بعد از پایان جنگ جهانی اول امپراتوری عثمانی به کشورهای کوچکی تقسیم شد. یکی از این کشورها، فلسطین بود که سرپرستی آن از طرف جامعه ملل به انگلیس داده شد. انگلیس هم در این مدت برنامه تشکیل دولتی شامل یهودیان سراسر دنیا در خاک فلسطین را طراحی کرد. این ایده انگلیس پس از پایان جنگ جهانی دوم به سازمان ملل ارجاع داده شد و کشورهای عضو این سازمان ۲ دیدگاه و موضع را مطرح کردند: گروهی تأسیس ۲ دولت مستقل و مجزای یهود و عرب در فلسطین را خواستار شدند و گروه دیگر خواستار آن بود که پس از استقلال فلسطین، یهودیان مهاجر و بومی فلسطین در سکونتگاههای خود از خودمختاری در چارچوب یک طرح نظام فدرالی بهرهمند باشند.
ایران نیز در این زمان مخالف طرح تقسیم فلسطین بود. پس از تصویب طرح تقسیم در مجمع عمومی سازمان ملل و اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی در ۱۹۴۸ میلادی (۱۳۲۷خورشیدی) کابینه احمد قوام با صدور بیانیهای تأسیس دولت یهود را محکوم و آمادگی خود را برای همکاری جهت آزادی فلسطین با دیگر دولتهای اسلامی اعلام کرد اما حادثه ترور نافرجام محمدرضا پهلوی در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ خورشیدی که به برقراری حکومت نظامی و غیرقانونیشدن حزب توده و توقیف تمام مطبوعات (به غیر از روزنامههای کیهان و اطلاعات) و نیز دستگیری و تبعید آیتالله کاشانی منجر شد، مانع استمرار ضدیت با تأسیس اسرائیل در فضای سیاسی کشور شد و سپهبد حاجعلی رزمآرا رییس وقت ستاد ارتش ایران در سخنرانی خود در باشگاه افسران، ارتش صهیونیستی را بهلحاظ کارایی و شهامت ستود و آن را الگویی برای ارتش ایران دانست و در مطبوعات آن دوران نیز نوشتههایی در ستایش از نظامیان اسراییلی درج شد.
رژیم پهلوی و مساله فلسطین
در جریان نخستین مسافرت محمدرضا پهلوی به آمریکا در ۲۴ آبان ۱۳۲۸ خورشیدی که با هدف جلب کمکهای مالی و اقتصادی آمریکا به ایران برای اجرای برنامه هفتساله عمرانی کشور و اخذ کمکهای نظامی بیشتر به منظور تقویت بنیه دفاعی ایران انجام شد، محمدرضا پهلوی و مقامات ایرانی همراه او از نفوذ فوقالعاده جمعیت پنجمیلیونی یهودیان آمریکا و بهویژه سرمایهدارانشان بر اقتصاد و سیاست این کشور مطلع شدند بنابراین وی در مدت اقامت ۴۸ روزه خود در آمریکا، دیدارهایی نیز با سرمایهداران بزرگ و محافل یهودی آمریکایی داشت و در این ملاقاتها مساله شناسایی اسرائیل نیز مورد بحث و گفت وگو قرار گرفت. بنابراین سران پهلوی با این تصور که شناسایی اسرائیل متضمن برخورداری از کمکهای مالی و تسلیحاتی آمریکا خواهد بود و تهران را به صورت قابل ملاحظهای به واشنگتن نزدیک میکند بهصورت عامل و انگیزه ای در جهت شناسایی رژیم صهیونیستی درآمد.
رژیم پهلوی و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی
در ۲۴ بهمن ۱۳۲۸ خورشیدی محمدساعد مراغهای، نخستوزیر وقت ایران، اعلام کرد که دروازههای کشور به روی تمامی پناهندگان و افرادی که قصد دارند در ایران اقامت موقت داشته باشند، باز است. پنج روز بعد نماینده رژیم صهیونیستی با ساعد دیدار کرد و بهدنبال آن ساعد به رؤسای اداره گذرنامه، شهربانی و ژاندارمری دستور داد، این نماینده را به عنوان نماینده رژیم صهیونیستی در زمینه پناهندگان و مهاجران بشناسند. سرانجام در ۱۶ اسفند ۱۳۲۸خورشیدی دولت ایران بهصورت دوفاکتو اسرائیل را به رسمیت شناخت و این موضوع بهطور رسمی از جانب نماینده ایران در سازمان ملل اعلام شد. بعد از اعلام این خبر تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی از جمله عبدالصاحب صفایی و سیدمحمد تدین به مخالفت برخاستند اما ساعد در سخنرانی خود که در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۹خورشیدی در مجلس سنا ایراد کرد، به دفاع از بهرسمیتشناختن اسرائیل پرداخت و گفت: «... چنانکه آقایان محترم اطلاع دارند، در جهات عدیده ما مدیون مساعدتهای سازمان ملل متحد هستیم و برقراری روابط دوفاکتو با دولت اسرائیل با حیثیت سیاسی و منافع ایران تطبیق میکرد و این موضوع را ۲ سال به احترام اعراب عقب انداختیم ولی وقتی مشاهده میشود که اعراب با عقد قراردادهای متارکه و مذاکرات نظامی و حضور در کنفرانسها و امضای سازشها و تسلیم به تصمیمات سازمان ملل راجع به تقسیم فلسطین و الحاق قسمت عربنشین آن به اردن هاشمی و اتخاذ تصمیم مذاکره با کشور اسرائیل براساس تصمیمات سازمان ملل، عملا و بالفعل شناختهاند، دیگر علتی نداشت که دولت ایران هم به شناسایی بالفعل و دوفاکتو اسرائیل اقدام نکند...».
ارتشبد حسین فردوست از برجسته ترین و موثرترین چهرههای سیاسی و اطلاعاتی رژیم پهلوی در فصل هفتم کتاب خود به عنوان رژیم پهلوی، ابرقدرتها و خاورمیانه درباره ارتباط با رژیم صهیونیستی می نویسد: محمدرضا رژیم اسرائیل را بطور دو فاکتو به رسمیت شناخت و همین کافی بود تا اسرائیل به طور غیر رسمی سفارت خود را در تهران دایر کند. این روابط به حدی گسترش یافت که محمدرضا چند پایگاه برون مرزی خود با کشورهای عربی منطقه را به اسرائیل واگذار کرد و سازمان اطلاعاتی اسرائیل پس از قدرتهای بزرگ فعال ترین سرویس اطلاعاتی در ایران شد. اسرائیل رژیم محمدرضا را تنها دوست و متحد خود در منطقه تلقی می کرد و لذا به آموزش ساواک کمکهای درجه اول نمود. ولی محمدرضا به خاطر فرهنگ اسلامی مردم ایران و به خاطر حساسیت مردم عرب منطقه جرات نکرد و روابط خود را با اسرائیل رسمی کند و آمریکا و انگلیس نیز این کار را صلاح نمی دانستند زیرا ایران با نقش فوق می توانست بهترین حلقه اتصال اسرائیل و کشورهای عربی باشد. اسرائیل پایگاه اصلی غرب در خاورمیانه به شمار میرود و برای آمریکا کشور پول سازی محسوب می شود. صرف وجود اسرائیل سبب می گردد تا کشورهای عربی و ثروتمند منطقه دلارهای نفتی خود را در مقابل سفارشات گران قیمت اسلحه به آمریکا بدهند. آمریکا هم با بذل و بخشش، مقداری از این سفارشات را به کشورهای اروپای غربی واگذار میکند.
سیاست رژیم پهلوی در قبال فلسطین و رژیم مجعول اسرائیل
روال سیاست خارجی رژیم پهلوی همواره پشتیبانی ظاهری، لفظی و خدعه آمیز از ملت و انقلاب فلسطین و در باطن و عملاً پشتیبانی از موجودیت رژیم صهیونیستی اشغالگر تل آویو و تلاش برای حفظ بقای آن بود تا آنجا که یکی از مهمترین سنگرهای پشت جبهه صهیونیسم به شمار می رفت. در اسناد سری مذاکرات اردشیر زاهدی با وزیر امور خارجه اسرائیل گوشه هایی از ارتباطات و حمایت های رژیم پهلوی از این رژیم روشن شده است. در قسمتی از این مذاکرات ایگال آلون وزیر امور خارجه اسرائیل می گوید: ابتدا لازم می دانم مراتب قدردانی خود را از این که دوستان ایرانی اجازه نداده اند، دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در آن کشور افتتاح شود، ابراز دارم...در صورتی که این مرکز را باز کنید، بستن آن برای شما امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین تا آنجا که می توانید آنها را از خود دور نمایید... در یک چنین موقعی افتتاح دفتر ساف در تهران مانند آن است که یک چنین دفتری در واشنگتن افتتاح گردد. کشور شما برای اسرائیل دارای اهمیت فوق العاده است. از نظر اهمیت برای اسرائیل، واشنگتن در درجه اول و ایران در درجه دوم و سازمان ملل متحد در درجه سوم است...(۱)همچنین در اسناد لانه جاسوسی نیز صورت جلسات سری دیدارهای صورت گرفته میان مقامات ایرانی و اسرائیلی در تلآویو تهران آورده شده است در گوشه ای از سخنان رد و بدل شده میان موشه دایان و ژنرال طوفانیان معاون وزیر جنگ رژیم پهلوی آمده است: اسرائیل با سازمان آزادیبخش فلسطین موافقت نخواهد کرد. خود اعلیحضرت درباره خطراتی که سازمان آزادیبخش فلسطین برای هرگونه ترتیبات صلحآمیز در خاورمیانه دارند، آگاه است و توصیه کرده است که مذاکرات باید با کشورهای همسایه انجام بگیرد. (۲)
در دوره پهلوی دوم ایران بزرگترین و حتی تنها تأمینکننده نفت و دیگر مواد سوختی رژیم صهیونیستی بود. همچنین ایران مهمترین خریدار و مصرف کننده فراوردههای صنعتی، کشاورزی و دامی تلآویو از اسلحه گرفته تا تخم مرغ و میوه بود. شمار کارشناسان اسرائیلی که همه جاسوس نیز بودند در ایران به تنهایی بیشتر از همه کشورهای آفریقایی بود. مراکز عمده ای از اقتصاد ایران به دست یهودیان ثروتمند و وابستگان صهیونیسم افتاد. علاوه بر آن زمین ها و آپارتمان ها، سینماها، صرافی ها، جواهر فروشی ها، عتیقه فروشی ها، انواع و اقسام دلالی ها، سهام بانکها و کنترل سیستم بانکی کشور در دست صهیونیست ها قرار گرفت که ضربه هولناکی بر این مملکت بود. نمایندگی های شرکت های وارداتی و اشاعه و توسعه انواع و اقسام کالاهای مصرفی بیشتر در اختیار همین سرمایه داران یهودی بود و آنها بازار ایران را در اختیار خود قرار گرفت.
گستره این روابط تا حدی بود که از ۱۳۴۰تا ۱۳۵۲ واردات ایران از اسرائیل از رقم ۲ هزار و ۱۶۰ میلیون ریال به ۱۴ هزار و ۷۰۰ میلیون ریال افزایش یافت و صادرات به اسرائیل از ۹ میلیون ریال صعود کرد. (۳) عباس شاهنده از کارگزاران رژیم پهلوی در کتاب خود به نام یادداشت های سفر اسرائیل پس از ذکر واردات این رژیم مینویسد: به طوری که ملاحظه می شود اسرائیل احتیاج مبرمی به مواد خوراکی و مواد اولیه دارد و در حال حاضر کشور ما ایران می تواند قسمت مهمی از احتیاجات آن را که به ارز پرداخت میشود، تامین نماید.(۴) همچنین روزنامه کیهان در خصوص روابط ایران و رژیم صهیونیستی در این دوره می نویسد: دفتر نمایندگی سفارت اسرائیل در تهران یک حکومت مستقل و یک دولت در دولت بود. ایران در سازمان ملل متحد و در دیگر سازمانهای بینالمللی نه تنها هرگز علیه اسرائیل رای نمی داد، بلکه همیشه به سود آن جبهه میگرفت. بدین ترتیب در آن دوره سلطه اسرائیل و کارشناسان آن بر رژیم حاکم و دستگاههای آن در ایران، پس از آمریکا بیشتر از هر سلطهای بود. چنانکه امام خمینی(ره) در نطق معروف خود پیش از تبعید فرمودند: بدگویی از اسرائیل کفر به شمار میآمد و در ردیف بدگویی از شاه، در حکم اقدام علیه امنیت کشور بود.
امام خمینی(ره) در ۲۱ فروردین ۱۳۴۳ خورشیدی در خصوص با ارتباط رژیم پهلوی و اسرائیل فرمودند: الان تمام اقتصاد مملکت در دست اسرائیل است. عمال اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه نموده است. اکثر کارخانجات در دست آنها اداره میشود. تلویزیون، کارخانه ارج، پپسی کولا...دو هواپیمایی که قرار بود، حجاج را به مکه ببرند، مال اسرائیل بود... امروز حتی تخم مرغ از اسرائیل وارد می کنند. در همین تاریخ در اعلامیهای چنین اشاره می کند: تاسف بالاتر، تسلط اسرائیل و عمال اسرائیل است بر بسیاری از شئون حساس مملکت و قبضه نمودن اقتصادیات آن به کمک دولت و عمال دستگاه جبار. اسرائیل با دول اسلامی در حال جنگ است و دولت ایران با کمال دوستی با او رفتار می کند و همه نحو وسایل تبلیغ و ورود کالاهای آن را فراهم می سازد. (۵)
ارتشبد حسین فرودست در خاطرات خود به گوشههایی از ارتباط رژیم پهلوی با اسرائیل و فعالیت سازمانهای اطلاعاتی رژیم اشغالگر در ایران اشاره کرده است در قسمتی از این خاطرات آمده است: در دوران محمدرضا پهلوی سازمان اطلاعاتی اسرائیل پس از سرویسهای آمریکا و انگلیس فعال ترین سرویس در ایران بود و این فعالیت در سایر کشورهای منطقه و شاید جهان کمنظیر بود. زمانی که در سال ۱۳۴۰ به ساواک رفتم، سرتیپ علوی کیا قائم مقام سابق ساواک فردی به نام یعقوب نیمرودی را به من معرفی کرد و گفت محمدرضا اجازه داده که او با ساواک رابطه داشته باشد و تبادل اطلاعات نماید. نیمرودی درجه سرهنگ دومی داشت و رئیس اطلاعات سازمان مخفی اسرائیل بود. او یک ماه بعد به دیدار من آمد و ضمن تشکر از همکاری برخی ادارات کل ساواک پاکتی به من داد که در پاکت مبلغ ۸۰ هزار تومان وجه نقد است. از او پرسیدم که این مبلغ چیست؟ پاسخ داد از بدو همکاری برون مرزی هر ماهه این مبلغ به سرتیپ علوی کیا بابت هزینه هایی که ساواک در این همکاری متحمل میشود، پرداخت میگردد. جریان از این قرار بود که اسرائیلیها سه پایگاه برون مرزی در غرب و جنوب ایران احداث کرده اند و بابت هزینه هایی که ساواک از این بابت متحمل میشود، هر ماهه این مبلغ را به ساواک می پردازند که به مسوول هزینههای سری ساواک داده شود. به هر حال اسرائیل دارای سه پایگاه برون مرزی در ایران بود که احتمالاً از سال ۱۳۳۷ این پایگاهها ایجاد شده بود این سه پایگاه در خوزستان، ایلام و در کردستان و در محلی مستقر بود که ساواک هم در آن محل باشد. هدف پایگاه های برون مرزی اسرائیل در ایران عراق و کشورهای عربی بود. پایگاه های اسرائیل تا حدود سالهای ۱۳۴۵ در ایران به فعالیت خود ادامه دادند و سپس اعلام کردند که چون اطلاعاتمان کامل شده پایگاه را تعطیل و به اسرائیل منتقل می کنیم و شبکه های ساخته شده در ایران نیز مستقیماً از اسرائیل هدایت خواهد شد. (۶)
دولت مصدق و تعطیلی کنسولگری ایران در بیت المقدس
در بالا به طور کلی در خصوص روابط و سیاست رژیم پهلوی در مقابل رژیم صهیونیستی گفته شد اما در دولت کوتاهمدت و پرتنش مصدق اقدامات مهمی به جز ملی شدن نفت نیز صورت گرفت یکی از این اقدامات قطع رابطه با رژیم مجعول اسراییل بود که در همان ماههای نخستین به قدرت رسیدن مصدق صورت گرفت. جریان از این قرار بود که کشورهای عربی به مقامات دولت مصدق اطلاع دادند در صورت بازپسگیری شناسایی اسرائیل از طرف دولت ایران، آنها نیز در جریان اختلافات ایران و انگلیس بر سر مساله نفت از موضع ایران حمایت خواهند کرد. در همین زمان بود که آیتالله کاشانی در گفت وگویی با روزنامه المصری بغداد گفت که فسخ شناسایی اسرائیل از طرف ایران حتمی است. درپی این سخنان، باقر کاظمی وزیر امور خارجه کابینه مصدق نیز در ۱۶ تیر ۱۳۳۰ در مجلس حاضر و تصمیم دولت مبنی بر تعطیلی کنسولگری ایران در بیتالمقدس را به اطلاع نمایندگان رساند و اعراب این اقدام ایران را بهمنزله فسخ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل تلقی کردند هر چند درپی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت قانونی مصدق، سیاستهای این دولت از جمله قطع ارتباط با رژیم صهیونیستی تغییر و به فراموشی سپرده شد. بدین ترتیب پس از کودتای ۲۸ مرداد ارتباط ایران و این رژیم ادامه یافت تا آنکه انقلاب اسلامی ایران در ۱۳۵۷خورشیدی به پیروزی رسید و مهدی بازرگان در ۳۰ بهمن همان سال دستور قطع رابطه ایران و اسرائیل را صادر کرد.
منابع
۱- اطلاعات، ش۱۶۵۲۲، ۱۸شهریور ۱۳۶۰، ص۲
۲- دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی(ش۱۹-آمریکا حامی اشغالگران قدس) تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی، ۱۳۶۴، صص۵۳-۸۶
۳- جهانبخش ثواقب، ایران و سازمان آزادیبخش فلسطین، نشر دانشگاه شیراز، صص۲۳-۲۵
۴- عباس شاهنده، یادداشتهای سفر اسراییل، ص۴۹
۵- حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره)، ج۱، ص۶۹۲
۶- حسین فرودوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱، صص۳۶۴-۳۷۱