معین شرافتی در این یادداشت که روز سهشنبه در اختیار ایرنا، قرار گرفت، آورده است: همه قبول داریم و بهعنوان یک ضربالمثل هم شاید بارها از آن استفاده کردهایم که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛ این مطلب در جایی بیان میشود که یک دشمن به خیال خود با انجام کاری قصد دشمنی و ضربه زدن را دارد، اما نتیجه کارش به ضرر خودش تمامشده است؛ در مطلب حضور امام رضا(ع) و تبعید مظلومانه ایشان نیز چنین اتفاقی رخداده است.
مامون عباسی برای تحت کنترل قرار دادن کامل حضرت و رسمیت بخشی به خلافت و پادشاهی خود و حتی به انگیزه پایین آوردن شان علمی و دنیاطلب نشان دادن نسل پیامبر و حضرت علی(ع)، تصمیم به فراخواندن اجباری حضرت علی بن موسیالرضا(ع) گرفت، اما پایان ماجرا کاملا با برنامهریزیهایش متفاوت تمام شد.
از تبلیغ برای دستگاه خلافت تا تخریب آن
مامون به دنبال تبلیغ برای وجاهت خود و دستگاه حاکمیت روز بود. او که برای به دست آوردن قدرت دستش را به خو.ن برادر نجیبزاده خود امین عباسی آلوده کرده بود و میدید که دیگران نمیتوانند خلافت یک فردی که مادرش کنیز است و از خاندانهای با اصل و نسب نیست را تحمل کنند، دست به کاری خاص زد؛ وی در اقدامی عجیب بهجای معرفی فردی از نزدیکان و خاندان عباسی بهعنوان خلیفه، این جانشینی را به فرزند و نوه رسول خدا(ص) پیشنهاد کرد. با این کار قصد بالابردن شان خود و دستگاه حکومتیاش را داشت. کاری که اگر با استقبال امام روبرو میشد، تبلیغ مهمی برای حاکمیت به شمار میآمد.
البته همگان میدانستند که این یک پیشنهاد غیرعملی است و هیچگاه خلافت به حضرت رضا(ع) منتقل نخواهد شد؛ چون ایشان از مامون سالها به لحاظ سنی بزرگتر بودند و کشتن در خفای نسل پیامبر در میان عباسیان هم رواج داشت. بههرحال پذیرش رضایتمندانه این پیشنهاد تبلیغ خوبی برای حکومت بنیعباس به شمار میرفت.
حضرت رضا(ع) با بررسی همهجانبه این پیشنهاد و علم به نقشههای شوم پشت آن، در هر گام و منزلی و از همان ابتدای سفر مخالفت و عدم رضایت خویش را از این اقدام علنی ساختند و نگذاشتند بهرهبرداری سیاسی به نفع خلافت عباسیان تمام شود. ایشان بهوقت ترک مدینه منوره با وداعی جانسوز از قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) جدا شدند و سفارش کردند بدرقه کنندگان به گریه و نوحهسرایی بپردازد و حتی از طراحی ترور و بیبازگشت بودن این سفر صحبت کردند. پس اهالی مدینه و هر که شرح ماجرا را میشنید میفهمید که این یک تبعید و سفری بهسوی شهادت است نه یک حضور دلخواه و همراه با رضایت.
حضرت آنقدر با پذیرش پیشنهاد مامون مخالفت کرد که حتی برای مدتی در سرخس زندانی شد و حکومتی که میخواست از همراهی حضرت کسب آبرو کند؛ کاملا بیاعتبار گشت و این نقشه شوم خود را بر باد رفته میدید.
از تلاش برای ترور شخصیتی حضرت رضا تا کرامتهای متعدد حضرت
بنیعباس همواره خود را برابر با فرزندان و نسل حضرت زهرا(س) میدانستند، چرا که هر دو خاندان در جد اعلی با پیامبر مشترک بودند. داستانها و ماجراهای کرامتهای متعدد فرزندان حضرت زهرا(س) و نسل پیامبر از یکطرف و احاطه علمی و دانش بیپایان آنها از طرف دیگر بین مردم عادی رواج داشت، ولی عباسیان در باد غرور خود، کورکورانه آن شان و مقام را خرافی و ناصحیح میدانستند. از اینرو مامون قصد داشت با آوردن حضرت رضا(ع) به مرکز خلافت و ترتیب ملاقاتها و گفتگوهای متعدد، حضرت را به مانند خودشان به دیگران معرفی کند. اما هشتمین امام شیعیان به اذن خداوند با بروز کرامتهای متعدد در مسیر و در مرو ابتدا این جایگاه ویژه خود را نمایان کردند و با سجایای اخلاقی توانستند اسلام ناب محمدی را آشکار کنند و در انتها با پیروزی در مناظرات متعدد مقام علمی خویش را به همگان نشان دادند.
ایشان با کارگرها و قشر ضعیف در کاروان عطوفت به خرج داده و با آنها غذا میخوردند؛ در مسیر حتی دعوت سفره ساده و منزل محقر تهیدستان را میپذیرفتند؛ در نیشابور و برخی شهرها که دچار خشکسالی بودند به اذن الهی و به برکت حضورشان چشمههایی جوشان پدید آمد و یا نماز باران تاریخی حضرت در کنار پاسخگوی تمام پرسشهای مردمی بودند و در نهایت حضوری پیروزمندانه در مناظرات داشتند. اینها شرافت و برتری حضرت رضا(ع) نسبت به مامون را در ابعاد بسیار گستردهای به همگان ثابت کرد. بله مامون که قصدی جز تقلیل جایگاه خاندان رسالت نداشت خودش بهعنوان غاصب دستگاه حکومت معرفی شد.
خون و ظلمی که پنهان نماند
هارون سالهای سال حضرت موسی الکاظم(ع) را به زندان انداخت. زندانهای متعدد و پشت سر هم که در نهایت به شهادت حضرت ختم شد. دیگر نمیشد
برای مقابله با امامان به حق از گزینه زندان استفاده کرد. از اینرو مامون خود در نقش منتقد کار پدر ظاهر شد و حضرت رضا(ع) را با اعطای یک جایگاه صوری در کنار خود به نوعی دیگر زندانی کرد. این خود ظلمی بزرگ است که امام را که استحقاق الهی خلافت و حکومت به او واگذار شده بهعنوان ولی عهد یک ظالم و قاتل معرفی کنند. بههرحال از طرفی مامون میخواست آلودگیهای کارهای شوم خلافت، دامن فرزندان پیامبر را هم بگیرد و از طرف دیگر هر لحظه امکان ترور حضرت رضا(ع) توسط حکومت و پنهان ماندن این کار شوم وجود داشت. بنابراین ابتدا حضرت رضا(ع) پذیرش ولایتعهدی را مشروط به عدم دخالت در عزل و نصبها و در تصمیمهای اجرایی حکومت کردند و در گام بعدی در جلسهای با حضور همگان خبر غیبی شهادت خود در توس و قبری مظلومانه که سهم خودش است را عنوان ساختند.
حضرت در آن جلسه و در مقابل چشم همگان به شعر دعبل این دو بیت را افزودند:
وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ یَا لَهَا مِنْ مُصِیبَةٍ
تَوَقَّدُ فِی الْأَحْشَاءِ بِالْحُرُقَاتِ
إِلَی الْحَشْرِ حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ قَائِماً
یُفَرِّجُ عَنَّا الْهَمَّ وَ الْکُرُبَاتِ
و قبری که در طوس است. وای از آن مصیبت که تا قیامت آتش حسرت و نالههای جانسوز در وجود من میافزاید. تا آن روزی که خداوند قائمی را ظاهر کند که فرجی بر غمها و مصیبتهای ماست.
دعبل (یکی از یاران امام) پس از شنیدن این دو بیت، از صاحب آن قبر پرسید، که حضرت پاسخ دادند: د کمه، حضرت پاسخ دادند: «قبر من است و برجاست تا شهر طوس محل تردد شیعیان من و زائران من شود. بهدرستی که هر که در طوس و غربت من را زیارت کند، با من باشد در درجه من در روز قیامت و گناهانش آمرزیده شود.»[رک: شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص: ۲۶۳]
از آن روزگاران تا امروز
از آن روز تا به المروز حضور حضرت رضا(ع) دستگاههای ظالمانهها را مفتضح کرده است و آخرین نمونههای نورانی این حضور روشنگرانه مساله کشف حجاب رضاخان و به خون کشیده شدن صحن گوهرشاد یا عملیات بمبگذاری توسط منافقین کوردل در سال ۱۳۷۳ و روشنتر شدن چهره پلید آنان بود. بله بصیرت افزایی حضرت با بیان نورانی و کشیده شدن علوم اهلبیت توسط عالم آل محمد(ص) از مدینه منوره به ایرانزمین و پیوستن امامزادگان متعدد به ایشان و نورافشانی خاصی که حضرت معصومه(س) از مرکز ایرانزمین داشته و دارند از برکات دیگر این سفر نیز میباشد. از دیگر برکات هم باید به حرم نورانی حضرت رضا(ع) بهعنوان یک مامن واقعی برای درماندگان و بیچارگان یاد کرد. وجود یک قبر از ائمه و جدا از دیگر امامان که یا در مدینه منوره و یا در عراق مدفوناند؛ خود فصل جدیدی برای ارتباط بیشتر افراد با ملیتهای مختلف با مکتب اهلبیت(ع) نیز میباشد. امید آنکه کارکردهای نورانی حضور امام رضا(ع) در ایران مانند دستگیری از دردمندان، آشکار کردن چهره واقعی ظلم و ظالم، بصیرت افزایی و تعالی علمی و معرفتی از قبر مطهر حضرت و تولیت آستان مقدس بیشتر و بیشتر شامل حال شود.