«رامین محرمنژاد» یکی از جوانهای مستعد استقلال بود اما در فوتبال به آنچه استحقاقش را داشت نرسید.
او روز شنبه در مصاحبه با خبرنگار ورزشی ایرنا از خودش بابت اتهامی که سالهاست به وی زده میشود دفاع کرد و گفت: به من پاس دادند، من برگشتم و با کف پا استپ کردم، مدافعی نبودم که زیر توپ بزنم، میخواستم بازیسازی کنم، سیاوش اکبرپور پریسینگ کرد و توپ را گرفت و سانتر کرد و رضا عنایتی گل کرد، من یک اشتباه کردم، فقط یک اشتباه! باید توپ را دفع میکردم که این کار را انجام ندادم.
قبول داری بازیکنی هستی که به آنچه استحاقش را داشت نرسید؟ و اگر موافقی دلیل آن از نظر خودت چیست؟
قبول دارم. انتخابهایم اشتباه بود.
مثلا؟
من نباید از سایپا به استقلال میآمدم. سال ۷۷ بازیکن امیدهای سایپا بودم، هدایت این تیم را «حمید علیدوستی» بر عهده داشت، مرا از امیدها به بزرگسالان آورد و بازی داد.
چرا از این تیم جدا شدی؟
من شرایط خوبی در این تیم داشتم و بعد از اینکه «حمید علیدوستی» از سایپا جدا شد و هدایت این تیم به «محمد مایلیکهن» رسید او به نسل جوان بهای زیادی میداد که یکی از آنها من بودم. در آن سالها خدمت سربازی فروخته میشد، باشگاه سایپا به من پیشنهاد داد قراردادم را سه فصل دیگر تمدید کنم و آنها در مقابل خدمت سربازی را میخرند اما پول آن را از قراردادت کسر کنند. «بهرام امیری» معاون وقت باشگاه استقلال نیز با من جلسه گذاشت، او در این نشست به من گفت ما ۲ بازیکن استقلال را به نامهای «بهزاد غلامپور» و «محمد مومنی» را به سایپا میدهیم تا تو را به خدمت بگیریم. سربازیات را میخریم و بازوبند کاپیتانی امیدها را نیز به تو خواهیم داد و فردای قراردادت در تمرینات بزرگسالان استقلال شرکت میکنی. من هم استقلالی بودم و بدون ذرهای تردید استقلالی شدم.
این وعدهها محقق شد؟
همه چیز خوب پیش میرفت، خدا «منصور پورحیدری» و «رضا احدی» را رحمت کند. این ۲ نفر به من خیلی لطف داشتند و حتی برای استقلال هم در رده بزرگسالان بازی کردم، استقلال عقاب را خرید تا به عنوان تیم دومش استفاده کند. در آن برهه ذوبآهن مرا میخواست و پیشنهاد ۲۰ میلیون تومانی داده بود که پول هنگفتی محسوب میشد. به ما گفتند باید بروید در عقاب بازی کنید یا اینکه من ۱۸ میلیون تومان از پولی که از اصفهانیها میگرفتم به استقلال بدهم، خلاصه سرتان را درد نیاورم به عقاب رفتم و با این تیم چهارم شدیم و بعد ماجرای اتریش پیش آمد.
چه شد؟
من در ابتدا به شارلوا رفتم و در تست فنی این تیم شرکت کردم و قبول شدم، گفتند به ایران برو تا ۲ هفته دیگر ویزای کارت آماده میشود و در تمرینات پیش از شروع فصل شرکت کن و به ایران آمدم و پیش خودم گفتم برای اینکه بدنم افت نکند با یک تیم تمرین کنم. این کار را انجام دادم اما مصدوم شدم و آنها کار من را درست کردند و مدام تماس میگرفتند تا به سفارت بروم. دکتر گفته بود ۴ هفته بگذرد، آماده میشوم اما متاسفانه یکی از همبازیهایم زنگ زد و آنها از همه چیز باخبر شدند و به جای من بازیکن آفریقایی گرفتند. بعد به اتریش رفتم و یک فصل در لیگ این کشور برای ۲ تیم بازی کردم اما کسی که مرا به اتریش برده بود پولم را نداد و به ایران برگشتم و به عقاب ملحق شدم. در آن فصل با «رضا احدی» نتایج خوبی نگرفتیم و «ناصر ابراهیمی» جای او را گرفت. در پایان فصل ابراهیمی به شموشک رفت و مرا همراه خودش برد. در شموشک خیلی خوب بودم تا بازی کذایی با استقلال پیش آمد.
همان مسابقهای که به تو انگ تبانی زدند؟
واقعا نخ نما شده است، من هیچ وقت به خاطر اتفاقاتی که رخ داد «عادل فردوسیپور» را نمیبخشم و همیشه گفتهام او را حلال نخواهم کرد و در آن دنیا باید پاسخگوی اتهاماتی که به من زده باشد. وی ۲ برنامه پشت سرهم گفت «رامین محرمنژاد» اشتباه کرد و به تیم سابقش کمک کرد تا قهرمان لیگ برتر شود.
آن صحنه را به خاطر داری؟
به من پاس دادند، من برگشتم و با کف پا استپ کردم، مدافعی نبودم که زیر توپ بزنم، میخواستم بازیسازی کنم، سیاوش اکبرپور پریسینگ کرد و توپ را گرفت و سانتر کرد و رضا عنایتی گل کرد، من یک اشتباه کردم، فقط یک اشتباه! باید توپ را دفع میکردم که این کار را انجام ندادم.
فصل بعد به استقلال رفتی؟
جوان بودم. به این حرفها و اتهامات فکر نمیکردم و آن اشتباه را فراموش کرده بودم. اگر میدانستم به خاطر یک اشتباه این همه جار و جنجال شکل میگیرد هرگز استقلالی نمیشدم. «ناصر صرافان» به من زنگ زد. گفت ۲ تیم، تو را میخواهد، ذوبآهن ۴۵ میلیون پول میدهد و استقلال ۶۰ میلیون تومان، من فکر کردم و دیدم اکثر بازیکنان استقلال نفراتی هستند که در امیدها پشت سر من به زمین میآمدند، احساس کردم شرایط بهتری دارم و به استقلال رفتم.
حضورت در استقلال یک فصل طول کشید؟
«امیر قلعهنویی» از من حمایت نکرد و به من بازی نداد. فصل قبل بهترین بازیها را انجام داده بودم و در همان بازی مقابل استقلال به جز اشتباهی که ناخواسته صورت گرفت به مهاجمان این تیم اجازه نفس کشیدن ندادم. استقلال قهرمان شد اما بازی نکردم و این برایم ناراحت کننده بود. به همین دلیل به باشگاه رفتم و رضایتنامهام را گرفتم. به هما رفتم و بعد هر کاری کردم نتوانستم دیگر به لیگ برتر بیایم. تا ۳۸ سالگی بازی کردم و ناراحت نیستم. در لیگ برتر، لیگ آزادگان، لیگ دستهاول و لیگ ۲ بازی کردم اما حق من در فوتبال خیلی بیشتر از اینها بود.