اگر بخواهیم سیاههای از نامآوران ورزش ایران را در یک صفحه بگنجانیم شاید نسل کنونی نام «علی میرزایی» را کمتر از بزرگانی مانند «غلامرضا تختی»، «امامعلی حبیبی»، «محمود نامجو» و «عبدالله موحد» بشناسند اما او اکنون قدیمیترین مدالآور المپیکی ایران است که در سن ۹۲ سالگی به زندگی ادامه میدهد. داستان ورودش به ورزش برای بسیاری از مخاطبان جذاب است و میرزایی همچنان باور دارد که وزنهبرداری برخلاف کشتی و بوکس کتک خوردن ندارد و به این خاطر در آن موفق شده است.
از محله پاچنار تهران به تیم ملی رسیده و با وجود مخالفتهای خانواده به ورزش روی آورد، کمتر کسی تصور میکرد که با وجود نابغهای مانند «محمود نامجو» در وزن ۵۶ کیلوگرم او بتواند در تخته وزنهبرداری زمانی برای عرض اندام پیدا کند، اما او با پشتکار مثالزدنی توانست پشت سر نامجو قرار گیرد و همیشه بعد از آن قهرمان نامدار عنوان دوم یا سوم را از آن خود کرد.
به مانند تختی و حبیبی شناخته شده نیست و کسی برای او فیلم نساخت، حتی در میان نامآوران رشته وزنهبرداری نامش در سایه «محمود نامجو» و «محمد نصیری» قرار گرفته است. او بخشی از دلیل این ناشناخته ماندن را متوجه خود می داند و عنوان میکند دنبال سر و صدا راه انداختن نبودم.
زمانی که در دسته ۵۶ کیلوگرم چهره شد رقیب سرسختی به نام نامجو داشت و این ۲ قهرمان ملی رقابت تنگاتنگی برای کسب عنوان داشتند. میرزایی باور دارد که اگر نامجو در کره ماه قهرمان شود من هم نایب قهرمان آن مسابقات خواهم شد. این رقابت در المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی نیز ادامه داشت و زمانی که نامجو پس از ورزرشکار شوروی عنوان نایب قهرمانی را به خود اختصاص داد میرزایی نیز در سکوی سوم ایستاد. داستان تمرین و تغذیه او در زمان مسابقات جالب بود و میگوید که آن زمان شناختی از دوپینگ نداشته در حالی که رقبای خارجی او و محمود نامجو اکثرا دوپینگ می کردند.
اینکه چرا دوپینگ برای میرزایی ناشناخته بوده دلیلی دارد که به تغذیه این ورزشکار بر خواهد گشت او در این زمینه میگوید: تغذیه ما بیشتر آبگوشت و قرمه سبزی بود و بدون مربی هم تمرین میکردیم اگر مربی بر تمرین و تغذیه ما نظارت داشت بدون شک مدالهای طلایم بیش از این بود.
او که در یک زمانی رکورد دو ضرب جهان را در اختیار داشت با بدشانسی و به خاطر مصدومیت دومین میدان المپیکی خود را از دست داد و در آستانه مسابقات جهانی در ایران کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد که برنامه اعزام را کنسل کرد. در آن سال «محمود نامجو» سرپرست تیم بود و میرزایی تمام رکوردهای ممکن را شکست و آماده مدال طلای جهانی بود اما اعزام نشدن او به مسابقات موجب شد تا او به یک نقره و یک برنز جهانی قناعت کند.
او در یک دوره از بازیهای آسیایی نیز حضور داشت و مدال نقره را کسب کرد. خاطرات آن بازیها برای میرزایی نیز در نوع خود جالب است. خاطراتی که ورزشکاران و وزنهبرداران ایرانی در دهکده محل بازیها ماشین خبرنگار هندی را بلند کرده و موجب شد تا سوژه شوند. در کنار نامجو هرکول کوچک کاروان ایران بود و میگوید که محمود با وجود آنکه توان مالی زیادی نداشت به کارهای تبلیغی وارد نمیشد. او نیز به پیروی از استاد خود هیچگاه این کار را نکرد و می گوید عاشق ایران است و بیش از ۲ هفته تحمل دوری کشور را ندارد.
اقدام کمیته ملی المپیک در زنده نگه داشتن نام این قهرمان ملی که عناوین المپیکی، جهانی و آسیایی زیادی را در کارنامه دارد میتواند او را از ناشناختگی خارج و نسل کنونی را با هنرنمایی او در وزنهبرداریآشنا کند. اقدامی که اگر تداوم داشته باشد به خوبی پیوند دهنده نسلهای مختلف است و دیگر قهرمانان ملی ایران در گمنامی جامعه زندگی نخواهند کرد. این اقدام در کنار نصب پلاک افتخار بر سردر منزل مدالآوران ایران میتواند راهی برای برجسته کردن آنان در جامعه باشد.