«معتقدم ناصر تقوایی، شناسنامه سینمای ایران است. قدرت درک بالای تقوایی از هنر سینما، او را در جایگاه منحصربهفردی نشانده است. البته بیش از هر چیزی، فیلمهای این فیلمساز گواهی ادعای من هستند. او و همنسلیهایش همچون بهرام بیضایی و زندهیاد عباس کیارستمی، با آثار خود پیکره سینمای ایران را قوی کرده و به ستونهای اصلی سینمای ایران تبدیل شدهاند. تقوایی از همان ابتدای حضورش در سینما، با ساخت فیلمهایی مانند «آرامش در حضور دیگران» و سریال عمیق و بهظاهر عامهپسند «داییجان ناپلئون» جاپای خود را در سینما محکم کرد.»
این بخشی از سخنان محسن امیر یوسفی فیلمساز و تهیه کننده سینمای ایران است که در توصیف ناصر تقوایی و نقش و تاثیر او در سینمای ایران ابراز کرده است.
ناصر تقوایی در ۱۹ تیر ۱۳۲۰ خورشیدی در روستای عرب نشین سعدونی در جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. تقوایی درباره کودکی اش گفته است: «در کودکی به آدمهای دانایی برخوردم، اما زندگی کودکی من صحنه جالبی ندارد.»
پدر تقوایی کارمند اداره گمرک بود و همین این شانس را به ناصر تقوایی می داد که به نقاط مختلف ایران سفر کند. خود تقوایی میگوید این سفرهای متعدد یکی از بزرگترین شانسهای زندگیاش بوده است چرا که به واسطه این سفرها میتوانسته با فرهنگ، آداب و رسوم و خلقیات مردم مختلف ایران آشنا شود.
تقوایی علاقه عجیبی به زادگاهش دارد و این عرق و علاقه در کارنامه فیلمسازی اش نمایان است؛ او عاشق آبادان و بندرلنگه است اما هیچوقت نتوانسته در آبادان فیلم بسازد، با این حال با ساخت ناخدا خورشید در حوالی بندرلنگه دینش را به این شهر ادا کرده است. خود تقوایی در این باره میگوید: «ایران را دوست دارم برای اینکه وطن من است. خوزستان را دوست دارم برای اینکه ولایت من است و عاشق آبادان هستم، چون سرزمین من است.»
در کارنامه هنری ناصر تقوایی ۶ فیلم بلند داستانی و یک اپیزود از فیلم بلند (اپیزود «کشتی یونانی» از مجموعه «قصههای کیش» - ۱۳۷۷) دیده میشود که سه تای آن را قبل و سه تا را پس از پیروزی انقلاب اسلامی ساختهاست.
تقوایی یک سریال مشهور هم ساخته که مردم او را بیشتر با این مجموعه میشناسند. دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد، از سریالهای ماندگار تلویزیون ایران است.
ناصر تقوایی، موج نوی سینمای ایران و نقد رژیم پهلوی
ناصر تقوایی نخستین فیلم بلند داستانی خود با عنوان «آرامش در حضور دیگران» را در ۱۳۴۷ خورشیدی با سرمایهگذاری تلویزیون ملی ایران ساخت. فیلمی به شدت متفاوت و درخشان که به همراه قیصر و گاو موج نو سینمای ایران را پایه ریزی کرد. آرامش در حضور دیگران داستان سرهنگ بازنشسته و در آستانه جنونی است که همراه همسرش برای حضور در کنار ۲ دخترش به تهران میآید.
آرامش در حضور دیگران یکی از صریحترین فیلمهایی است که در نقد رژیم پهلوی و تجدد آمرانه و دستوری آن دوره ساخته شده است. نقد صریح تقوایی در این فیلم متوجه طبقه بورژوازی بیریشهای است که حتی سواد، تحصیلات و موقعیت عالی شغلی هم نتوانسته از آنها انسانهای وارستهای بسازد. دکترهای آرامش در حضور دیگران انسانهای حقیر و زالوصفت هستند که از موقعیت خودشان صرفاً برای عیاشی استفاده میکنند.
تجدد آمرانه محمدرضا پهلوی از نظر تقوایی تنها روبنایی زیبا است بر جامعهای که تا خرخره در کثافت فرو رفته است. وضعیت سرهنگ با آن روان بیمار و وضعیت رقت انگیز هیچ شباهتی به نظامیانی که پهلوی دوم پُز آنها را میداد، ندارد. او مردی است، بدبخت و درمانده که اگر همسرش نباشد، حتی نمیتواند جرعهای آب بنوشد. مردی که نماد اقتدار پوشالی ارتش شاهنشاهی آن دوران است که بعد از بازنشستگی هیچ ارزشی ندارد و حتی دخترانش پشیزی برای او ارزش قائل نیستند.
فیلم به خاطر صراحت زیاد و گزندگی فوقالعادهاش خیلی زود توقیف شد و چند سال بعد به صورت محدود به نمایش درآمد.
ناصر تقوایی و نقد سرمایه داری و بورژوازی
نفرین فیلم سوم ناصر تقوایی بعد از صادق کرده را میتوان ادامهای بر آرامش در حضور دیگران دانست. داستان فیلم درباره کارگر جوانی است که به خانه یک خان تنها که با همسرش زندگی میکند میرود و...
داستان نفرین هم مانند دیگر فیلم های بلند تقوایی در جنوب و این بار در آبادان و جزیره مینو می گذرد. در این فیلم بهروز وثوقی در نقش کارگر نقاش و جمشید مشایخی در نقش ارباب بازی می کنند. نفرین نخستین همکاری تقوایی با نعمت حقیقی به عنوان فیلمبردار بود اما مانند دیگر فیلم های بلند تقوایی، عباس گنجوی در نهایت پشت میز تدوین نشست و این فیلم را برای او تدوین کرد.
نفرین در واقع نقد گزندهای است بر بورژوازی که هیچ خاصیتی برای جامعه ندارد و تنها هنرش این است که خون جامعه را میمکد و مردم را در زندانی بزرگ اسیر میکند.
ناصر تقوایی و شاهکار ماندگار در تاریخ سریال سازی در ایران
ناصر تقوایی بعد از ساخت فیلم نفرین به تلویزیون بازگشت و در ۱۳۵۴ خورشیدی، شاهکار خودش و یکی از برجسته ترین و به یادماندنی ترین سریال تاریخ تلویزیون را ساخت. «دایی جان ناپلئون» بدون شک از ماندگارترین مجموعه های تلویزیونی تاریخ تلویزیون در ایران است.
رمان ایرج پزشکزاد هجو کاریکاتورگونهای است از طبقه متوسط بیریشهای که خودش را محور همه عالم میداند. دایی جان ناپلئون، نماد این بورژوازی است. بسیاری از منتقدان، این کار پزشکزاد را با توجه به طبقهای که از آن سربرآورده نوعی خودزنی توصیف میکنند.
تقوایی در سریال مقداری از فضای کاریکاتوری کار کاسته و روی عشق سعید و لیلی تمرکز می کند. عشقی کودکانه و نافرجام که عاقبتی ندارد. مناسبات حاکم بر سریال و فضای آن، این سریال را بدل به یک اثر درجه یک میکند.
دایی جان متوهم که یک افسر جز ارتش میداند، با کمک پیشکار و نوکر ساده دلش مش قاسم با بازی پرویز فنی زاده میان خانواده خودش را قهرمان جنگهای کازرون و ممسنی جا میزند و آقا جان (پدر سعید) که به دروغ بودن این داستانها آگاه است، تلاش میکند به هر شکلی شده به بهانههای مختلف دست دایی جان را رو کند.
ناصر تقوایی و بهترین اقتباس سینمای ایران
ناخدا خورشید چهارمین فیلم بلند ناصر تقوایی و نخستین فیلم بعد انقلاب ناصر تقوایی، به گواه بسیاری از منتقدان و کارشناسان سینما بهترین و به بیان دقیق تر از برجسته ترین آثار اقتباسی سینمای قبل و بعد انقلاب به شمار می آید. تقوایی داستان ارنست همینگوی را با استادی تمام بومیسازی کرد.
او داستان همینگوی را به جنوب برد و از ناخدا هری مورگان داستان که گرایشهای واضح سیاسی دارد، یک قهرمان تلخاندیش ساخت که تحت هیچ شرایطی از اصول خودش عدول نمیکند و در ستایش مبارزه فیلم ساخت و شخصیتی بزرگ در تاریخ سینمای ایران ایجاد کرد. در جایی از فیلم به مستر فرحان میگوید: «زندگی مثل خرگوشه. نصفش حلاله. نصفش حروم» و از همه مهمتر تنها است.
توانایی تقوایی در خلق شخصیتی چنین تراژیک با تسلط تقوایی به روی جغرافیا اثر چنان در هم آمیخته که ناخدا خورشید را بدل به یک شاهکار کامل میکند و فیلمی میسازد در ستایش مبارزه با استعمار.
فیلمنامه ناخدا خورشید را میتوان به عنوان یک الگوی درخشان از اقتباس ادبی و فیلمنامهنویسی در کلاسهای این رشته در آموزشگاه های سینمایی تدریس کرد. برای درک عظمت کار تقوایی کافیست این فیلم را با اقتباس هاوارد هاکس از این رمان مقایسه کنید تا متوجه عظمت کار تقوایی شوید.
ناصر تقوایی، آخرین ساخته و دو دهه دوری از سینمای ایران
ناصر تقوایی در میان دوستداران سینما به عنوان فیلمسازی گزیده کار شناخته می شود که با وجود اینکه تعداد آثارش به انگشتان ۲ دست هم نمی رسد اما از لحاظ کیفیت کارنامه هنری بسیار پربار و درخشانی را تداعی می کند. کاغذ بی خط به عنوان آخرین فیلم ساخته شده به وسیله ناصر تقوایی محصول ۱۳۸۰ خورشیدی است که با اینکه چند پروژه سینمایی و تلویزیونی بعد ازآن به او پیشنهاد و در مرحله اجرا قرار گرفت اما به دلایل مختلف به سرانجام نرسید تا نه تنها ناصر تقوایی بلکه مخاطبان سینمای ایران از تماشای آثار باکیفیت و لذتبخش این فیلمساز کهنه کار معاصر محروم بمانند.
رویا رویایی با بازی درخشان هدیه تهرانی بازیگر نقش اصلی در فیلم «کاغذ بیخط» است، زنی خانهدار و مادر ۲ کودک که کم کم رو به نویسندگی میآورد. همسرش که خسرو شکیبایی بازیگر آن است، رویا را متخصص چاخان می داند و میگوید بچههایش از دست دروغها و تخیلات او گیج و گنگ و خُل شده اند.
تقوایی در کاغذ بیخط که نگاه همیشه منتقدش را دارد و در این فیلم به قتلهای زنجیرهای و توقیف مطبوعات اشاره میکند. سکانس پاشیدن خون روی روزنامهای که تیتر قتلهای زنجیرهای بر آن نقش بسته، لایه زیرین شخصیت مرد فیلم (با بازی خسرو شکیبایی) را نشان میدهد.
این فیلم که تعداد بازیگر بسیار کمی دارد، نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلم، کارگردانی، نقش اول مرد و زن شد.
منابع:
۱.مقاله «ناصر تقوایی؛ اسطوره منزوی سینمای ایران»، مازیار وکیلی، مجله ۲۴
۲. «معرفی و نقد آثار ناصر تقوایی»، غلام حیدری