این کتاب ۱۱۸ صفحهای با شمارگان ۵۰۰ نسخه از سوی انتشارات «اقلیما» در نیمه دوم سال ۹۸ به چاپ رسیده و با قیمت هر جلد۱۳ هزار تومان به عنوان تازه نشر روانه کتابفروشیها شده است.
در این مجموعه منظوم ۱۱۰ قطعه چهارپاره شعر ارایه شده که بیشتر در مفاهیم معنوی، عرفانی و تفسیر عشق سروده شدهاند و عشق از نگاه سراینده این اشعار نیرویی جاذب و پاک است که همه چیز در آن خلاصه میشود و خود منشاء زایش همه چیز است.
اشعار این کتاب هرکدام دریچهای است به سوی فضای برتر که امروز به عنوان یک نیاز درونی هر انسانی در بین چرخهای زندگی مدرن لازم است و خلوت کردن با چهارپارههای این کتاب حس مطلوبی را به خواننده منتقل میکند که شاید در جای دیگر و با شیوههای متفاوت نتوان به آن دست یافت.
لحن ساده و انتخاب واژگان در چهارپارههای این کتاب به گونهای است که ارتباط تنگاتنگی با مخاطب برقرار کرده و مصداق بارز از دل آمدن معانی و بر دل نشستن آنها است.
شاعر در قطعه چهارپاره سیزدهم این کتاب عنوان کرده است: «آنقدر گریست خاک شهرش گل شد، یکباره تمام حاجتش حاصل شد، یک رشته طناب و خلوتی کافی بود، اینگونه شناسنامهاش باطل شد»
ویژگی بارز مفهوم عشق در تک تک آثار ارایه شده در این مجموعه آسمانی بودن آن است و شاعر کمتر در بین مفاهیم ارایه شده به عشق زمینی و معشوقه مادی توجه داشته است.
شاعر در قطعه شعر بیست و هفتم عنوان کرده است: «با ذهن خودم چقدر بازی بکنم، آغوش تورا شبیهسازی بکنم، من خسته شدم یکی بگوید تا کی؟ با چشم سرم سراب تصویر کنم»