مدت زمان زیادی از خبررسانی وزارت امور خارجه کشورمان و انتشار متن «برنامه همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین» نمیگذرد که بسیاری از کارشناسان و رسانههای داخلی و خارجی در جبهه موافق و مخالف این برنامه قرار گرفته و فعال شدهاند. از ظاهر و حتی عنوان طرح بیست و پنج ساله چنین بر میآید این سند نسخه اولیه برای تعیین مسیر همکاری تهران و پکن برای یک دوره بلندمدت است. این برنامه با بیان کلیاتی در مورد اهداف مورد نظر دو طرف به مباحثی پرداخته که مقامات ارشد دو کشور در آن به نقاط مشترک دست پیدا کردهاند. در واقع در ادامه کار دو طرف باید با بررسیهای عمقیتر، اهداف کیفی ذکرشده در سند فوق را به شکل ارقام و آمار کمّی در قالب دورههای چند ساله هدفگذاری کنند.
اگرچه هنوز بسیاری از جزئیات تعیین یا رسانهای نشده، موج گستردهای از انتقادات به ویژه در رسانههای خارجی از آن صورت گرفتهاست. تقریبا همه رسانههای فارسی زبان وابسته به دولتهای غربی و عربی گویا هیچ نکته مثبتی در متن سند کشف نکردهاند و در کل آن را قراردادی زیانبار برای ایران و به عبارتی استعماری میبینند.
محورهای ادعایی همچون مداخلات امنیتی و نظامی در کنار بخشیدن بخشهای سرزمینی یا فروش نفت به قیمت بسیار ارزان از مهمترین موضوعاتی به شمار میآید که مورد تمرکز این رسانهها قرار گرفتهاست. جالب اینجا است سود و منافع کشورمان از قرارداد در تحلیل این رسانهها دیده نمیشود و موضوع استقلال جمهوری اسلامی به دغدغه اصلی آنها تبدیل شدهاست. این در حالی است که گردانندگان این رسانهها که عمدتا وابسته به دولتهای غربیاند دهها سال است که رویکردهای مستقل تهران را بر نمیتابند و به شکلهای مختلف آن را زیر سوال میبرند.
همکاری بلندمدت ایران و چین و مزایای غیرقابل کتمان آن
برخلاف رویکرد کاملا منفی بسیاری از رسانههای عربی و شبکههای فارسی زبان در خارج، رسانههای انگلیسیزبان غربی بعضا دیدگاه نسبتا متوازنی را نسبت به توافق نشان میدهند. اگرچه میزان انتقادها از توافق در این رسانهها هم کم نیست اما بخشهایی از منافع این همکاری بلندمدت در قالب تهدیدات امنیتی و اقتصادی برای غرب به ویژه کاخ سفید بازتاب مییابد.
روزنامه «واشنگتنپست» در گزارشی با عنوان همکاری بلندمدت دو دشمن آمریکا عنوان داشت که ایران و چین هدف فشار تحریمی و جنگ تجاری واشنگتن قرار دارند اما اکنون به یکدیگر نزدیک تر میشوند.
این روزنامه آمریکایی در بخشی از گزارش خود راهی جز اعتراف به مزایای برنامه جامع همکاری دو کشور پیدا نکرده و آورده است توافق موجب افزایش همکاریهای امنیتی و اطلاعاتی آنها میشود. طبق ارزیابیها بخشی از سرمایههای چینی که از سوی آمریکا با چالش مواجه میشوند به سوی ایران که تحت فشار کاخ سفید قرار دارد، حرکت میکنند. شرکتهای چینی در حوزههای زیرساختی ایران به ویژه در بخش حمل و نقل و انرژی همچون بنادر، راهآهن و استخراج و پالایش نفت به کار گرفته میشوند.
به نوشته واشنگتنپست، چین هم میتواند منبع مطمئن و به صرفه نفت را برای خود تضمین کند.
روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» همکاری ایران و چین را خبر ناخوشایندی برای اسرائیل عنوان کرد زیرا موجب میشود فشار حداکثری واشنگتن بر تهران بیتاثیر شود. این گزارش همکاریهای امنیتی، اقتصادی و بحث سرمایهگذاریها را از جمله مسائل مهم توافق ارزیابی کردهاست.
روزنامه بریتانیایی «ایندیپندنت» خط مشیهای تحریمیکاخ سفید را دلیل نزدیکی و همکاری تجاری و نظامی ایران و چین ارزیابی کرد و عنوان داشت با گشایش مسیر میلیاردها دلار سرمایهگذاری پکن در بخش انرژی و تجاری، تلاشهای دولت ترامپ برای فشار تهران ناکام خواهد شد.
این گزارش در بخش دیگری از تحلیل خود مدعی شد توافق کنونی باعث حضور جدیتر چین در حوزههای بانکداری، ارتباطات، حمل و نقل و بنادر و دهها پروژه دیگر در ایران میشود. در عوض چین میتواند بر عرضه ۲۵ ساله نفت و گاز ایران حساب کند.
نکتهای که باعث نگرانی طیفی از کشورهای غربی و منطقهای از توافق جامع ایران و چین میشود عمق این همکاری است. بسیاری از رسانهها به گزارش روزنامه «نیویورک تایمز» استناد میکنند که پیشبینی میکند تعمیق همکاری نظامی و تجاری دو کشور به پکن تکیهگاهی قابل اتکا در منطقهای میبخشد که برای چندین دهه حوزه راهبردی ایالات متحده بودهاست. همکاری دوکشور شامل برگزاری رزمایش، آموزش مشترک، پژوهش و توسعه تسلیحات میشود و مقابله با تروریسم، مواد مخدر و قاچاق انسان و جرایم در مرزها را هدفگذاری کردهاست.
به نوشته ایندیپندنت، ناامیدی تهران از مزایای توافق هستهای و بیتحرکی اروپا باعث نزدیکی تهران به پکن شده است تا از فناوری و سرمایه در قبال نیاز چین به نفت استفاده کند.
غربیها روی خط تخریب همکاری شرقی
همه نکات فوق که به عنوان مزایای توافق از سوی رسانهها بیان میشود با تحلیلی متفاوت و نگاهی موذیانه به از سوی برخی رسانههای معاند به ویژه در کشورهای عربی به افکارعمومی در جهت مخالفت با توافق راهبردی فوق القا میشود. دلیل عمده این موضوع را میتوان در نخستین بند از تحلیل روزنامه نیویورک تایمز جستجو کرد که آورده است: این توافق مشتمل بر سرمایهگذاری و همکاری امنیتی موجب افزایش نفوذ چین در خاورمیانه می شود و برای ایران هم مسیر احیای اقتصادی را ایجاد میکند ضمن اینکه عرصه تقابلی جدیدی را علیه ایالات متحده فراهم میکند.
در واقع ضرر و تهدیدی که از سوی این قرارداد بلندمدت متوجه ایالات متحده میشود باعث راه اندازی موج منفی رسانهای علیه آن شده است. «سایمون واتکینز» تحلیلگر تارنمای تحلیلی «اویل پرایس» بر این باور است که بارها از ایالات متحده خواسته شد تا از فشار یکجانبه بر ایران دست بردارد و به مسیر برجام باز گردد. همراه داشتن نظر مثبت چین و روسیه به عنوان دو عضو از ۵ عضو دائم شورای امنیت تنها در این شرایط برای واشنگتن تضمین میشد. اکنون ایران نه تنها سرمایهگذاری چینیها را جذب میکند بلکه در کنار پکن و مسکو در منطقه نقش آفرینی بیشتری خواهد داشت و فروش نفت و گاز را به چین تضمین میکند.
رسانههای عربی منطقه به همین دلیل توافقی را که باعث افزایش قدرت ایران و متحدانش در خاورمیانه میباشد مناسب نمیبینند و برای تخریب آن تلاش میکنند. شبکه «العربیه»، تارنمای «نیو عرب» (The New Arab) و نشریه اماراتی «نشنال» (The National) توافق جامع ایران و چین را یک طرفه و به نفع پکن میدانند. این تحلیلها در کنار برخی رسانههای غربی مدعی وجود پشت پردههای خطرناک و توافقهایی به نفع چین هستند. العربیه موقعیت ژئواستراتژیک ایران در کنار خلیج فارس و دریای خزر را موضوعی مهم برای افزایش نفوذ چین میداند. نشریه اماراتی هم بحثهای امنیتی را مطرح میکند و از حضور نیروهای چینی در مرزهای ایران سخن میراند. دیگر نشریه عربی نیز این توافق را قراردادی در سایه همکاریهای چین و اسرائیل ارزیابی کرده و بیشتر آن را وجه المصالحهای میان پکن و واشنگتن تبلیغ میکند.
کوتاه سخن اینکه بخش عمده این فضاسازیها را باید بازتاب ناتوانی و ترس کاخ سفید و متحدان غربی و عربی واشنگتن از دورنمای همکاریهای تهران و پکن دید زیرا اجرای موفقیت آمیز برنامه همکاری نقش مهمی در عقب راندن ایالات متحده از عرصههای سیاسی و اقتصادی منطقه و بسیاری از مناطق جهان خواهد داشت.