مولفههای ساختار جمعیتی کشور در حال تغییر است و چند سالی است که روند پیر شدن جمعیت ایران آغاز شده و با سرعت به این سمت در حرکت است. در واقع در حال از دست دادن جوانی جمعیت هستیم، در حال حاضر هم ساختار جمعیتی بهم خورده و جمعیت ایران در حال کم شدن است.
در کشور سه گروه جمعیتی وجود دارد که شامل گروه جمعیتی کمتر از ۱۵ سال (جمعیت پایه)، گروه جمعیتی ۱۵ تا ۶۵ سال (جمعیت مولد) و گروه جمعیتی بالاتر از ۶۵ سال (سالمندان) است که این نسبت ها نباید تغییر پیدا کند.
نسبت سالمند باید کمتر از ۱۰ درصد جامعه باشد و گروه مولد هم باید حدود ۷۰ درصد جمعیت را تشکیل دهد تا بتواند چرخ اقتصاد را بچرخاند، گروه پایه هم باید حدود ۲۰ درصد باشد تا همیشه بنیان و ساختار جمعیتی کشور حفظ شود. بنابراین نیاز است که شاخص ها برای فرزندآوری تغییر کند، جمعیت مبنای توسعه اقتصادی است و به همین دلیل مهم، کسانی که صاحب فرزندان بیشتری می شوند، باید حمایت شوند همان طور که بسیاری از کشورها از مولفه های حمایتی برای فرزندآوری استفاده می کنند به طور مثال فرانسوی ها پنج درصد تولید ناخالص خود را برای فرزندآوری هزینه می کنند.
دستگاه های حکومتی و حاکمیتی در مورد جمعیت که مهمترین مساله کشور است باید اقدامات جدی تری انجام داده و خانواده هایی که صاحب فرزند بیشتری می شوند را مورد حمایت قرار دهند.
نقش آموزش های همگانی و تغییر سبک آموزش به وسیله شیوه های نوین آموزشی از نکات قابل توجه در این حوزه است و اقداماتی در این زمینه در راستای رصد و پیگیری فعالیت های موثر بر تغییر آهنگ رشد جمعیت کشور در قالب اجرای آموزش های پیش، حین و پس از ازدواج، ارائه مشاوره فرزندآوری به گروه هدف، پیشگیری از ناباروری و پیشگیری از سقط، پیشگیری از آسیب های اجتماعی از جمله طلاق و افزایش تحکیم بنیان خانواده، افزایش مهارت های زندگی و فرزندپروری، ارائه خدمات به مادران باردار و پیگیری ویژه وضعیت مادران باردار پرخطر، افزایش بارداری های برنامه ریزی شده با هدف حفظ سلامت مادر و کودک و بسیاری اقدامات دیگر، بر لزوم اجرای سیاست های جمعیتی، می تواند موثر باشد.
طی دو تا سه نسل آینده جمعیت ایران پیر خواهد شد و با افزایش شمار سالمندان مواجه خواهیم بود، حمایت از جمعیت سالمند نیاز به ارتقا سطح حمایت های اجتماعی و اقتصادی از این قشر دارد و از سویی افزایش جمعیت باید متناسب با سطح منابع و امکانات باشد تا به عنوان یک سرمایه ارزشمند قلمداد شود.
کاهش باروری از دستاوردهای دنیای مدرن است، اما نیروی انسانی از مهمترین منابع هر کشور محسوب می شود، برنامهریزی صحیح و اصولی و ایجاد منابع و بسترهای مناسب برای استفاده بهینه از منابع انسانی و جمعیت می تواند، موجبات توسعه را فراهم و بهترین فرصت برای بهرهگیری از منابع انسانی را مهیا کند، فرصتی که اگر درست استفاده نشوند برای آیندگان تبدیل به تهدید خواهد شد.
ایران در سه دهه گذشته تحولات چشمگیر جمعیتی را تجربه کرده است، تحولاتی که شاید متاثر از برنامه ریزی و تصمیم گیری هایی بود که جمعیت ایران را دچار تحول کرد، تحولی که باید در بستر طولانی زمان شکل می گرفت ولی در ایران این تحولات خیلی سریع اتفاق افتاد. تحولات جمعیت می تواند منشا چالش های فراوانی برای دولت و کشور قلمداد شود، ولی در عین حال، با برنامه ریزی صحیح و به موقع می توان از ساختار و ویژگی های موجود جمعیت برای بهبود وضعیت آینده کشور استفاده کرد.
دکتر رسول صادقی، دانشیار جمعیت شناسی دانشگاه تهران و رئیس موسسه مطالعات جمعیتی کشور با ایرنا مصاحبه تفصیلی در این زمینه داشته است که در ذیل می آید:
ایرنا : تحولات جمعیت ایران به چه شکلی است و آیا جمعیت ایران در حال کاهش است؟
جمعیت ایران در آستانه قرن ۱۴ هجری شمسی حدود ۱۰ میلیون نفر بود و در حالی قرن ۱۴ هجری شمسی را پشت سر خواهد گذاشت که جمعیت آن حدود ۸۵ میلیون نفر خواهد شد، از این رو، جمعیت کشور در قرن چهاردهم افزایش سریعی داشته و ۸.۵ برابر شده است، اما کشور درحالی وارد قرن ۱۵هجری شمسی می شود که روند افزایشی جمعیت کندتر شده و حتی، در صورت تداوم روند فعلی باروری و مهاجرفرستی، روند افزایشی آن تا ۱۴۳۰ متوقف خواهد شد و از آن سال به بعد شاهد کاهش در تعداد جمعیت خواهیم بود.
ایرنا: فرصت های جمعیتی مانند پنجره جمعیتی چیست و ایران چگونه می تواند از این فرصت استفاده کند؟
یکی از فرایندهای جمعیتی که به عنوان کلید درک تغییرات اقتصادی و بازار کار محسوب می شود، گذار ساختار سنی جمعیت است، گذار ساختار سنی جمعیت شامل چهار فاز یا مرحله متمایز است که هرکدام از آنها با افزایش چشمگیر جمعیت در یکی از گروه های سنی خاص متمایز می شوند؛ ابتدا، فاز کودکی، سپس فاز جوانی، بعد از آن فاز میانسالی یا بلوغ جمعیت و در نهایت فاز سالمندی است.
"فاز کودکی"، زمانی رخ می دهد که کاهش میزان مرگ، به ویژه مرگ و میر کودکان، در طول مرحله اول گذار جمعیتی، افزایش در تعداد کودکان را ایجاد می کند، در این شرایط هرم سنی جمعیت مقعر شکل که خاص کشورهایی با میزان بالای رشد جمعیتی است، می شود، اما بعد از مدتی میزان باروری نیز شروع به کاهش می کند و در نتیجه تغییرات اساسی در ساختار سنی جمعیت آغاز می شود.
در این شرایط تورم و برآمدگی در ساختار سنی جمعیت توسط نسل هایی که قبل از مرحله کاهش باروری متولد شده بودند (نسل دوران بیش زایی)، ایجاد می شود، در این شرایط به تدریج پایه های هرم سنی باریک تر شده و جمعیت دوره بیش زایی وارد سنین جوانی شده، در نتیجه هرم سنی بطور فزاینده ای محدبی شکل شده و ابتدا "فاز جوانی" و به دنبال آن بعد از دو دهه "فاز میانسالی" شکل می گیرد، بعد از آن، یعنی چیزی حدود بیش از ۶۰ سال از آغاز کاهش باروری، تورم جمعیت وارد سنین سالمندی شده و فاز سالخوردگی جمعیت شکل می گیرد.
تمرکز جمعیتی در هر کدام از گروه های سنی، نیازها، فرصت ها و چالش ها و بالتبع برنامه ریزی های خاص خود را دارد، در فاز کودکی از تحولات ساختار سنی جمعیت، تأمین نیازهای بهداشتی و آموزشی از اهمیت ویژه ای در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها برخوردار می شود، این در حالی است که در ساختارهای سنی در حال انتقال (فازهای جوانی و میانسالی) مسایل مرتبط با اشتغال، ازدواج و تشکیل خانواده، مسکن و بطور کلی نیازهای مرتبط با دوران جوانی و میانسالی اهمیت ویژه یافته و بالاخره در ساختار سنی سالخورده نیازهایی از قبیل تأمین اجتماعی، مسایل بهداشتی، رفاهی و بطور کلی مسایل مرتبط با بازنشستگان و سالمندان اولویت پیدا می کنند.
در هر یک از مراحل گذار ساختار سنی، با توجه به اینکه کدامیک از گروه های سنی فزونی داشته باشند، نوع و کم و کیف نیازهای اجتماعی و جمعیتی تغییر می کند. در فرایند گذار ساختار سنی از جوانی به سالخوردگی، دوره فرصت پنجره جمعیتی اتفاق می افتد، در دوران پنجره جمعیتی که از سال ۱۳۸۵ در کشور آغاز شده و تا چهار دهه آینده نیز تداوم خواهد داشت، نسبت جمعیت در سنین فعالیت افزایش یافته و به حداکثر خود، یعنی حدود ۷۰ درصد و حتی بیشتر، میرسد. مکانیزم های ترکیبی و رفتاری پنجره جمعیتی نظیر افزایش عرضه نیروی کار، افزایش مشارکت زنان، کاهش نسبت وابستگی (بار تکفل)، تعامل تغییرات ساختار سنی جمعیت با چرخه زندگی تولید و مصرف، افزایش قدرت پس انداز و سرمایه گذاری، بهبود و توسعه سرمایه انسانی و افزایش کیفیت جمعیت، فرصت طلایی و پتانسیل های زیادی برای اثرگذاری مثبت بر رشد و توسعه اقتصادی فراهم می کند.
البته این وضعیت بطور اتوماتیک عمل نمی کند و بهره برداری از آن نیازمند بسترهای مناسب اقتصادی، اجتماعی، سیاستی و نهادی است، به دلیل ضعف سیاستگذاری و برنامه ریزی است که پنجره جمعیتی ایران در نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ در شرایط بحران و رکود اقتصادی و میزان بالای بیکاری جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی گشوده شد، و این وضعیت منجر به پتانسیل تحقق نیافته فرصت جمعیتی کشور در دهه اول آن، شده است.
در صورت تداوم چنین وضعیتی در سال های آینده به ویژه میزان بالای بیکاری جوانان فارغ التحصیل دانشگاهی نه تنها فرصت پنجره جمعیتی به رشد و سود اقتصادی تبدیل نمی شود، بلکه این فرصت استثنائی به آسانی به بار و مصیبت جمعیتی تبدیل و مسائل و چالش های متعدد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را رقم خواهد زد.
بر این اساس، بالفعل شدن این سرمایه بالقوه جمعیتی، به عنوان پایه و بنیان اقتصاد مقاومتی، مستلزم آن است که اولاً، شناخت درستی از ویژگی ها و مزایای پنجره جمعیتی کشور وجود داشته باشد، و ثانیاً، امکانات و بسترهای لازم در سایه مدیریت و حکمرانی خوب برای استفاده از چنین موهبتی فراهم گردد، در چنین شرایطی است که جمعیت در سنین فعالیت می توانند به تولید و بهره وری بپردازند، و رشد و رونق اقتصادی پایدار را در کشور تضمین نماید.
ایرنا : روند تحولات باروری در ایران چگونه بوده و آیا سطح فعلی باروری به عنوان یک مساله مطرح می شود؟
روند تحولات باروری در ایران سریع بوده و از حدود ۷ فرزند به ازای هر زن در دهه ۱۳۶۰ به کمتر از ۲ فرزند در دهه ۱۳۸۰ کاهش یافته است، این مسیر کاهشی برای کشورهای توسعه یافته دو قرن طول کشیده، اما در ایران و برخی دیگر از کشورهای درحال توسعه در دو دهه اتفاق افتاده است، البته در نیمه اول دهه ۱۳۹۰، به دلیل اثرات هنجاری تغییر سیاست ها و فرزندآوری دهه شصتی ها، باروری از ۱.۸ به ۲ فرزند افزایش یافت، اما به دلیل تورم و ناامنی اقتصادی، سبک های جدید زندگی، در کنار نبود برنامه های حمایتی از خانواده و فرزندآوری، باروری از نیمه دوم دهه ۱۳۹۰ به بعد شروع به کاهش کرد و در حال حاضر به حدود ۱.۷ فرزند به ازای هر زن کاهش یافته است.
این وضعیت بیانگر باروری پایین در ایران است، باروری پایین تر از سطح جایگزینی به این معنی است که در صورت عدم افزایش باروری، جمعیت در ۳۰ سال آینده شروع به کاهش خواهد کرد، از این رو، مهمترین چالش جمعیتی حال حاضر کشور، پایین بودن سطح باروری است که در بند اول سیاست های کلی جمعیت نیز بر افزایش آن تاکید شده است.
باتوجه به پیامدهای دراز مدت این وضعیت، برنامه های حمایت از خانواده و فرزندآوری باید به عنوان اولویت سیاستی دستگاه های قانونگذاری و اجرایی در کشور قرار گیرد، لازم به ذکر است که موفقیت سیاست ها و برنامه های حمایت از خانواده و فرزندآوری بستگی به بودجه و برنامه های اجرایی منسجم و پایدار از یکسو، و شرایط اقتصادی و اجتماعی پیرامونی خانواده ها، از سوی دیگر دارد.
چنانچه سیاستها توان پاسخگویی به نیازهای مختلف افراد در موقعیت های متفاوت زندگی داشته باشند، امکان اثرگذاری بیشتری بر افزایش باروری دارند، برنامه های موفق خواهند بود که بتواند ابعاد تشویقی و حمایتی فرزندآوری را توامان دنبال کنند و چالشهای مختلف ناشی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بیولوژیکی و روانی را که در مورد فرزندآوری مطرح است، کاهش دهند.
ایرنا :در حال حاضر چند درصد از جمعیت ایران جمعیت سالمند محسوب می شود و در دهههای آینده وضعیت جمعیت سالمند ایران به چه صورت خواهد بود و چه پیامدهایی دارد؟
در جمعیت شناسی منظور از سالخوردگی جمعیت افزایش سهم جمعیت سالمندان ۶۵ ساله و بالاتر به بیش از ۱۵ درصد کل جمعیت است، در حال حاضر این نسبت ۷ درصد است، اما در سال ۱۴۲۵ به ۱۵ درصد می رسد و ایران وارد فاز سالخوردگی جمعیت خواهد شد.
در خصوص پیامدهای سالخوردگی جمعیت، می توان آن را هم دستاورد دانست و هم چالش، به بیان دقیق تر، سالخوردگی جمعیت، هرچند از دستاوردها و موفقیت های بزرگ بشری و نشانه مثبت توسعه اقتصادی و اجتماعی است و این امر نقش سیاست های اجتماعی و بهداشتی را در مبارزه با بسیاری از بیماری ها که در قرون گذشته، زندگی افراد را کوتاه تر می کرد مسجل می سازد، اما این افزایش سریع تعداد سالمندان به عنوان یک چالش رفاهی نیز محسوب میشود.
سالخوردگی جمعیت نه تنها ترکیب سنی و جنسی جمعیت را متاثر می سازد، بلکه ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی را نیز دستخوش تغییر خواهد کرد. مهمترین مساله در سنین سالمندی، تأمین رفاه، به زیستن و امنیت مالی است؛ زیرا همه سالمندان تحت پوشش مستمری بازنشستگی قرار ندارند.
دسترسی به خدمات مراقبت از سلامت مناسب، یکی دیگر از مسائلی است که دولت باید برای حل آن اقدام کندو همچنین به موازات کاهش بعد خانوار و رشد خانوادههای هسته ای، پوشش تأمین و حمایت اجتماعی افراد سالمند تحت تأثیر قرار گرفته است؛ به همین دلیل، نگرانی های فزاینده ای در خصوص تضمین تأمین اجتماعی و رفاه افراد سالمند و ارتقای سلامت و فعالیت های آنها در دوران سالمندی وجود دارد، از این رو، با افزایش تعداد سالمندان، طولانی شدن عمر و سپری شدن بخش چشمگیری از زندگی افراد در دوران سوم و چهارم زندگی، سیاست های اجتماعی و رفاهی سالمندان باید در میان مدت و بلندمدت مورد توجه قرار گیرد و برنامهریزی های لازم برای حجم قابل توجه جمعیت سالمند، نیازها و توانمندی های آنها انجام گیرد.