یکی از مسائل عمده جمعیتی در کشورهای جهان، مساله سالخوردگی و پیامدهای ناشی از آن است. در حال حاضر نیز جمعیت کشور ایران مرحله انتقال ساختار سنی جمعیت از جوانی به سالخوردگی را تجربه میکند. محمد میرزایی و محمدجلال عباسی شوازی به عنوان ۲ تن از جمعیتشناسان معتقدند کـه جمعیت ایران با وجود تمرکزی که در حال حاضر بر گروههای جوان دارد، به سرعت در مسیر انتقال به سالخوردگی جـمعیت قـرار گرفته و علت اصلی این امر، کاهش شدید باروری و تا حدودی هم افـزایش امـید زنـدگی در کشور است. همچنین آنها معتقدند، با توجه به آهنگ پرشتاب کاهش باروری ایران در۲ دهه اخیر، پیشبینی میشود حرکت به سمت سالخوردگی جمعیت تسریع شـود و بـا استناد به روندهای مشاهده شده باروری و مرگومیر و نگاهی به محتملترین مسیرهای تغییر آنها در آینده، برآورد میشود که شروع سده ۱۵ خورشیدی سرآغاز روند رو به افزایش جمعیت سالخورده در ایران باشد.
با توجه به این حقیقت که جمعیت رو به سالمندی است، باید دید دولت برای متولدین سال ۶۰ که سه دهه دیگر وارد دوره سالخوردگی میشوند چه تمهیداتی خواهد داشت و در صورت عدم توجه به نیازها و امکانات لازم برای آنها ممکن است چه مشکلاتی بر سر سالمندان ۱۴۳۰ بیاید.
لذا در این گزارش درصدد برآمدیم نگاهی مختصر به فرایند سالخوردگی، دلایل، آمار و مشکلات احتمالی سالمندان در آینده داشته باشیم.
سالخوردگی جمعیتی و فردی
سالخوردگی فردی به تغییر و تحولاتی میپردازد که در رابطه ی فرد با دنیای پیرامون رخ میدهد. یعنی تغییرات مربوط به بالا رفتن سن از بازنشستگی تا مرگ. بنابراین سالخوردگی فردی از جنبههای خرد مساله جمعیت است در حالی که سالخوردگی جمعیت توان و قابلیت یک کشور برای نگهداری از جمعیت سالمند از جنبه های کلان مساله جمعیت است. بنابراین سالخوردگی فردی یعنی عبور از مرز ۶۰ یا ۶۵ سالگی اما سالخوردگی جمعیت یعنی کاهش نسبت افراد زیر ۱۵ سال و افزایش نسبت افراد ۶۰ سال و بالاتر.
علل سالخوردگی جمعیت
میتوان گفت که سالمندی جمعیت محصول گذار جمعیتی است که در آن باروری و مرگ و میر از سطوح بالا به سطوح پایین کاهش پیدا میکند و نسبت افراد سالمند در جمعیت افزایش یافته و نسبت افراد جوان کاهش مییابد. بنابراین مهمترین عوامل موثر در سالمند شدن جمعیت، کاهش مرگ و میر به خصوص مرگ و میر نوزادان و کودکان و کاهش مستمر باروری و به تبع آن کاهش رشد جمعیت است که باعث تغییرات اساسی در ترکیب سنی جمعیت بسیاری از جوامع شده است. مهاجرت نیز ممکن است در سالخوردگی تاثیر بگذارد. اگر چه تاثیر واقعی آن در سطح ملی معولا کوچک است.
بنابراین عوامل سالمندی را باید در تغییرات مرگ و میر و باروری دانست. البته عامل اصلی تغییر ترکیب سنی ، کاهش باروری است. مکانیزم این فرایند بدین صورت است که با توسعهی اقتصادی – اجتماعی و بهبود شرایط بهداشتی، مرگ و میر کاهش یافته و امید به زندگی افزایش مییابد. لذا تعداد بیشتری از افراد به سن بالاتر میرسند و زمانی این فرایند با کاهش باروری همراه باشد تغییر ترکیب سنی را در پی دارد.
سالمندی در آینه آمار
ترکیب سنی جمعیت کشورها با توسعه شرایط اقتصادی و اجتماعی، بهبود شرایط بهداشتی و کاهش مرگ و میرها تغییر یافته و تعداد بسیاری از جمعیت کشورها چه توسعه یافته و چه در حال توسعه به سمت سالمندی سوق یافته است. بطوری که ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت اخیرا به مناسبت هفته سالمند با اشاره به آمار جمعیت سالمند در ایران اظهار داشته بر اساس سرشماری ۱۳۹۵ از جمعیت ۷۹ میلیونی کشور هفت میلیون و ۴۱۴ هزار و ۹۱ نفر یعنی ٩.٢٨ درصد سالمند هستند. پیش بینی میشود که درصد سالمندان ایران تا سال ۲۰۲۵ میلادی یعنی ۷ سال دیگر به ۱۰ و تا ۲۰۵۰ یعنی ۳۲ سال دیگر به بیش از ۳۰ درصد برسد. بر اساس این پیش بینی در سال ۲۰۵۰ درصد جمعیت سالمند در ایران از میانگین جهان و آسیا بیشتر و از هر سه نفر، یک نفر سالمند خواهد بود.
مسائل و مشکلات سالمندان در آینده
طبیعتاً با افزایش تعداد سالمندان، احساس نیاز به فراهم بودن زیرساختها، خدمات و تجهیزات لازم برای آنها نیز دو چندان می شود. امری که تاکنون بنا به دلایل مختلف نظیر پر رنگ بودن مسائل جوانان از قبیل اشتغال، بیکاری، ازدواج، طلاق و مواردی از این دست، چندان مورد توجه سیاست گذاران و نهادهای دولتی نبوده و سیاست جامع جمعیتی و سند سالمندی در این زمینه طراحی نشده است. این امر از یک سو و عدم حمایت مناسب و کافی از سوی مراکز دولتی و نامساعد بودن وضعیت صندوقهای بازنشستگی از سوی دیگر بر موضوع سالمندی در جامه دامن زده و سطح توقعات از دولت را بالا برده است.
اهمیت این مساله چنان است که اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری میگوید: ما باید از برنامه هفتم توسعه با تاکید بیشتری در برنامه ریزیهای خود سرفصل مشخصی در ارتباط با نیازها و برنامههای سالمندان داشته باشیم؛ زیرا جامعهای که جمعیت سالمندان سهم عمدهای در هرم جمعیتی آن داشته باشد باید تأثیراتش در رشد اقتصادی کشور، بودجه دولت، هزینههای صندوقهای بازنشستگی و سن بازنشستگی مورد بررسی قرار گیرد و نقش سالمندان در تمام ابعاد سیاسی، و ساقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه به طور دقیق دیده شود.
در همین زمینه گفتوگویی با محمد جلال عباسی شوازی ترتیب داده و نقطه نظر ایشان را در خصوص لزوم سیاستگذاری جمعیتی و توجه بدان پرسیدیم.
عباسی شوازی میگوید: در جامعه ای که در حال گذار است، دولت میتواند شرایط لازم برای اشتغال، رفاه و سلامت نسل جوان و میانسال را فراهم سازد. عدم توجه به این اولویتها، در آینده سالمندان را با مشکلات عدیده ای مواجه خواهد ساخت. علاوه بر آن، عدم برنامهریزی و ارائه خدمات برای سالمندان حاضر نیز از چالشهای اساسی جامعه است.
وی افزود: موضوع سالمندی ترکیبی است از مسائل اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی، که مدیریت آن مستلزم هماهنگی سازمانها و نهادهای زیربط است. وظیفه دولت، مدیریت سالمندی از طریق هماهنگی بین بخشی، تدوین قوانین، حمایت از پژوهشهای کاربردی و سپس برنامهریزی و اعمال برنامههای ویژه سالمندان در کوتاه مدت، میان مدت، و درازمدت است. با توجه به اینکه کشور ایران در حال حاضر با چالشهای نسل دهه ۱۳۶۰ مواجه است، ممکن است نه تنها امکان برنامه ریزی و پاسخ به نیازهای نسل دهه ۱۳۶۰ را نداشته باشد، بلکه موضوع سالمندان نیز در اولویت قرار نگیرد. در چنین شرایطی، پاسخگویی به نیازهای سالمندان به تاخیر مییابد، و ممکن است کشور در آینده با انباشت مشکلات سالمندی مواجه شود.
همچنین عباسی شوازی در خصوص راهکارهایی برای بهبود وضعیت سالمندان گفت: نخست، تدوین سیاستهای سالمندی بایستی بر مبنای شواهد علمی باشد. بنابراین، در قدم اول شناخت علمی موضوع سالمندی بسیار حایز اهمیت است. دوم، سالمندی موضوعی چند جانبه و چند سطحی است. از این رو نبایستی مساله سالمندی را بصورت تک بعدی نگریست و تصور نمود که فقط دولت و یا سازمان خاصی بایستی به مسائل سالمندان بپردازد. ارائه خدمات برای سالمندان مستلزم هماهنگی و همکاری بین بخشی، و گفتمان بین سازمانها و نهادهای مختلف است.
این استاد جمعیت شناسی افزود: سیاستهای سالمندی بایستی به برنامههای اجرائی و ارائه خدمات ویژه آنها منجر شودکه بدون بودجه کافی و منابع مالی امکان پذیر نیست. بخشی از این منابع از طریق دولت، و بخشی از آنها نیز بایستی از طریق انتقالات بین نسلی و یا ذخیرهها و سرمایه گذاریهای طول دوران زندگی مردم تامین شود، تا در سالمندی آمادگی مدیریت سالمندی خود را داشته باشند.