی تعامل و گفت و گو برای حل مسائل پیچیده بین المللی بود و کارشناسان بسیاری از لزوم استفاده از الگوی آن سخن میگفتند.
نتیجه سیاست و رویکرد دیپلماتیک و تنشزدای روحانی خارج شدن ایران از ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد بود. در تاریخ ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ توافق هستهای با ۱+۵ منعقد گردید و برجام در ۲۹ تیر ماه ۱۳۹۴ در شورای امنیت به رأی گذاشته شد که منجر به صدور قطعنامهٔ ۲۲۳۱ شد که طبق آن هر ۶ قطعنامه قبلی که تحریمهای وسیعی را علیه ایران به همراه داشت، ملغی کرد.
این توافق میتوانست و میتواند کماکان توافق برد_برد باشد، از این جهت که هم نگرانیهای جامعه بین المللی از برنامه هسته ای ایران را رفع میکرد و هم اقتصاد ایران میتوانست فارغ از فشارهای بیرونی مسیر رشد و توسعه را طی کند.
با این حال دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا هم برای تخریب میراث اوباما و هم تحت تاثیر لابی های ضد ایرانی از این توافق خارج شد. در واقع عدم آشنایی ترامپ با پیچیدگیهای دنیای سیاست باعث شد ترامپ به مسیری هدایت شود که انتهای آن نه توافقی جدید و بهتر با ایران، بلکه تشدید خصومت بین دو کشور بدون هیچ دستاورد ملموسی بوده است.
بررسی رفتارها و اظهارات ترامپ نشان میدهد که هدف غایی او حداقل در مقطع فعلی پیروزی در انتخابات به هر قیمتی است. اظهارات چندی پیش ترامپ مبنی بر اینکه اگر ایران تا انتخابات ریاست جمهوری وارد مذاکره با آمریکا نشود، بعد از انتخابات مجبور خواهد شد هزینه بیشتری بدهد ذهنیات وی را آشکار می سازد.
اما مقامات ایران هم به این جنس اظهارات انتخاباتی و به اصطلاح حرافی انتخاباتی او اعتنایی ندارند و منتظر اقدام عملی منطقی و ملموس و اعتمادساز از سوی وی هستند.
علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در توییتی در این باره نوشت: «اوضاع ترامپ چه در تقابلهای بین المللی، چه در افتضاح مدیریت کرونا و چه در آتش افروزی نژادپرستانه در داخل آمریکا به قدری خراب است که تیمش چارهای جز تولید و نمایش موفقیتهای ساختگی برای او ندارند. تبادل زندانیان، نتیجه مذاکره نبوده و هیچ مذاکرهای هم در آینده انجام نخواهد شد».
ترامپ در نخستین گردهمایی انتخاباتیاش بعد از شیوع ویروس کرونا که در شهر تالسا در ایالت اکلاهوما برگزار شد، بار دیگر این ادعا را تکرار کرد و جان کری وزیر خارجه دولت اوباما را به کارشکنی در مناسبات آمریکا و ایران متهم کرد. او با بیان اینکه ایران و چین به شدت خواستار پیروزی جو بایدن در انتخابات هستند، گفت: «با ایران توافق بسیار سریعی امضا خواهم کرد؛ بهترین توافقی که تا حالا دیده اید. قبلا یک چنین توافقی با چین امضا کرده بودم و میتوانم [توافقات] بیشتری امضا کنم. آنها [ایران] شکست من را میخواهند، چون اگر شکست بخورم، صاحب آمریکا خواهند شد».
برجام قربانی تندرویهای دو سویه
جان بولتون مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا و از جمهوری خواهان تندرو آمریکایی این روزها با انتشار کتابی ضربات سنگینی بر ترامپ وارد کرده است. بخشهای زیادی از این کتاب به ایران اختصاص دارد. در این زمینه «حسامالدین آشنا» با اشاره به صفحه ۱۲ کتاب جان بولتون و ادعاهایی مانند این که «این معامله (برجام) ناشی از یک تصور نادرست بود، شیوه نگارش متن و مذاکره درباره آن قابل قبول نبود و صرفا برای ایران سودمند بود؛ قابلیت اجرایی شدن و راستی آزمایی نداشت و از نظر طول دوره زمانی و فراگیری کافی نبود»، در رشته توییتی نوشت: «برجام قربانی زیاده خواهی دوسویه شد؛ دلواپسانی عرب زبان و عبری زبان که به آمریکایی ها می گفتند چرا زیاد دادید و کم گرفتید و دلواپسانی فارسی زبان که به ایرانی ها می گفتند چرا کم گرفتید و زیاد دادید. هر دو طرف به ظاهر بسیار بیشتر می خواستند ولی در عمل هر دو بسیار کمتر بدست آوردند. آن چه بولتون در کتاب خود درباره کارکرد و ارزش برجام برای ایران نوشته است بار دیگر عظمت تلاش سرداران سیاسی ایران را می نمایاند.
با وجود اینکه محمد جواد ظریف بعد از خروج ترامپ از برجام در مجامع مختلف بین المللی شدیدترین و تندترین مواضع را نسبت به آمریکا اتخاذ کرده، ولی همواره به دنبال این بوده که با دیپلماسی و تعامل منافع ملی کشور را تعقیب کند و بزرگترین دستاوردش را نجات دهد. اینکه حفظ یا نجات برجام چه تاثیری در شوونات مختلف سیاسی، اقتصادی و روابط خارجی دارد، موضوعی است که جای تامل جدی دارد.
این اصل که شرایط ایران در حال حاضر به روابطش با دنیا و معادلات حاکم بر منطقه و اقدامات آمریکا گره خورده امری روشن و غیرقابل انکار است و اینکه در مقابل قلدری و قدرتطلبی امثال ترامپ هم باید ایستاد هم شکی نیست. در واقع الان درباره نوع مواجهه با ترامپ به عنوان چهره ای غیرمتعارف، در کشور اجماع وجود دارد. اما این نکته را هم نباید فراموش کرد که در هر صورت دنیا با این پدیده غیرمتعارف مواجه است و هر کشور و دولتی بعد از حدود سه سال حضور در کاخ سفید مسیر و روشی را در این مواجهه انتخاب کرده اند.
گروهی تلاش کردند با باج دادن ترامپ را راضی نگه دارند. برخی هم تلاش کردند به نوعی وی را در راستای اهداف خود قرار دهند و منافع خود را به دست ترامپ پیگیری کنند. در این بین انتخاب ایران مبتنی بر رعایت سه اصل عزت، حکمت و مصلحت بوده است. ایران هیچ گاه از مذاکره و تعامل رویگردان نبوده است و همواره بر گفت و گو و تعامل تاکید داشته است. منتهی هیچ گاه در مقابل رویکردهای قلدرمابانه کوتاه نیامده است. از همین روست که مقابل راهبرد فشار حداکثری آمریکا سیاست مقاومت حداکثری را اتخاذ کرده است.
در هر صورت نهایتا در یک سال پیش رو هم در ایران و هم در امریکا دولتها تغییر می کنند و بعید نیست منتقدان ۷ سال اخیر دولت وارد عرصه تصمیمگیری و تصمیم سازی در روابط با دنیا شوند. انتظار میرود این منتقدان کمی از حالت اظهارات شعارگونه دست کشیده و برنامه عمل خود را ارائه کنند. این امر باعث می شود ایدهها و برنامههای منتقدان در معرض قضاوت و ارزیابی افکار عمومی قرار گیرد و این ایده ها از سوی کارشناسان چکش کاری شود.