هر روز در کنار اخبار بخشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شاهد اخبار حوادث نیز هستیم. گاه در میان اخبار حوادث نیز شاهد خبرهای تلخی نظیر خودکشی هستیم. افرادی که به دلایل مختلف نظیر ( عشق، فقر، ناکامی و...) دست به خودکشی زده و از این طریق سعی نمودند به زندگی خود پایان بخشند. فارغ از نگریستن به این مساله چه از زاویه جامعه شناختی و چه از نگاه روان شناختی، باید دانست خودکشی یک پدیده و واقعیت اجتماعی است. واقعیتی که تنها مربوط به مکان و زمان خاصی نیست، بلکه جهانشمول است. به این معنا که در همه زمان و همه جا وجود دارد اما به میزانهای متفاوت. برای مثال هم نرخ و هم نوع خودکشی در بین کشورهای مختلف توسعه یافته و توسعه نیافته متفاوت است. امروزه آمار حاکی از آن است که روند خودکشی در بسیاری از کشورهای جهان صعودی است، امری که میتواند بسیار نگران کننده باشد و نیازمند اقدامات اساسی و سیاستگذاریهای درخور باشد. در این میان اگر چه ایران به لحاظ خودکشی در جایگاهی میانی در مقایسه با کشورهای دیگر قرار دارد اما نسبت به سالهای قبل دارای رشد مثبتی است که لازم است این مساله واکاوی شده و بسترهای زمینهساز آن آشکار شود.
بنابراین در این نوشتار ضمن پرداختن به ابعاد و جنبه های مختلف خودکشی بر آن شدیم به واکاوی موضوع پرداخته و نظر «احمد بخارایی»، مدیر گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران را جویا شویم.
خودکشی چیست
خودکشی اگر با موفقیت توام باشد عمل مهلکی شناخته می شود که نشان دهنده میل شخصی برای مردن است. هر چند بین اندیشیدن به خودکشی و اقدام بدان نیز تفاوت وجود دارد. در این زمینه «امیل دورکیم»، جامعه شناس فرانسوی گفته است: اصطلاح خودکشی به مرگهایی اطلاق میشود که به طور مستقیم و یا غیر مستیقیم ناشی از عمل مثبت یا منفی فردی است که منجر به مرگ وی میشود.
انواع خودکشی
امیل دورکیم، جامعه شناس فرانسوی خودکشی را به چهار گروه تقسیم کرده است. یکی از این گروهها خودکشی دگرخواهانه است. در خودکشی دگرخواهانه فرد وظیفه اخلاقی عمیقی را در خود احساس میکند و علاقمند میشود تا خود را فدایی دیگران کند. وقتی فردی به احساس همبستگی و انسجام قوی به یک گروه فوق العاده یک پارچه و متحد مقید باشد، ارزشها و هنجارهای گروه را از آن خود میداند و بین منافع خود و گروه فرقی نمیگذارد. در چنین شرایطی فرد در آرزوی فدا کردن زندگی خود به خاطر هدفهای گروه خواهد بود.
در خودکشی خودخواهانه شخص رابطهای قوی با هیچ گروه اجتماعی ندارد. فقدان وابستگی خانوادگی توضیحی است برای آسیبپذیری افراد مجرد نسبت به افراد متاهل.
خودکشی ناشی از بیهنجاری نیز زمانی رخ میدهد که هر گاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعیف یا حذف میشود، حالتی از بی هنجاری و یا نابسامانی در جامعه به وجود میآید. این نوع خودکشی را معمولا کسانی مرتکب میشوند که وابستگی آنها با جامعه دچار آشفتگی شده و در نتیجه از معیارهای رفتاری مرسوم محروم شدهاند.
بالاخره دسته چهارم خودکشی از نوع قضا و قدری است. این نوع خودکشی افرادی را شامل میشود که دارای محدودیتهای سنگین و همیشگی هستند و زندگی بیثمری دارند همانند زندانی که دیگر تحمل ماندن در زندان را ندارد.
خودکشی در آیینه آمار
مرکز اطلاعاتی "World Population Review" (بررسی جمعیت جهان) در اوایل سال ۲۰۲۰ گزارشی را درباره میزان و نرخ خودکشی در بین کشورها را منتشر کرده است که بر اساس آن، میزان خودکشی در ابتدای سال ۲۰۲۰ نسبت به اوایل سال گذشته افزایش قابل توجهی داشته است؛ نکته جالب این است که این آمار در بین کشورهای صنعتی و پیشرفته گستردهتر از کشورهای ضعیف و فقیر به چشم میخورد!
به عنوان مثال کشور اروپای شرقی لیتوانی (۳۱.۹ خودکشی در هر ۱۰۰ هزار نفر)، کشور اروپای شرقی روسیه (۳۱ خودکشی در هر ۱۰۰ هزار نفر)، کشور آمریکای جنوبی گویان (۲۹.۲ خودکشی در هر ۱۰۰ هزار نفر)، و کشور آسیایی کره جنوبی (۲۶.۹ خودکشی در هر ۱۰۰ هزار نفر) داشتند.
تعدادی دیگر از کشورهای اروپای شرقی نیز میزان خودکشی بالایی دارند، از جمله بلاروس (۲۶.۲ خودکشی در هر ۱۰۰ هزار نفر) ، سورینام و قزاقستان که هر دو در حدود ۲۲ خودکشی در هر ۱۰۰ هزار نفر دارند. ایران هم ظاهراً در این لیست در جایگاه ۱۴۹ قرار دارد. این در حالی است که در سال ۲۰۱۹ رتبه ایران ۱۴۲ بوده و این امر روند رو به افزایش میزان خودکشی را نشان میدهد.
عامل موثر بر افزایش میزان نرخ خودکشی
با توجه به روند رو به افزایشی آمار خودکشی ایران چه در داخل و چه در مقایسه با آمار جهانی، لازم است دلایل و بسترهای اثرگذار در شرایط کنونی واکاوی شوند. در این زمینه «احمد بخارایی»، مدیر گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران میگوید: توجه به ساختارهایی که افراد را به این زمینه سوق میدهند، اهمیت ویژهای دارد. ساختار فرهنگی که در خانواده بازتولید میشود یکی از این موارد است. اما آنچه که امروزه به نظر میرسد تاثیر قابل ملاحظهای داشته باشد، اوضاع واحوال اقتصادی است. یعنی شرایط آنومیک و بیهنجاری. شرایط بیهنجاری زمانی رخ میدهد که الگوهای رفتاری که مورد قبول نسبی جامعه است یا وجود نداشته باشد و یا کمتر وجود دارد و فرد احساس میکند در یک خلا الگویی به سر میبرد و این شرایط بیهنجارانه هم ریشههای اقتصادی اجتماعی فرهنگی و .. دارد. ریشه فرهنگی به این معناست که آن دسته از الگوهای رفتاری کهن همچنان با قدرت سیاسی در جامعه عرض اندام میکنند و اصرار بر این است که همه الگوهای فرهنگ سنتی در جامعه حفظ شود حال آنکه در هر فرهنگی برخی الگوها فاقد کارکرد هستند و عمدتا فرهنگها به روز میشوند.
وی ادامه داد: به روز شدن به این معناست که آن دسته از الگوهایی که دارای کارکرد هستند، تقویت میشوند و آن دسته از الگوهایی که فاقد کارکرد هستند، کنار زنده میشوند. اما در ایران اینگونه نیست. همچنین شرایط اقتصادی که افراد را به سمت آنومیک سوق میدهد، شرایطی است که در آن ثبات وجود ندارد. برای مثال فردی که تحصیلات ارشد و یا دکتری دارد، پاسخ لازم را از سوی جامعه نمیبیند تا دارای درآمد لازم و شغل مناسب باشد و بالعکس سیاست تبیعض گونه و رانت خوارانه را میبیند. در نتیجه این شرایط افراد را به سمت انزوا سوق میدهند.
بخارایی اظهار داشت: از نظر سیاسی نیزحس وجود فضای دموکراتیک در بین اعضای جامعه وجود ندارد و این امر ناشی از همان تبعیض ساختاری است که مرزبندیهایی از ابتدا وجود داشته که تداوم یافته و این موارد همواره سبب شده افرادی از شرایط خسته شده و یا موطن خود را رها کنند. به لحاظ اجتماعی نیز تشکلهای مدنی که به معنی کلمه از حقوق جوانان و افراد حمایت کنند، کمتر وجود دارند و یا اصلا وجود ندارد. لذا این چهار ساختار معیوب مجموعا دست به دست هم میدهند و افراد را از جامعه پراکنده کرده و به انزوا میکشاند. در نتیجه فردی که منزوی میشود یا مستعد خودکشی ویا مستعد اعتیاد است.
همچنین وی گفت: چون سالها عیوب ساختاری سیر صعودی داشته به همان نسبت هم آسیبها سیر صعودی داشته اند و از آنجاییکه به مرور زمان شرایط اقتصادی دشوار شده به همان اندازه هم خودکشی بیشتر شده است.
راهکارهایی موثر در کاهش میزان خودکشی
به طور کلی میتوان برای کاهش میزان خودکشی به دودسته راهکار در سطح فردی و اجتماعی اشاره کرد. در سطح فردی میتوان از خدمات روانشناختی بهره گرفت بطوریکه راهکارهای بالینی و گروه درمانیها در این دسته قرار میگیرند.
در سطح دوم و بعد اجتماعی آن میتوان به اصلاح ساختارها اشاره کرد. احمد بخارایی در این زمینه به خبرنگار ایرنا گفت: نه تنها باید تغییرات ساختاری عمیق و موثری صورت بگیرد بلکه قوانین و حقوق نیز باید بازنگری شوند و اقدامات موثری در این زمینه انجام شود.
همچنین ارتقای جایگاه اجتماعی افراد به واسطه آموزش و اشتغال نیز میتواند بسیار موثر باشد. شغل و حرفه نهتنها برای فرد توانایی مالی ایجاد میکند بلکه با ایجاد تماس اجتماعی مانع از انزوای اجتماعی فرد میشود. با توجه به واقعیت جامعه و وجود مشاغل کاذب بسیار، میتوان با بالابردن شان و ارزش پارهای از مشاغل حس بی فایدگی وملال را در افراد کاهش داد و آنها را به زندگی آینده امیدوارتر کرد.