این آغاز داستان زندگی حلاج باشی در کوچه پس کوچههای سنندج شد، همان محلههایی که امروز رنگ قدیم از رخسار شسته و رخت مدرنیته به تن کردهاند تا حرفههایی چون حلاجی به قسمتی از داستانهای مادربزرگها برای نوادگان شان تبدیل شود.
کاک محمود زندسلیمی حلاجباشی سنندجی متولد ۱۳۲۹ یکی از معدود بازماندگان این حرفه در استان کردستان است که در نقل استاد و شاگردیش میگوید: هفت سال شاگردی راهی بود که برای استاد شدن پیمودم تا بالاخره در بیست سالگی با هزار شور و شوق صاحب کمان و مُشتک خود شدم و تنهایی به دل شهر زدم تا به زندگی ثابت کنم که چند مَرده نه، بلکه هزار مَرده حلاجم.
در بیست سالگی با هزار شور و شوق صاحب کمان و مُشتک خودم شدم و تنهایی به دل شهر زدم تا به زندگی ثابت کنم که چند مَرده نه، بلکه هزار مَرده حلاجم.
روزگارم را با شاداب کردن پنبههای گره خورده از جور انسانها به هفتادمین پله رساندم و حاصل سالها زندگی مشترکم چهار پسر و ۲ دختر تحصیل کرده است که همه را از همین راه راهی خانه و کاشانهشان کردهام.
مشکلات زندگی امروزی به گونه ای است که پدر و مادرها نمیتوانند انتظار کمک چندانی از فرزندانشان داشته باشند به همین دلیل در هفتاد سالگی چون بیمه و درآمد پایداری ندارم، مجبورم هر روز صبح از روستایی در نزدیکی سنندج عازم شهر شوم تا مهمان ناخوانده کوچه پس کوچهها برای کسب روزی حلال باشم.
اکنون که فرزندانم را بال و پر دادهام، من ماندهام و همسرم و درد و دلهایی که هر روز آنها را با مشتک به پنبههای گره خورده لحاف و تشکها فرود میآورم، مانند نوازنده کمانچه که درد و دل هایش را با سازش به گوشها میرساند.
اما این روزها حنجره حلاجی دیگر نایی برای نوایش ندارد برای حلاج باشیها همین بس که صنعت مانند دیگر کارهای سنتی رمق از آنها گرفته بطوریکه دیگر تازه عروسها دنبال لحاف سنتی نیستند و بسیاری دست از این حرفه شستهاند.
حمل کمان و مشتک برایم سنگین شده طوریکه به هر محله که میرسم باید سر کوچه بنشینم و نفسی تازه کنم
دیگر دستهای پینه بستهام درد سوزنهایی که بر تنش فرو میرود را احساس نمیکند و چشمهایم مانند گذشته سوی زدن نقشهای زیبا بر تن لحاف را ندارند، حمل کمان و مشتک نیز برایم سنگین شده طوریکه به هر محله که میرسم باید سر کوچه بنشینم و نفسی تازه کنم.
شهر هم دیگر مهر قدیم را ندارد، چه سفرهایی که در کوچه پس کوچهای قدیم سنندج حین انجام کار مهمانشان میشدم اما این روزها که محبت رخت از دلها بسته همان یک لیوان آب یا یک استکان چای قند پهلو نیز غنیمت است.
پیدا کردن رزق و روزی در کوچه پس کوچهها کاری نبود که بخواهم فرزندانم را با آن آشنا و وارد این حرفه کنم از این رو همه سختیها را به جان خریدم تا امروز همه دارای تحصیلات عالیه و شغلی آبرومند باشند.
حلاجی آنچنان در شهر غریب افتاده که دیگر نه تنها کسی سراغ یاد گرفتن آن را نمیگیرد بلکه ما قدیمیترها هم زیاد از همکارانمان خبر نداریم؛ چند نفری که از نزدیک میشناختم چشم از جهان فرو بسته و فراموشی شغلشان را ندیدند.
با کاک محمود حلاجباشی صحبتم گرم گرفته بود که زن همسایه و صاحب پنبههایی که استاد مشغول شاداب کردنشان بود استکانی چای برایش آورد، استاد نشست و ماسک از صورت کنار زد، زمزمهای کرد و بلند گفت: کاش بیماری تازه وارد هم رخت از زمین برچیند. کاش بیماری تازه وارد هم رخت از زمین برچیند
کار کردن با ماسک برایم سخت است اما به قول بچههایم ماسک زدن علاوه بر اینکه سپری برای پیشگیری از کرونا بوده کاری است که باید از همان ابتدای آغار کار حلاج باشی برای جلوگیری از ابتلا به تنگی نفس انجام میدادم.
نفسمهای تنگ شد بعد به سراغ آتیه رفتم آتیهای که اگر به موقع بود الان باید بازنشسته بودم نه اینکه در هفتادمین بهار زندگیم هفت سال از عضویتم در صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر سپری شود؛ به هر حال زندگی است باید بگذرد حتی اگر لحاف و تشکهای صنعتی نانت را آجر کرده باشد.
استاد که حرفش تمام شد پرسیدم سراغی از میراث فرهنگی برای کسب حمایت گرفتهای: گفت: این که میگویی کجاست؟
حلاجی در فهرست آثار معنوی کشور ثبت میشود
مدیر روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کردستان در این ارتباط با بیان اینکه پیشه حلاجی خود به تنهایی نمیتواند در حوزه صنایع دستی آورده شود، گفت: حلاجی در قدیم به این شکل بود که با استفاده از کمان پنبهها را میزدند و شاداب میکردند اما اکنون حلاجی به وسیله دستگاهی شبیه خرمن کوبهای دستی انجام میشود.
تیمور خالدی اضافه کرد: در واقع حلاجی یک حرفه و پیشه سنتی است و در کل کشور وجود داشته و هم اکنون هم به صورت پراکنده در استان کردستان افردی هستند که به شیوه سنتی حلاجی میکنند اما ساخت دستگاه سنتی حلاجی و کار با آن میتواند در زمره مشاغل فراموش شده و میراث معنونی لحاظ شود.
وی اضافه کرد: در صورتی که شیوه ساخت دستگاه سنتی حلاجی و شیوه کار با آن در فهرست آثار معنویی کشور به ثبت برسد دستگاههای همچون میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی میتوانند با همکاری سایر دستگاه ها مانند تامین اجتماعی و بانکها از کسانی که به این حرفه مشغول هستند، حمایت کنند.
مدیرروابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کردستان یادآور شد: تاکنون این حرفه ثبت ملی نشده و این اداره کل در حال بررسی این موضوع است که در صورت دارا بودن شرایط و بررسی دقیق کارشناسی و سابقه تاریخی این حرفه اقدامات اولیه برای ثبت را انجام دهد.
میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در حال بررسی این موضوع است که در صورت دارا بودن شرایط و بررسی دقیق کارشناسی و سابقه تاریخی این حرفه اقدامات اولیه برای ثبت را انجام دهد شد.
خالدی گفت: اما هنر لحافدوزی گویای فرهنگ اصیل ایرانی است و تمام مراحل تهیه آن با دست انجام میشود و در زمره صنایع دستی استان لحاظ شده است.
هنرمندان استان کردستان در نزدیک به ۵۰ رشته هنر دستی فعالیت دارند که ۲۱ مورد از این رشته ها صنایع دستی بومی بوده و ۴۵ مورد از این رشته هم اکنون ۴۰ هزار هنرمند را مشغول بکار دارد.
هم اکنون پنح رشته بومی صنایع دستی کردستان شامل رشتههای مسگری، اسلحه سازی، پلاس بافی، جل دوزی و قفل سازی غیر فعال شده است.
همچنین ۱۲ رشته صنایع دستی بومی استان نیز شامل اُرسیسازی، گرهچینی، قوارهبری، چاقو سازی، سفیدگری، موج بافی، جاجیم بافی، نمد مالی، حجاری سنگ، چلنگری (آهنگری سنتی)، خراطیسنتی و وه ندی سازی در حال منسوخ شدن است.
کردستان دارای یک هزار و ۵۲۰ اثر تاریخی شناسایی شده شامل آثار باستانی، غارهای طبیعی، درختان کهنسال، میراث منقول، قنات و مکان های طبیعی است که ۸۷۸ اثر ثبت شده استان در فهرست آثار ملی شامل شامل ۷۷۳ اثر غیر منقول (شامل آثار تاریخی، تپه، محوطه و بنا)، ۲۰ مورد میراث طبیعی، ۶۲ مورد میراث معنوی و ۲۳ مورد میراث منقول و است.