تهران- ایرنا- میثم توکلی بینا گفت: در بحث علم و دین حوزه عمومی و علمی ما فضای موضع‌گیری‌های اجتماعی-سیاسی است. به همین دلیل من به لحظه نگاه نمی‌کنم و معتقدم که در یک بازه ۳۰ الی ۴۰ ساله این هیجانات می‌گذرد و ثبات فکری و آرامش‌ علمی برای دانستن پیش می‌آید. برنامه ما این است که تا آخر سال ۱۴۰۰ چیزی حدود ۲۵ کتاب - با رویکردهای جزئی و مساله‌محور در حوزه علم و دین- منتشر کرده باشیم. 

میثم توکلی بینا فارغ التحصیل رشته فلسفه دین در مقطع دکتری و فلسفه علم در مقطع کارشناسی است. او هم‌اکنون متصدی ریاست گروه کلام موسسه حکمت و فلسفه ایران است. توکلی در پنج سال گذشته پژوهشگر و مترجم متمرکز بر حوزه علم و دین است. به همین دلیل اهم فعالیت‌های او در سال‌های اخیر متوجه ترجمه آثار در این حوزه و توسعه ادبیات معاصر این بحث در زبان فارسی با رویکرد بین‌رشته‌ای و در مشارکت جمعی با گروهی فعال و متخصص در رشته‌های مختلف بوده است. از این رو لازم دیدیم با او درباره آثار منتشره و در دست انتشار در حوزه علم و دین، فعالیت‌های گروه کلام موسسه حکمت و فلسفه ایران و نیز انتقادهایی که اخیرا به موضوع یکی از همایش پیش روی گروه کلام موسسه حکمت و فلسفه انجام گرفته است،  گفت‌وگو کنیم.

در ادامه گزارش این گفت‌وگو را می‌خوانید؛

ایرنا: در ابتدای سخن درباره سوابق تحصیلی و مدارج علمی خود توضیحاتی بفرمایید؟

من از جمله افرادی هستم که از علوم مهندسی و ریاضی به فلسفه چرخش کرده‌‍‌اند. من فارغ التحصیل لیسانس مهندسی برق دانشگاه تهران گرایش مخابرات هستم. در مقطع فوق لیسانس هم فارغ التحصیل رشته فلسفه علم دانشگاه شریف و جزو دانشجویانی که در دوره ممتاز حضور مرحوم دکتر علی‌آبادی در آن گروه که به تازگی به ایران برگشته بود حاضر بودم. کسانی نظیر آقایان دکتر شیخ‌رضایی، دکتر کرباسی‌زاده، دکتر تقوی و دکتر صمدی نیز از جمله کسانی بودند که در همان زمان در دانشکده تحصیل می‌کردند. رساله فوق لیسانسم در این مقطع زیر نظر مرحوم استاد جهانگیری با موضوع پارادایم فیزیکی زمانه ملاصدرا و تاثیراتش بر مباحث متافیزیکی بود که در نوع خود پایان نامۀ جنجالی‌ای هم محسوب می‌شد. بعد از آن در مقطع دکتری وارد رشته فلسفه دین شدم که به تازگی در دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات علوم و تحقیقات به راه افتاده بود. فکر می‌کنم احتمالاً من اولین یا دومین فارغ التحصیل دکتری با عنوان رسمی رشته مسائل کلامی جدید و فلسفه دین در ایران هستم. گروه و رشتۀ‌ فلسفه دینی که در در واحد علوم و تحقیقات در سال ۱۳۸۶ توسط اساتیدی نظیر  دکتر جوادی، دکتر اکبری و دکتر علی‌زمانی که دور هم جمع شده بودند پایه‌گذاری شده بود. یادم هست که در آن مقطع وزارت علوم به سختی مجوز اعطای اولین مدرک دکتری در این رشته را برای گروه صادر کرد. بعد از آن به توصیه یکی از دوستان تحصیلات حوزوی رسمی را هم در قم به مدت سه سال تکمیل کردم. پس از آن در پایان سال ۹۱ جذب موسسه حکمت و فلسفه شدم و از حدود یک سال و چهارماه پیش نیز بعد از بازنشستگی دکتر افضلی، مدیر گروه کلام موسسه حکمت و فلسفه هستم.

ایرنا: درباره آثار و تالیفات چاپ شده‌ خود هم توضیحاتی برای مخاطبان بفرمایید.

 از جمله کارهای اخیر سری کتاب های «ما و جهان» از مجموعه علم و دین است که گردآوری مقالاتی در موضوعاتی مشخص در این حوزه است که نشر پارسیک منتشر کرده است. در این کتاب ها یک یا چند مقاله از صاحب‌نظران در موضوع کتاب با تمرکز بر موضوعی جزئی انتخاب شده و بعد از بحث و مشورت جمعی به مترجم خاصی سپرده شده است. الان از این مجموعه ۶ جلد منتشر شده و تا آخر امسال چهار جلد دیگر هم منتشر خواهد شد که مجموعاً به ۱۰ جلد خواهد رسید. این مجموعه در طول سه سال به سرانجام رسیدن و ناشر زحمت بسیاری بابت آن متحمل شده است. گردآوری این گونه مقالات بیشتر با هدف ایجاد و توسعه ادبیات اینگونه مباحث انجام شده است. البته در مقدمه موضع خودم را بیان کردم اما کار اصلی این مجموعه قضاوت یا فیصله بخشی نیست؛ ایجاد ادبیات بحث است. یک مقاله از کل مقالات این مجموعه را خود من ترجمه کرده‌ام و عمده‌ بخش‌های دیگر را بقیه مترجمان.

حوزه تخصصی پژوهش من در پنج سال گذشته موضوع علم و دین بوده است. در این زمینه با دانشجویان زیادی به صورت بین رشته‌ای در رشته‌های علوم زیستی، علوم‌شناختی و فیزیک کار کرده‌ایم. البته معمولاً به دانشجویان فلسفه اقبال نداشتم، زیرا معمولاً در این زمینه از زاویه الهیات و کلام و فلسفه به ماجراهای علمی نگاه شده و از زاویه دید قوی علمی‌ و ناظر به جزئیات  نگریسته نمی‌شود  و به ندرت می‌بینیم که دانش تجربی در آنها با قوت و تفصیلی طرح شود. به همین دلیل عملاً کار بین رشته‌ای واقعی صورت نمی پذیرد. کتاب های علم و دین از زاویه الهیات و کلام بیشتر ناظر به کلیات، روش ها و مفاهیم است و کتاب هایی که به صورت جزئی به مساله ورود کرده باشند، کم هستند. البته بعضی موارد مثل کتاب بسیار خوب هانس کونگ و پیکاک برخلاف این فضای کلی است و ناظر به مسئله های واقعی و جزئی در علم است. ما در آثار خودمان نیز تلاش کرده‌ایم به صورت جزئی و ناظر به مسائل واقعی و حقیقتاً بین رشته‌ای  به موضوعات بپردازیم. مواردی نظیر تصادف در فیزیک کوانتومی یا نظریه‌های آغاز حیات و ...

به علاوۀ مجموعه «ما و جهان» ما برنامه‌ای برای چاپ سیزده کتاب در حوزه علم و دین در دو سال آینده داریم. از جمله کارهای محقق شده این برنامه ترجمه کتاب رابرت اشپیتزر است که به تازگی ترجمه را نهایی کردم و نشر پارسیک مقدمات چاپ را فراهم کرده است. عنوان فارسی آن نگاهی نو به اثبات وجود خدا است که به فیزیک و فلسفه معاصر می‌پردازد. کتاب دیگر کتاب مک‌گراث است که نسخه نهایی آن تحویل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم شده است. عنوان فارسی این کتاب نیز خدای داوکینز، از ژن خودخواه تا توهم خدا است. نویسنده در این کتاب کل آرای داوکینز و تحولات فکری او را به صورت نظام‌وار استخراج کرده  و خیلی خوب وارد محتوای بحث شده است. برنامه ریزی برای انتشار کتاب در این حوزه از سوی ما به این علت است که اظهارنظرهای ما در این مباحث به خاطر ادبیات نحیف‌مان پخته نیست. البته من در چاپ و ترجمه این مجموعه مدیون دانشجویان و برخی اساتید هستم که با آنها همکاری کرده‌ایم. بنیان کار ما در این گونه کارها همکاری مشترک در مباحث بین رشته ای بوده است. بر همین مبنا، در موسسه حکمت و فلسفه تاکنون دو مدرسه تابستانی با عنوان فیزیک و الهیات در سال ۹۶ و الهیات و نظریه تکامل در تابستان سال گذشته برگزار کردیم. رویکرد ما در انتخاب و ترجمه این دست کتاب‌ها مسئله محور بودن بوده است. چرا که در فلسفۀ علم یک چرخش اتفاق افتاده است و به علم به معنای عام آن دیگر توجه نمی‌شود و به نوعی باید دیگر از فلسفه علوم سخن گفت. مثلاً در بحث شاهد و قرینه علمی در علوم مختلف نظیر فیزیک، زیست شناسی و روانشناسی تفاوت نظرهای جدی وجود دارد و هر کدام از این علوم تعریف جداگانه‌ای از قرینه و شاهد علمی دارند. به نحوی که ادبیات آنها از همدیگر متفاوت است. به همین دلیل نظام شاهد و نظریه در این علوم شبیه هم نیست و مثلا چه بسا اگر سخت‌گیری نظام شاهد و نظریه علم فیزیک را در نظریه تکامل اِعمال کنیم، نتوانیم شواهد نظریه تکامل را بپذیریم. به همین دلیل من به شخصه راسخم در این که در این موضوعات باید از جزئیات آغاز کرد و چه بسا به این نظر برسیم که نظریه عامّ نداریم.

ایرنا: فرایند انتخاب کتاب برای ترجمه و پیشنهاد آن و سپردنش به مترجم در کتاب هایی که تاکنون ترجمه شده است چگونه انجام می‌گیرد؟

رصد کتاب ها و انتخاب آنها برای ترجمه خروجی گفتگو و بحث‌های جمعی است. ابتدا در جمع کتاب برای ترجمه مطرح می‌شود و حول آن بحث انجام می‌گردد که آیا مفید است یا خیر؟ در این مرحله خیلی از پیشنهادات رد می‌شوند. کتاب هایی که تاکنون ترجمه کردیم معمولاً چنین فرآیندی را طی کرده‌اند. در این مرحله معیار رد یا قبول کتاب همان موارد نظیر این است که کتاب مرتبط با موضوع و جزئی و ناظر بر مساله باشد، کلی‌گویی نباشد، به توسعه ادبیات بحث در آن زمینه کمک کنند و جنبه علم و علم تجربی در آن درجه دوم نباشد. به عنوان مثال در نظریه تکامل خیلی ها بحث طراحی هوشمند را شنیده‌اند، چیزی که معمولاً هم نسبت به آن دافعه وجود دارد. اما اگر از همین مخالفان بپرسیم که معتقدان به نظریه طراحی هوشمند چه می‌گویند معمولاً بیشتر از یک پاراگراف نمی توانند حرف بزنند. به همین دلیل در جلد ۶ همین سری کتاب‌های ما و جهان ما به نظریه طراحی هوشمند پرداخته‌ایم به طوری که اگر کسی بخواهد با این موضوع آشنا شود و سه نفر اصلی این جریان را بشناسد این جلد نیازش را مرتفع می‌کند و می‌تواند با خواندن این جلد به راحتی با مجموعه آرای آنها آشنا شود. این صرف‌نظر از این است که ما آرای آنها را می‌پذیریم یا خیر. هدف چاپ این مجموعه کمک کردن به توسعه ادبیات این بحث بوده است، چرا که ما در زبان فارسی در این زمینه‌ها کتاب نداشته‌ایم یا بعضی از جریان‌ها که در ایران شناخته شده نبودند – به عنوان مثال کتاب های یک جریان متفاوت و سومی در نظریه تکامل که فعلا بحث پیرامونش را تا انتشار کتابهایش باز نمی‌کنم. مواردی که دو مورد از آنها کار ترجمه‎‌اش تمام شده است- را در پی معرفی هستیم. گفتنی است که انتشار و عرضه عمومی این کتاب‌ها از سوی نشر پارسیک از سال ۹۸ آغاز شده است.

ایرنا: با توجه به این که اعلام می‌کنید کتاب ها با رویکردهای جدید و با هدف توسعه ادبیات این بحث عرضه شده است بازخوردهای خوانندگان را در این مدت انتشار چطور ارزیابی می‌کنید؟

 بازخوردها متفاوت بوده است. از بازخورد های تند تا بازخورد های علمی. بالاخره توسعه ادبیات در حوزه‌های علمی دردسرهای ویژه و خوبی دارد. پیش بینی خود من بعد از چند سال کارکردن اینگونه در این فضا این است که ما در آینده فضای متعادل و آرامی را در حوزه علم و دین خواهیم داشت. اغلب تبادل‌ آتش های سنگین اولیه به خاطر نشناختن است. بعد از آنکه شناخت ها بیشتر شد، صحبت ها دو طرفه و متوازن می‌گردد و فضا فضای علمی و آرامی خواهد بود. اکنون ناآرامی فضای علم و دین بیشتر به علت ندانستن و نشناختن است. به عنوان مثال حملاتی که  مخالفان تندرو از منظر علمی علیه دین انجام می‌دهند یا امتناع برخی از دینداران تا حد پرهیز از خواندن مباحث و کتاب‌های علمی، خیلی وقتها حاصل ندانستن، در دسترس نبودن منابع، یکه‌تازی و برداشت های شخصی و یکطرفه است که معقول نیستند. البته این جریان در طول تاریخ بارها تجربه شده است. بارها متافیزیک غایب شده اما دوباره به طور طبیعی سر بر آورده و توازنی در بین علم و دین برقرار شده است. هایزنبرگ جمله مشهوری در این زمینه دارد که من در این کتاب و این سری آورده‌ام. او می‌گوید: در تاریخ علم از زمان محاکمه مشهور گالیله بارها ادعا شده است که نمی‌توان حقیقت علمی را با تفسیر دینی از جهان آشتی داد. با اینکه اکنون متقاعد شده‌ام حقیقت علمی در حوزه خود غیر قابل دسترسی است اما هرگز این فکر را که بتوان محتوای فکر دینی را رد کرد، امکان‌پذیر نیافتم. از این رو در طول زندگی بارها و بارها مجبور شده‌ام به رابطه بین علم و دین فکر کنم، زیرا هرگز نتوانستم به واقعیتی که هر دو به آن اشاره دارند تردید کنم.

به نظرم جمله هایزنبرگ جملۀ گویایی در این زمینه است. این در حالی است که فضای این مباحث در حوزه عمومی و علمی ما  فضای موضع‌گیری‌های اجتماعی-سیاسی است و خاستگاه‌های غیر علمی در آن وجود دارد. به همین دلیل من به لحظه نگاه نمی کنم و معتقدم که در یک بازه ۳۰ الی ۴۰ ساله این هیجانات می‌گذرد و ثبات فکری و آرامش‌ علمی برای دانستن پیش می‌آید. به همین دلیل برنامه ما این است و امیدواریم تا آخر سال ۱۴۰۰ چیزی حدود ۲۵ کتاب با رویکردهایی که ذکر شد -رویکردهای جزئی و مسئله محور در حوزه علم و دین- منتشر کرده باشیم. 

درباره گروه کلام مؤسسه حکمت و فلسفه ایران

ایرنا: در بخش دوم گفت وگو کمی درباره گروه کلام موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه توضیحاتی بفرمایید؛ تعداد اعضا و اهم فعالیت‌هایش.

ما در این گروه هنوز دانشجو نداریم و به تازگی در جهت راهبردهای مصوب در حوزه بازخوانی متون و پرداختن به دغدغه‌های روز درخواست دانشجو کرده‌ایم. گروه ما گروهی پنج نفره متشکل از آقایان دکتر محمدی، دکتر جوادپور، دکتر علیخانی و دکتر شَهگلی است که نوعی توازن در آن وجود دارد. بعضی از دوستان به مباحث میراثی و بعضی ها از جمله من به موضوعات روز علاقه مندند.

ایرنا: در سال های اخیر علاقه‌مندان شاهد برگزاری مدارس تابستانی در برخی حوزه های علمی و فلسفی بودند. درباره برخی از این مدارس تابستانی که توسط گروه کلام موسسه برگزار شده است توضیحات بیشتری ارایه می‌فرمایید؟

در گذشته همانطور که ذکر شد ما دو مدرسه تابستانی درباره الاهیات و فیزیک و الاهیات نظریه تکامل برگزار کردیم. برنامه ما برای آینده این مدارس حرکت به سمت مسائل جزئی‌تر و عینی‌تر است. مثلاً در بحث فیزیک و الاهیات ما نیازمند پرداخت جزئی‌تر در حوزه «تفسیر پدیده های کوانتومی»، یا بحث «تصادف یا مدلسازی های تصادفی در علوم تجربی»، یا «طبیعت گرایی» هستیم. به عنوان مثال در الاهیات و نظریه تکامل هم باید نگاه جزئی تر شود. یک بحث در این زمینه مساله «تقریر ژنتیکی» است، مساله دیگر موضوع «طراحی هوشمند» و بحث دیگر «راه سوم نظریه تکامل» که مدتی است شکل گرفته است. بحث دیگر «گونه انسانی در نظریه تکامل و جایابی انسان در درخت حیات» است. به همین دلیل ادامه این مدارس و کارگاه ها مسیری مبتنی‌بر جزئی تر شدن مباحث است. منتها واقعیت این است که هدف از تشکیل مدارس تابستانی برای ما این نبوده است که تازه ما مسیر را کشف کنیم. بلکه بالعکس این بوده است که برای هر کدام از این مدارس دو سال یا سه سال پیشتر وقت صرف شده است. در مدارس تابستانی الاهیات و فیزیک و الاهیات و نظریه تکامل کار ما حاصل مباحث، شناسایی‌ها و گفت وگوهای بسیار طولانی بوده است. ما دوباره تا به چنین جایی نرسیم مدرسه تابستانی برگزار نمی کنیم.  به عنوان مثال قرار بود که چند کارگاه در شهر قم ارائه شود که خودم آنها را ملغی کردم. جون احساس می‌کردم موضوع به جمع بندی و پختگی نرسیده است. از آن تصمیم یک سال و نیم گذشته است و الان احساس رضایت می‌کنیم که آن کارگاه‌ها را برگزار نکردیم. ما احتیاج به آرامش علمی داریم و چارچوب‌های اداری و صنعتی به ذهن اجازه پختگی نمی‌دهد. ما نباید کیفیت را در برگزاری این مدارس فدای کمیت بکنیم و دنبال آمارسازی با این گونه کارها باشیم. 

ایرنا: چند نمونه از آثار منتشره توسط اعضای هیات علمی گروه کلام موسسه حکمت و فلسفه ایران را نام ببرید.

آقای دکتر اسماعیل علیخانی دو کتاب به نام تقرب به  به خدا در اسلام و مسیحیت و کتاب الهیات اجتماعی مسیحیت را تالیف کردند. کتاب اعتبار خبر واحد از سوی آقای دکتر محمدی از اعضای هیات علمی هم قابل ذکر است. این کتاب اخیر کتابی لزوماً حدیثی نیست، بلکه در آن از این بحث می‌شود که در فضای مباحث عقلی متون نقلی چقدر کارکرد دارد. از این رو مولف نگاه متفاوتی به کارکرد متون نقلی در بحث های عقلی داشته است.

همایش ملی عالم ذرّ و بازخوردهای انتقادی

ایرنا- جناب آقای توکلی اگر موافق باشید در بخش سوم گفت وگو به همایش ملی «عالم ‌ذرّ و عوالم پیش از دنیا» بپردازیم. بعد از انتشار عمومی پوستر این همایش تابع فضای عمومی و عینی سخت امروز کشور، حتی از سوی اساتید و شخصیت‌های دانشگاهی برگزاری این همایش در سطح ملی واکنش‌های انتقاد آمیزی را برانگیخت. از قبیل اینکه چرا باید بیت المال صرف این برنامه‌ها شود، یا چرا دغدغه دانشگاهیان و پژوهشگران علوم انسانی ما این موضوعات است و چنین موضوعی چه ضرورت و فوریتی در مقطع فعلی و در هر زمان دیگری دارد و چه مسئله و مشکلی را حل می‌کند؟ پاسخ  شما به عنوان مدیر گروه کلام موسسه حکمت و فلسفه در قبال این انتقادات چیست؟

اگر اجازه بدهید از منظر دیگری بحث کنم. رسالت ما به عنوان گروه‌های متولی پژوهش‌های نظری باید معلوم باشد. در گروه کلام موسسه حکمت و فلسفه ما دو نوع سیاست گذاری و برنامه راهبردی داریم. اول بازخوانی میراث کلامی کهن اعم از احیاء یا بازخوانی آثار گذشتگان. چراکه ما می دانیم لزوماً آنچه به روز است بهترین نیست و دیالوگ و لزوم رفت و برگشت میان دیروز و امروز باید به صورت مداوم انجام شود. راهبرد دیگر در نقطه مقابل، دغدغه های روز مثل موضوع علم و دین یا دغدغه‌های خداباورانه در حوزه علم است. این دو خط مشی کلی نوع برنامه‌های متمرکز در این دو حوزه را برای گروه تعیین می کند. عمدتاً آنچه ناظر به دغدغه‌های روز است چنین مسائلی را ایجاد نمی‌کند مثل برگزاری مدرسه های تابستانی و طرح‌های پژوهشی در این زمینه که شرح آن گذشت. می‌ماند تعدادی دیگر از طرح های پژوهشی در حوزه بازخوانی متون که تازه شروع شده و باید جدی‌تر گرفته شود. چه بسا ما نیازمند جذب دانشجو در این حوزه هستیم.

در این حوزه ها ما باید این نکته را درک کنیم که پژوهش‌های نظری اصولاً به کاربردها و فواید پایبند نیست. اگر با این استدلال به بحث وارد شویم و بپرسیم که فایده این پژوهش چیست، این سوال می‌تواند به کلیه پژوهش‌های نظری و دانشکده ها و دانشجویان این حوزه ها قابل تسری باشد. به طوری که آنها را هم از این منظر باید تعلیق کنیم. در حالیکه در این حوزه ها کاربردی بودن نباید مبنا باشد و پژوهشگر باید بتواند فعالیت علمی بنیادی خود را در آن انجام دهد. بله اگر سیاست های کلان پژوهش‌های نظری کشور در موقعیت‌های بحرانی تعلیق شود، ما تابعیم. ولی فعلاً چنین ابلاغی وجود ندارد. حوزه پژوهشی خود من این حوزه نیست، ولی از منظر مدیر گروه به دست‌اندرکاران حق میدهم که فارغ از دغدغه و نیاز و کاربرد مباحث به حوزه خود بپردازند. پرسش‌های انتقادی اینچنین نه فقط در دوران تنگی که در دوران گشایش هم وجود دارد و خیلی‌ها همیشه می پرسند که بسیاری از پژوهش‌های نظری و تحقیقات آنها که اصلاً معلوم نیست برای چه چیزی انجام می شود، برای چیست؟ معمولا آنهایی که نگاه مهندسی‌تر و تکنولوژیک به این حوزه دارند از منظر کاربردی نگاه می کنند. ولی وجه گسترده شدن دانش بشری فارغ بودن پژوهش‌های نظری از التزام به کارکرد و فایده است. ما اگر نگاه فرهنگی و میراثی داشته باشیم این قبیل کارها بخشی از احیای میراث است، اهمیت دارد و بی وجه نیست.

نکته دوم این است که چه کنیم؟ بسیاری از موضوعاتی که در فلسفه و کلام کهن ما و حتی امروزه مطرح است، اولویت و ضرورتی را نمی‌شود در دنیای امروز برایش سراغ گرفت. این بحث هم همین گونه است. به این موضوع باید از این نظر توجه کرد که این موضوع و بحث مورد توجه پژوهشگران و علاقمندان کلام اسلامی قرار می‌گیرد یا نه؟ فارغ از عنوان عالم ذر این سوال که آیا پیش از این مقطع خلقت که ما در آن هستیم آیا مقاطع دیگری هم وجود داشته است یا خیر، سوالی است که در دایره نخبگانی هنوز مطرح است و در سنت های دینی و فلسفی جاری است. عنوان بهتر برای آن نه عالم ذر بلکه بحث از عوالم پیشین است.

نکته سوم اینکه باید توجه کنیم که این کاری که هم اکنون انجام می گیرد پیشنهادش، کارهای اولیه و زیرساخت‌های آن قبلاً و در دوران گشایش انجام شده است و اجرای مرحله پایانی آن در زمان حاضر انجام می‌گیرد. کاری که چندان هم هزینه‌بردار نیست و اتفاقا به معنای جلوگیری از هدر رفت منابعی است که از حدود سال ۹۱ تاکنون مصرف شده است. همانطور که گفتم این مرحله آخر چندان هزینه‌بر نیست وگرنه در شورای پژوهشی موسسه به هیچ وجه مصوب نمی شد و این برنامه آخر نقطه پایانی برای یک مسیر چند ساله است.

ایرنا: در صحبت‌هایتان به بازخوانی میراث کهن در موضوعاتی از قبیل عوالم پیش از حیات اشاره کردید. به بازخوانی متونی که  شامل متون گوناگون می شود، اما در موضوعاتی ملموس‌تر و آشناتر و نه لزوما مبتنی بر نگاهی کارکردگرا و مهندسی گونه، بلکه در  دایره همان مباحث فلسفه روز و دانش‌های نظری که امروزه پی گرفته می‌شود. اما آیا بحث و موضوعاتی همچون عوالم پیش از حیات و عالم ذر هم از این سنخ است و همچنان در فلسفه‌های تحلیلی و قاره‌ای روز و دانش‌های نظری معاصر مطرح است؟

خیر این پرسش در فلسفه تحلیلی و قاره ای امروز مطرح نیست. توقعی هم نیست که مطرح باشد. بازخوانی دو معنا دارد. یک معنایش پرس‌وجو در یک متن قدیمی با سوالی جدید است. مثلاً ما به بازخوانی مسئله امید یا بحث معنای زندگی در متون گذشته می پردازیم. از این حیث بازخوانی قدیم با رویکرد دغدغه‌های معاصر انجام می گیرد. معنای دوم بازخوانی‌ای است که من نمی‌گویم متن چه بگوید، بلکه می‌بینیم که متن چه دارد بگوید و چه چیزی به من اضافه می‌کند. مثلاً در دوره‌های گذشته به عوالم پیش از دنیا بیشتر در مباحث عرفانی و ادیانی پرداخته می‌شد. از این حیث که چه تاثیری بر مسائل دنیایی می‌گذارد. این ممکن است امروزه مطرح نباشد ولی صورت مسئله آن نیازمند بازخوانی است. این که من گفتم چنین مسئله همچنان دغدغه است لزوماً در فلسفه مطرح نیست بلکه در سنت های شرقی و الاهیات و حکمت‌هایشان از این عنوان پرس‌وجو می شود. از این روی اتفاقاً متن‎های معتبر و شُسته رُفته ای در این زمینه وجود ندارد. امیدوارم با مشارکت دوستان و همکاران و بررسی مسئله از جهات و ادیان گوناگون این منبع فراهم شود. اگرچه این موضوع یک موضوع کاربردی و در اولویت نیست ولی موضوعی است که دغدغه است و این همایش می تواند منابع خوبی در آن حاصل کند که نظیری در ادبیات فارسی زبان برایش نداریم.

ضمنا مدیریت یک گروه علمی نباید قرین با تحمیل ذوق و دغدغه‌ی شخصی باشد. وظیفه‌ی امثال من تسهیل مسیر پژوهش‌های نظری و کاربردی بر مبنای ذوق و کارآمدی اعضای گروه و مؤسسه است. در این صورت احتمال ظهور ظرفیت اعضای هیئت علمی و پژوهشی بیشتر می‌شود و تیم‌ها به جای فرد شکل می‌گیرند. البته ایجاد چنین فضایی از همه سو هزینه دارد. بالاخره هر کاری مخالفانی دارد. شخصا معتقدم اگر موضوعی یا پروژه‌ای مسیر تصویب و عملیات را از مجاری معتبر آن طی کرد از آن جا به بعد باید به تصمیم‌های شورایی و گروهی احترام گذاشت، و نظرات شخصی مخالف را (در عین احترام) بر تصمیم سازمانی ترجیح ندهیم.