بررسی سنجشها نشان میدهد مهمترین مسأله از نظر مردم افزایش قیمت ارز، گرانی و مواردی از این قبیل است. اتفاقاً هر دو اولویت دو گروه نخبگان و مردم به طور بیسابقهای در آستانه ۱۴۰۰ در ایران امروز به هم مرتبط شدهاند. در تاریخ سیاسی - اقتصادی ایران این سیاست بوده که حوزه اقتصاد را متأثر کرده است؛ بخصوص از زمان شکلگیری دولت مدرن به واسطه نفت در ایران تحولات سیاست خارجی حتی در برخی موارد بیشتر از سیاست داخلی بر ایران اثرگذار بوده است. در بیش از ۳ دهه اخیر در کشورهای جهان با افزایش وابستگی متقابل که بخشی از پدیده اجتنابناپذیر این دوره است ارتباط سیاست داخلی با سیاست خارجی و همین طور اقتصاد با سیاست داخلی و خارجی آنچنان عمیق شده و از همدیگر متأثر شدهاند که از یکدیگر تفکیک ناپذیرند. اتفاقاً با مطالعه کشورهای تازه صنعتی شده و چین به خوبی میتوانیم ارتباط بین نقش و جایگاه منطقهای و جهانی کشورها و زمینه رشد و توسعه آنها در اقتصاد جهانی را به خوبی دریابیم - البته این وابستگی متقابل در جای خود حاوی آثار منفی هم بوده که معمولاً کاستن از آثار آن از چالشهای این کشورهاست -...
در اغلب این کشورها به مرور حوزه اقتصاد و رشد طبقه متوسط ناشی از صنعتی شدن (ن. ک به معمای دولت مدنی در کشورهای جهان سوم، علی ربیعی، نشر مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۸) بر ساخت قدرت در داخل و حوزه سیاست خارجی تأثیر گذاشته است. قصد بحث پیرامون امکان یابی رشد و توسعه و برون رفت از چالشهای آن را در این یادداشت ندارم اما با مطالعه پیدرپی سه گزارش افکارسنجی مردم و مهمترین چالشهای سیاسی هفته این نظریه در ذهنم شکل گرفت که دغدغه هر دو گروه نخبگان ساخت قدرت و مردم دارای رابطه علی نسبت به هم هستند. به تصور من هیچ دوره تاریخی مثل امروز اقتصاد و وضعیت مردم متأثر از واگرایی و همگرایی داخل ساخت قدرت و چالشها، تنگناها و فشارهای بین المللی نبوده است. حتی اگر رابطه نفت با بودجه را هم نادیده انگاریم، تأمین ارز از صادرات و برای واردات با حضور در بازارهای جهانی میسر میشود. حال بر بستر این ایده میتوانم به موضوعات سیاسی هفته گذشته بپردازم:
۱- شایعه سازی درباره برنامه جامع راهبردی ۲۵ ساله با چین: باید ظرفیتهای ژئوپلتیک منحصر به فرد ایران را در نظر گرفت که در چند دهه اخیر به علل مختلف از جمله جنگ و تحریم و فقدان برنامه از آن استفاده نشده است. در چند سال اخیر که ما ناگزیر درگیر مناقشات گوناگون اعم از داخلی و خارجی بودهایم به مرور نقشههای راه ژئوپلتیک جدیدی پیرامون ما شکل گرفته است و در چند سال آینده چشم ما باز خواهد شد و جهانی پیرامون خود خواهیم دید که ما هیچ مزیتی در آن نخواهیم داشت. بنابراین جانمایی صحیح کشور در بین زنجیرههای تولید جهانی و شکلگیری منظومههای جدید در دنیا بسیار ضروری و نگاهی استراتژیک به امروز و آینده ایران است. بدون شک بعد از جهان دوقطبی پیشبینی میشد با چند منظومه از جمله اتحادیه اروپا، شرق آسیا، شبهقاره، روسیه و اوراسیا روبهرو شویم، تلاش برای منظومه شدن جهان اسلام با توجه به وابستگیهای سیاسی به رؤیایی بیش شبیه نشد. گرچه حضور ترامپ از ارزشهای منظومههای اروپایی و سایرین کاسته است ولی این امر کوتاه مدت خواهد بود.
نگاه استراتژیک و آینده نگر به ایران ایجاب میکند ما با هر یک از منظومهها بتوانیم در تعاملات راهبردی قرار بگیریم. نتیجه فقدان چنین نگاهی در دهههای گذشته تخلیه تدریجی ظرفیتهای تجاری ما حتی در حوزه همسایگی بوده است. نگاه کنید به برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس، برخی همسایگان ما در شمال و شمال غرب کشور در حال به خدمت گرفتن ظرفیتهایی هستند که ایران از آنها غافل شده است و آنها در حال تبدیل شدن به کانونهای منطقهای مراودات تجاری و شبکههای راهبردی تجارت در جهان هستند. نگاه کنید به جادهها و مسیرهایی که در دنیا از شرق به غرب در حال شکلگیری است. تلاشهای ضد ایرانی امریکا و منافع خاص اقتصادی کشورها همبستهای ایجاد کرده است که به مرور با جا ماندن ما در مسیرهای اصلی بینالمللی در تبادل انرژی، کالا، دانش مزیتهای ما رو به کاهش خواهد نهاد. امروز متأسفانه برنامه جامع ۲۵ ساله با چین دستخوش تحلیلهای بدبینانه، سطحی، نادرست و بعضاً مغرضانه شده است. مغرضانه را برای آنان به کار بردم که در رسانههای فارسی زبان وابسته به دلارهای نفتی و گروههایی غیرخیرخواه برای ایران مدام در حال دروغپردازی در این زمینه هستند. یک روز از واگذاری چابهار، یک روز قشم و کیش، یک روز فروختن آینده نفت و گاز و یک روز حضور ۵ هزار نیروی امنیتی در ایران سخن به میان آمد. بیآنکه حقیقت و محتوای این برنامه را ببینند و دربارهاش بدانند که اساساً این راهبرد فاقد اعداد کمی است. این برنامه در صورت عقد تفاهمهای اولیه جهت نهایی شدن در معرض افکار عمومی و مبادی عمومی تصمیم گیری قرار خواهد گرفت. این به نفع آینده ایران است که با درک ژئوپلتیک اقتصاد جهان مزیت خود را در تفاهمهای راهبردی بلندمدت با منظومهها و کشورهای مختلف جستوجو کنیم.
۲- بد انگاری برجام: پرسشگری مجلس یک حق مسلم و پذیرفته شده در چارچوب قانون اساسی است. پرسشی که در یادداشت «سخنی با کمیسیونها» مطرح کردم این بود: «مصداق روشن شعارهایی نظیر انقلابیگری، مدیریت جهادی و پرانگیزگی در سیاستهای پولی و بانکی چیست و دوستان کدام طرح مکتوب و مشخص برای اعمال این سیاستها را پیشنهاد میکنند؟» اکنون نیز این پرسش مطرح است که کدام طرح مکتوب و مشخص برای سیاست خارجی پیشنهاد میشود؟ ارائه طرح مکتوب برای برون رفت از وضعیت سخت و گاه طاقت سوزی که در آن به سر میبریم یک ضرورت مبرم است. آن واکنش احساسی و هیجانی که برخی در جریان سخنرانی ظریف به نمایش جهانی گذاشتند متأسفانه فاقد عنصر برنامهای بود. اگر برخی از دوستان حقیقتاً به آن چیزی که علیه برجام میگویند اعتقاد دارند چه طرح جایگزینی دارند و چرا آن را مکتوب نمیکنند که به شکل یک سیاست و راهبرد مدون در معرض ارزیابی قرار گیرد؟ بهتر است چنین طرحی ارائه و به منظر افکار عمومی رسانده شود و تکلیف برجام و آژانس و…- همانند افای تی اف که روشن شد - مشخص شود.
اتفاقاً ارائه چنین طرحی و در معرض افکار عمومی قرار دادن آن بسیار بهتر از اتهاماتی از قبیل «دروغگو» یا همکنارسازی برجام با معاهدات ننگین معاصر است که گاه متأسفانه اشکال پیشرفتهتر آن برچسبها در ادبیات وزارت خارجهای امریکا و اتاق فکرهای وابسته مطرح میشود. هدف و برنامه ترامپ از خروج از برجام با تصور خروج فوری متقابل ایران بود. تصمیم هوشمندانه ما در باقی ماندن در برجام نوعی مقابله با برنامه ترامپ برای امنیتیسازی ایران بود. در اینجا قصد ندارم در مقابل آنان که به بیخاصیتی برجام اشاره میکنند به خاصیتهای برجام بپردازم و علل وضعیت امروز ما را فارغ از نیات شوم ترامپ برشمارم. برجام توافقی مبتنی بر خواست عمومی جامعه ایران و مورد تفاهم همه ارکان حاکمیت بود که قطعاً برای دیروز، امروز و فردای ما فواید بسیاری داشته و خواهد داشت. یادمان نرفته که قطعنامه ۱۹۲۹ در سال ۹۰ بدترین قطعنامه علیه ایران بود؛ از زمان تشکیل سازمان ملل متحد چنین قطعنامهای علیه ایران صادر نشده بود. امروز هم من معتقدم بزرگترین تلاش بدخواهان این است که ما را وارد دام شورای امنیت سازمان ملل کنند. گرچه ما از سال ۹۴ تا امروز به سلامت عبور کردهایم.
۳- طرح سؤال از رئیسجمهور: اتفاقاً هر یک از محورهای سؤالاتی که نمایندگان از رئیس جمهور مطرح کردهاند موضوعاتی با عناوین مجزا است و ظاهراً بدون همبستگی مطرح شدهاند اما به اعتقاد من دارای یک همبستگی ذاتی و نیز اثر علی بر یکدیگر هستند. بخشی از این سؤالات در مورد برجام و بخشی دیگر درباره مسائل اقتصادی از قبیل نرخ ارز است که اتفاقاً امروزه بیش از هر دورهای با سیاست خارجی و برجام ارتباط مستقیم دارد. نمیتوان علت یکی را پرسید و رابطه علی آن را به نحو دیگری مورد پرسش قرار داد. همانگونه که در ابتدای یادداشت درباره همبسته سیاست داخلی و خارجی و اقتصاد اشاره شد این سؤالات نیز به نحوی مبین این همبستگی است. حل این مشکلات و عبور از بحرانهای عظیم خارجی اقتصادی و اجتماعی و نگرانیهای مردم راه دیگری میطلبد و جز با تعامل همه قوا محقق نخواهد شد. به نظر من حق نظارت مجلس شرایط و الزاماتی دارد که از نظر حقوقی جای تبیین و تشریح دارد که قصد ورود به آن را ندارم. دولت ۶۸ لایحه معوق در مجلس دارد که خواستار رسیدگی به آنها هستیم. بخش قابل توجهی از ابهامات و سؤالات نمایندگان در این لوایح قابل پیگیری هستند.
سؤال از رئیس جمهور به یکباره در ابتدای کار مجلس بر پیچیدگی شرایط خواهد افزود و به حل مسائل کمکی نخواهد کرد. قاعدتاً تذکر و استیضاح باید ابزاری برای حل مسائل مردم و پیشرفت جامعه باشد و باید مرتب این پرسش را داشته باشیم که آیا این اقدام مسألهای را از جامعه حل خواهد کرد؟ سؤالات مطرح شده از وظایف دستگاههاست و مسیر درست این بود که ابتدا این سؤالات در گفتوگویی اقناعی با وزرا مطرح میشد.
عبور از شرایط امروز کشور نیاز به تعامل و تفاهم همه قوا دارد و بنای دولت همکاریهای مشترک با دیگر قواست. باید شیوههای گفتوگو با یکدیگر را راهگشا کنیم چون در غیر اینصورت به جای مباحثه امیدبخش ما را به منازعه نگران کننده نزدیک میکند. به سهم خود پیشنهاد میکنم ما میتوانیم چند موضوع مهم از قبیل محورهای سؤالات فوق، برجام، رشد، توسعه و عقبماندگی، اندازه اقتصاد ایران، عدالت، شفافیت و…را در دستور کار مشترک قرار دهیم و برای هر کدام طرحها و راهکارهای خود را مطرح کنیم و کمیسیونهای مشترک تشکیل دهیم و در معرض افکار عمومی بگذاریم. در این صورت راهکارهای مورد اجماع شکفته شده و مردم نیز امیدوار خواهند شد.
اگر بنا بر حل مسائل و امیدواری مردم هست راهکاری جز این نیست وگرنه با آدرس غلط، هدر رفتن وقتهای طلایی پیش روی ما قرار میگیرد. سال ۹۹ سال ورود به قرن جدید، سال تحولات مهم در عرصه بینالملل، سالی همراه با شکنندگیهای اقتصادی ناشی از تحریم و کرونا و سالی مهم برای ایران عزیز ماست.