روزها به سرعت از راه میرسند و میگذرند. همیشه همینطور است. وقتی میخواهیم عقربهها آرامتر از پی هم بگذرند، به سرعتشان میافزایند و برعکس. ما روز به روز به پایانِ دوران بازیگری لیونل مسی نزدیک میشویم و زمان به هیچوجه همکاری نمیکند. امروز اعجوبه آرژانتینی بارسلونا و برنده ۶ توپ طلای جهان ۳۳ ساله شد.
انگار همین دیروز بود که با شماره ۳۰ در بارسلونا جای لودویک ژولی را گرفت. رونالدینیو هوایش را داشت. در الکلاسیکو هتتریک کرد. با آرژانتین قهرمان المپیک شد. کمکم نقشش در جمع کاتالانها پررنگتر شد. شاعر فوتبال رفت و او وارث جدید شماره ۱۰ شد. سه بار قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد. بارها لالیگا و کوپادلری را فتح کرد. در جام باشگاههای جهان نیز به قهرمانی رسید. تمام رکوردهای فردی را به تسخیر خودش درآورد. بهترین گلزن تاریخ باشگاه. بهترین گلزن لالیگا. کسب بیشترین توپ و کفش طلای جهان و اروپا و...
با این حال یک حسرت برایش باقیمانده است. تصاحب یک جام با تیم ملی آرژانتین. ۲ بار به فینال کوپا رسید و یک بار به فینال جام جهانی اما هر بار دستش از رسیدن به جام کوتاه ماند. احتمالا یکی یا دو کوپا و یک جام جهانی دیگر پیش روی لئو خواهد بود تا این طلسم را هم بشکند و هیچ شکی را باقی نگذارد که او بهترین فوتبالیست تاریخ است.
اما تکلیف ما چیست؟ شاید بهترین راه این است که در این سالهای پایانی دوران بازیگری مسی هیچکدام از بازیهایش را از دست ندهیم. حرکاتش را به یاد بسپاریم و بیاییم به نیمه پر لیوان نگاه کنیم. اینکه چقدر خوششانس بودیم در دوره و عصری زندگی کردیم و میکنیم که مسی هم در آن با توپ اعجاز میکند.