تهران- ایرنا- مخالفان دولت و توافق هسته‌ای برای خروج از برجام اصرار و شتاب دارند و آن را نشانه اقتدار جمهوری اسلامی می‌خوانند. پیش از هر بحث و نظری در این باره بد نیست نگاهی هم به شرایط پیش از برجام بیاندازیم.

انتقاد و اعتراض به برجام موضوع تازه‌ای نیست و همواره در دولت یازدهم که مذاکرات بین ایران و ۱+۵ کلید خورد تا به امروز ادامه داشته‌است؛ چه زمانی که با برجام مناسبات تجاری و اقتصادی قابل ملاحظه‌ای بین ایران و جهان برقرار و تنگناهای گذشته یکی پس از دیگری برداشته‌شد و چه در دوره‌ای کنونی که «دونالد ترامپ» توافق را ترک کرد و تحریم‌ها را از سرگرفت.

در آستانه پنجمین سالروز انعقاد توافق اما انتقادات به آن افزایش یافته و برخی نمایندگان مجلس در جلسه علنی یکشنبه پانزدهم تیرماه که با حضور «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه کشورمان پیرامون بررسی تحولات بین‌المللی و سیاست جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، حملات تندی را به سمت مرد شماره یک دیپلماسی کشور روانه کردند.

برخی از آنها مدعی شدند که با برجام، اقتدار و عزت ملت ایران خدشه‌دار شده و تهران باید تصمیم شجاعانه‌ای مبنی بر خروج از توافق بگیرد و اقتدار کشور را با خروج از برجام به دنیا اعلام کند.

حال این پرسش مطرح است که به راستی جمهوری اسلامی ایران پنج سال پیش با توافق هسته‌ای اقتدار و عظمت خود را از دست داد یا اینک با این توافق به بازیگر تعهدپذیر و تعامل‌گر نزد جامعه بین‌الملل تبدیل شد و کار دشمنان را دشوارتر ساخت؟

از نگاه ناظران، بسیاری از انتقادات و اعتراضاتی که به توافق هسته‌ای صورت می‌گیرد، رنگ و بوی سیاسی دارد و بیش از توجه به منافع ملی، منافع شخصی، حزبی و جناحی را در اولویت دارد. این افراد حتی در سال‌های آغاز اجرای توافق که با برداشته شدن تحریم‌ها، تهران میزبان صدها هیات اقتصادی و تجاری خارجی از کشورهای مختلف جهان بود، دست از اعتراض برنمی‌داشتند.

 اما خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ۹۷ و ازسرگیری مجدد تحریم‌ها، بهترین خبری بود که برخی انتظار شنیدن آن را می‌کشیدند و با بهره‌گیری از این وضعیت، تمامی دستاوردهای توافق را زیر سوال بردند. این مخالفان همیشگی برجام در حالی توافق هسته‌ای را در تقابل با عزت و اقتدار ایران معرفی می‌کنند که گویا شرایط ایران را در پیشابرجام به کلی از یاد برده‌اند.

بهتر است نگاهی اجمالی به شرایط پیشابرجام داشته باشیم؛ شرایطی که از نگاه بسیاری از ناظران در موافقت ارکان نظام با این توافق تاثیر داشت. ایران زمانی به مذاکرات دو ساله برای دستیابی به توافق وارد شد که صدور ۶ قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل، شرایط را چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ سیاسی- امنیتی در وضعیت بحران قرار داده‌بود.

صدور پنج قطعنامه شورای امنیت به شماره های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و به ویژه سخت‌ترین و جدی‌ترین مصوبه شورای مذکور در قالب قطعنامه ۱۹۲۹ اجماعی بین‌المللی علیه ایران ایجاد کرد؛ قطعنامه‌ای که بر اساس فصل هفتم منشور سازمان ملل، ایران را تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه و جهان معرفی می‌کرد و به مبنایی برای اعمال فشار و تحریم‌های دیگر سازمان‌ها و کشورها علیه ایران تبدیل شده‌بود.

حدود یک هفته بعد از برجام و در پی همکاری‌های سازنده و متقابل ایران با ۱+۵ و همچنین آژانس بین المللی انرژی اتمی، قطعنامه ۲۲۳۱ تصویب شد؛ قطعنامه‌ای که برخلاف شش مورد قبلی شورای امنیت، هدف آن مجازات و تنبیه ایران نبود بلکه محدودیت‌های گذشته را از ایران برداشت. مهمتر اینکه با صدور این قطعنامه خارج از فصل هفتم و ماده ۴۱ منشور ملل متحد، دیگر نمی‌شد ایران را تهدیدی جهانی جلوه داد.

از دیگر دستاوردهای ایران در برجام، متقاعدسازی طرف های مذاکره برای ادامه فعالیت های هسته‌ای اما در سطحی محدودتر از گذشته بود. طرف غربی که پیشتر حاضر به باقی ماندن یک پیچ و مهره از تاسیسات هسته‌ای ایران نبود، سرانجام چاره‌ای جز کوتاه آمدن در این زمینه نیافت و حتی به طور رسمی و قانونی پذیرفت که ایران در بازارهای بین‌المللی حاضر و محصولات هسته‌ای خود را برای فروش عرضه نماید.

افزون بر آن، با برجام ساختار کلی برنامه هسته‌ای ایران از جمله برنامه‌ها و زیرساخت‌های مرتبط با آن حفظ شد و همچنین ایران توانست برنامه تحقیق و توسعه (R & D) خود را روی سانتریفیوژهای پیشرفته ادامه و مراحل آغاز و تکمیل فرایند تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای IR-۴، IR-۵، IR-۶ و IR-۸ را در طول دوره زمانی ۱۰ ساله به انجام رساند.

آمریکایی که پیش از برجام بدون زحمت و تکاپو، به طور دایم قطعنامه‌های ضدایرانی را در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب می‌رساند، امروز دچار سردرگمی شده‌است. ناتوانی «دونالد ترامپ» و تیم او در روزهای اخیر که شورای امنیت بارها به صورت مجازی و غیرمجازی تشکیل جلسه داده، آشکارا قابل مشاهده است.

تقلای آمریکا از آن جهت افزایش یافته که محدودیت‌های مندرج در برجام یکی پس از دیگری در حال پایان‌یابی است. محدودیت هسته‌ای ۱۰ ساله، تسلیحاتی پنج ساله و موشکی هشت ساله وحشت آمریکا و متحدان خاورمیانه‌ای این کشور را برانگیخته‌است. از این رو با نزدیک شدن به مهرماه و برداشته شدن محدودیت‌های تسلیحاتی، تلاش کاخ سفید برای دایمی کردن یا دست کم به تعویق انداختن آن شدت گرفته‌است.

به دلیل همین توافق هسته‌ای و حمایت برخی اعضای برجام از جمله چین و روسیه است که آمریکا با بهره‌گیری از تمام ظرفیت خود تاکنون نتوانسته حتی یک محدودیت تسلیحاتی را به تعویق بیاندازد چه رسد به تصویب قطعنامه‌های سریالی همانند گذشته. در هفته‌های اخیر نیز پیش‌نویس قطعنامه ضدایرانی آمریکا در شورای امنیت راه به جایی نبرد و تنها در حد پیش‌نویس باقی ماند.

با درک چنین شرایطی بود که آمریکا و دیگر دشمنان با فشار بر تهران، سال ها است در صدد خارج ساختن جمهوری اسلامی ایران از توافق برآمده‌ اما ناکام مانده‌اند. جمهوری اسلامی ایران حتی پنج گام کاهنده برجامی را در چارچوب مفاد برجام و با هدف متوازن‌سازی تعهدات در پی مصوبه شورای عالی امنیت ملی برداشت.

حال این پرسش به ذهن می‌رسد که به فرض تحقق مطالبه مخالفان دولت در مجلس و خروج ایران از برجام، باز هم آمریکا برای تصویب قطعنامه‌های ضدایرانی شورای امنیت و شکل دادن به اجماع جهانی علیه ایران در انزوا قرار می‌گرفت؟