تهران-ایرنا- حسین شیخ رضایی پژوهشگر مطالعات علم گفت: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه کتابی با عنوان «کرونا و علوم عقلی» را در دستور چاپ دارد. این کتاب گردآوری مقالات فراخوانی است که از سوی موسسه انجام گرفته است و به پرسش‌هایی نظیر تاثیرات وضعیت فعلی جهان در مواجهه با بیماری کرونا بر فلسفه، کلام، الاهیات، فلسفه دین، فلسفه هنر و ... خواهد پرداخت. دبیری این مجموعه با من است.

حسین شیخ‌رضایی متولد ۱۳۵۵ خورشیدی است. او در رشته فلسفه از دانشگاه دورهام انگلیس فارغ‌التحصیل شد که عمده تلاش‌های علمی او در سال‌های اخیر به حوزه مطالعات علم از جمله تاریخ علم و فلسفه علم معطوف بوده و هم‌اکنون عضو گروه مطالعات علم موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران است. از شیخ‌رضایی در سال‌های اخیر کتاب‌های ترجمه و تالیف متعددی به ویژه در حوزه مطالعات علم منتشر شده است. با او در زمینه سوابق تحصیلی و پژوهشی، کتاب‌های منتشره، وضعیت رشته فلسفه علم در ایران و انتشارات خصوصی تازه‌تاسیس و نسبتاً موفق او و همکارانش، گفت‌وگو کرده‌ایم. 

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید؛

ایرنا: در آغاز سخن لطفا از مدارج تحصیلی و سیر علمی و پژوهشی خود برای خوانندگان بفرمایید.

من لیسانس مهندسی برق و پس از آن فوق لیسانس فلسفه علم از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم و سپس در آزمون اعزام به خارج برای مقطع دکتری به همراه چند نفر دیگر از دوستان پذیرفته شدم. من و آقایان کرباسی‌زاده و نصرالله موسویان از جمله افرادی بودیم که در موسسه حکمت و فلسفه جایابی شدیم. آن زمان رسم بود که قبل از اعزام، افراد در موسسات جایابی می‌شدند. دکتری فلسفه‌ام را در دپارتمان فلسفه دانشگاه دورهام انگلیس با محوریت فلسفه علم گذراندم و بعد از بازگشت از سال ۱۳۸۶ تا به امروز که حدود ۱۳ سال می‌شود، عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه هستم. البته در این میان به مدت سه سال بین سال‌های ۹۵ تا ۹۸ در موسسه نبودم.

درباره گروه مطالعات علم

ایرنا: لطفاً به عنوان یکی از اعضای گروه، شرحی از فعالیت‌ها و برنامه‌های گروه مطالعات علم موسسه حکمت و فلسفه ارائه فرمایید؟

 این گروه از اول تاسیس از تلفیق دو حوزه فلسفه علم و تاریخ علم شکل گرفت. البته نام گروه مطالعات علم است، با این حال ما به صورت تخصصی کار مطالعات علم انجام نمی‌دهیم؛ چرا که مطالعات علم به معنای مطالعات اجتماعی علم و بررسی رابطه بین علم و اجتماع است و ما تقریباً به این عنوان شخصی را در گروه برای انجام این پژوهش‌ها نداریم. فعالیت‌های گروه ما در دو حوزه اصلی فلسفه علم و تاریخ علم تعریف می‌شوند. معصومی همدانی متخصص تاریخ علم مخصوصا در دوره اسلامی هستند و بقیه همکاران هم پژوهشگر و متخصص حوزه فلسفه علم‌اند. ما از سال ۱۳۸۷ برای اولین بار دانشجوی دکتری تاریخ و فلسفه علم جذب کردیم. در آن زمان گروه ما گروه بزرگی بود. اساتیدی نظیر آقایان دکتر اعتماد، کرباسی‌زاده، نسرین، معصومی همدانی، میانداری و خانم قدک‌پور از اعضای گروه بودند. چهار تا پنج سال طول کشید تا اولین پذیرفته‌شدگان گروه فارغ التحصیل شوند. همۀ این افراد هم اکنون خود جذب هیات علمی مراکزی نظیر پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و جاهایی دیگر هستند. در سال ۹۲ هم دوره دوم پذیرش دانشجویان دکتری گروه انجام پذیرفت که فارغ‌التحصیلان دوره دوم هم اکنون بعضی در خود موسسه و بعضی در مراکز دیگر جذب شده‌اند یا در حال طی کردن مراحل جذب هستند. دوره سوم دانشجویان دکتری ما هم الان یک سال است که تحصیلشان را شروع کرده‌اند و در حال گذراندن واحدهای درسی هستند.

ایرنا: به برخی از مهم‌ترین برنامه‌ها و طرح‌های آینده گروه مطالعات علم موسسه حکمت و فلسفه هم اشاره کنید.

گروه مطالعات علم نسبت به گذشته با کاهش اعضای هیات علمی روبروست و ما به همین دلیل در حال جذب هیات علمی و پژوهشگر هستیم. نقطه ضعف گروه ما این است که بسیاری از اعضای هیات علمی خود را از دست داده است. الان دکتر اعتماد در آستانه بازنشستگی هستند و دو عضو باقیمانده من و آقای دکتر میانداری هستیم. اولین کار برای تقویت گروه، تلاش برای جذب هیات علمی است و در حال حاضر چهار نفر برای این امر انتخاب شده‌اند که در حال طی کردن مراحل مختلف اداری هستند. پس از جذب این افراد، هسته اولیه برای تشکیل گروه تازه ایجاد می‌شود. بعد از شکل‌گیری و احیای گروه برنامه‌هایی را که از قبل داشته‌ایم می‌توانیم ادامه دهیم. برخی از این برنامه‌ها نسبتا عمومی است، نظیر برگزاری سخنرانی‌های هفتگی، برگزاری مدرسه‌های تابستانی -  ما در گذشته در دو موضوع تکامل و نسبی‌انگاری دو مدرسه تابستانی برگزار کرده‌ایم. در آینده این برنامه‌ها ادامه پیدا خواهد کرد، مثلاً احتمالاً مدرسه‌ای تابستانی خواهیم داشت با موضوع طبیعی‌گرایی. برخی از برنامه‌های قبلی ما هم تخصصی‌تر بوده است، مانند انجام طرح‌های پژوهشی، نگارش مقالات علمی، دعوت از اساتید خارجی، ترجمه برخی کتاب‌های کلاسیک در حوزه مطالعات علم، انعقاد قراردادهای پژوهشی با محققان بیرون از موسسه در دو حوزه تاریخ ون فلسفه علم و مانند اینها. امیدواریم این برنامه‌های تخصصی‌تر هم در سال‌های آینده مجددا رونق بگیرند. البته کارهایی هم آغاز شده بود که به دلیل شرایط فعلی امکان پیگیری آنها نیست، به عنوان مثال قرار بود در اسفند ماه سال گذشته ما مهمانی از آمریکا داشته باشیم که دوره‌ای فشرده برای دانشجویان دکتری بگذارد که متاسفانه به علت ماجرای کرونا منتفی شد. امیدواریم بتوانیم ارتباطات بین‌المللی گروه را تقویت کنیم و در حکم رابطی برای پیوند زدن جامعه علمی حوزه مطالعات علم در ایران و جامعه بین‌المللی باشیم. 

کتاب‌های تالیفی، تدوینی و ترجمه

ایرنا: برای خوانندگان از آثاری که به صورت مستقیم و غیرمستقیم عرضه کرده‌اید بگویید. خصوصاً کتاب‌هایی که به فعالیت‌های موسسه و انتشارات آن مربوط می‌شود.

در زمینه کتاب‌ها و پروژه‌هایی که به نوعی به کار گروه مرتبط است، چند مورد را می‌توانم نام ببرم. اول مورد، ترجمه کتاب نظام منطق اثر جان استوارت میل فیلسوف تجربه‌گراست. نظام منطق کتابی کلاسیک در حوزه منطق است و یکی از دانشجویان دکتری پیشین ما به اسم محمدرضا اسمخانی آن را ترجمه کرده است. کتاب قرار است توسط انتشارات موسسه حکمت و فلسفه چاپ شود و من کار مقابله و ویرایش علمی آن را انجام می‌دهم. این کتاب در صورت انتشار اثری برجسته در انتشارات موسسه خواهد بود.

مورد دوم کتابی است حاوی مجموعه مقالات کلاسیک فلسفه علم با موضوع پیشرفت علمی. من در درس فلسفه علم با دوره دوم دانشجویانمان درسی داشتم با موضوع پیشرفت علم که در آن به سوالاتی از این قبیل پرداخته شد که آیا در علم پیشرفت داریم یا خیر، پیشرفت علمی اصولا یعنی چه و چه فرقی بین پیشرفت علمی و پیشرفت در سایر حوزه‌های فکری و تکنیکی وجود دارد. حال دانشجویان آن دوره مجموعه‌ای از مقالات کلاسیک را با این موضوع جمع‌آوری و ترجمه کرده‌اند. کتاب با توجه به ترجمه مقالات کلاسیک این حوزه مناسب برای دانشجویان فلسفه علم خواهد بود. من هم در این کتاب فصلی دارم و کار ویرایش و دبیری آن را انجام می‌دهم.

کتاب سوم گردآوری مجموعه مقالاتی است با عنوان کرونا و علوم عقلی. این فراخوان که از سوی موسسه حکمت و فلسفه انجام گرفته است و همچنان نیز ادامه دارد به پرسش‌هایی نظیر تاثیرات وضعیت فعلی جهان در مواجهه با بیماری کرونا بر فلسفه، کلام، الاهیات، فلسفه دین، فلسفه هنر و ... خواهد پرداخت. در واقع، سوال این است که آیا وضعیت جدید تاثیری در پرسش ها و مفاهیم و چارچوب‌های نظری ما خواهد گذاشت یا خیر. دبیری این مجموعه نیز با من است که امیدوارم با مشارکت پژوهشگران مجموعه خوبی از کار درآید.

کتاب دیگری هم هست حاوی متون پیاده‌شده درس‌هایی که در مدرسه تابستانی نسبی‌انگاری در تابستان گذشته ارائه شد. این درس‌گفتار در قالب مجموعه‌مقالاتی پیاده شده و پس از آماده‌سازی از سوی انتشارات موسسه چاپ خواهد شد که من هم به عنوان دبیر علمی مدرسه تابستانی در آن نقش دارم.

علاوه بر این موارد که به گروه مطالعات علم و موسسه ما مربوط هستند، مجموعه‌ها و کتاب‌هایی هم هست که شخصا در آنها نقشی دارم. در نشر کرگدن من دبیر مجموعه‌ای به نام مطالعات علم و فناوری هستم که تا حالا سه عنوان کتاب در آن منتشر شده است، یکی درباره مواجهه با داروین در جهان اسلام (ترجمه دکتر گمینی)، دیگری درباره انقلاب علمی و سومی درباره تاریخ اجتماعی معرفت (هردو ترجمه آقای خوشنویس). دبیری این مجموعه هم در راستای علائق شخصی و مطالعاتی من است.

ایرنا: علاوه بر کتاب های پیشین که بیشتر مسوولیت دبیری آنها را بر عهده داشته‌اید، برای خوانندگان این گفت‌وگو از آثار تالیفی و ترجمه‌ای مستقیم خود بفرمایید.

در حوزه ترجمه آخرین ترجمه من کتاب مقدمه‌ای فلسفی بر علوم شناختی نوشته رُم هَره است که به وسیله انتشارات نشر نو منتشر شده است و من و آقای داوودی، از دانشجویان دوره اول گروه، کار آن را انجام داده ایم. این اثر کتابی درسی در حوزه علوم شناختی با رویکرد فلسفی به حساب می آید. دیگری ترجمه کتاب فلسفه ذهن یک راهنمای مقدماتی است که انتشارات صراط منتشر کرده است. این کتاب نوشته اِیان ریونز کرافت است. کتاب دیگر علم جامعه و اخلاق است که شامل مجموعه مقالاتی است که به وسیله من و آقای کرباسی‌زاده و به کمک جمعی از دوستان گردآوری، ترجمه و دبیری شده و انتشارات مینوی خرد منتشر کرده است. کتاب دیگر رُشد شناختی تالیف لیزا اوکلی است. این اثر از سری کتاب هایی است که در انتشارات دانش‌پرور در حوزه‌های تکامل و روان‌شناسی منتشر شده و من دبیرش بوده ام.

در حوزه تالیف هم می توانم به دو کتاب آشنایی با فلسفه ذهن و آشنایی با فلسفه علم به اشاره کنم که هر دو را انتشارات هرمس منتشر کرده است. این دو اثر کاری مشترک با کرباسی‎زاده هستند. تالیف دیگر کتاب علم‌ورزی در حلقه کندوکاو است که توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است. این کتاب به آموزش علم مربوط است و در آن درباره این موضوع بحث شده است که نظریه‌های فلسفۀ علم و تاریخ علم چه کارکردی در حوزه تعلیم و تربیت و آموزش علوم دارند.

انتشاراتی خصوصی در حوزه علوم انسانی

ایرنا: کسانی که با حضرتعالی آشنایی دارند می‌دانند که شما در سال‌های اخیر اقدام به تاسیس انتشاراتی خصوصی و از قضا موفق کرده‌اید. با توجه به اینکه شما در فضای آکادمیک و موسسه‌ای دانشگاهی مثل موسسه حکمت و فلسفه فعالیت دارید اساساً چه نیاز و ضرورتی حس کردید که در بیرون از این موسسۀ دولتی انتشاراتی همچون انتشارات کرگدن را پایه‌گذاری کنید؟ آیا دلیل این کار به عنوان مثال وجود برخی محدودیت ها و ضوابط دست‌وپاگیر در فضای انتشاراتی و پژوهشیِ یک موسسه دولتی بوده است؟ به گونه‌ای که مثلاً موسسه به دنبال انتشار کتابهای عمومی‌، ترویجی و غیرتخصصی‌تر در حوزه فلسفه، علم و معرفت شناسی نمی‌رفته است و شما با این کار به دنبال تحقق بخشیدن آن هدف بوده‌اید؟ دلیل تاسیس انتشاراتی خصوصی  از سوی شما از جملۀ این موارد بوده است یا دلایل دیگری دارد؟

من خودم تا به حال در انتشارات خودمان کتابی منتشر نکردم، پس دلیل تاسیس این نشر آن نیست که انتشاراتی برای نشر کتاب‌های خودم تاسیس کرده باشم.

ایرنا: نه نه منظور من کتاب های اختصاصی خود شما نیست. بلکه به طور کلی به کتابهایی اشاره می‌کنم که پُرفروش‌تر، با زبانی غیر فنی‌تر و عمومی تری هستند و به طور کلی غیرکلاسیک محسوب می‌شوند.

بله متوجه‌ام. راستش دلیل تاسیس انتشاراتی بیرون از موسسه به عنوان کاری بیرون از ساختارهای سازمانی و اداری محدودیت‌های اینجا نبوده است. دلیلش ساده‌تر از این حرف‌ها است. سال‌های گذشته در اثر اتفاقاتی که در کشور افتاد، من هم مثل بسیاری از اعضای هیات علمی احساس کردم به لحاظ شغلی و کاری چقدر موقعیت شکننده ای دارم و روزی اگر دولت به ما بگوید که بر سر کار نیایید، هیچ هنر دیگری نداریم. خصوصاً در حوزه علوم انسانی بیشتر متخصصان وابسته به دولت‌اند و از همین رو معمولا نمی‌توانند صدای رسایی هم داشته باشند. در واقع مسئله این بود. ما خواستیم بدانیم که آیا بلدیم در حوزه درسی که خوانده‌ایم کار و باری خصوصی داشته باشیم؟ بقیه دوستان مشارکت کننده در انتشارات ما هم وضعیتشان مثل من است که یا عضو مؤسسات پژوهشی و دانشگاهی هستند یا بازنشسته این موسسات محسوب شوند. کار مشارکتی ما هم مربوط به همان سالهایی است که ترس از دست دادن کار وجود داشت. البته من شخصا به کار در حوزه نشر و کتاب علاقه دارم و پیش از نشر کرگدن با نشرهای زیادی همکاری کرده بودم.

ولی درباره موسسه حکمت و فلسفه که یک موسسه پژوهشی و دولتی است هم نکته‌ای را بگویم. اینکه موسسه کتاب هایی چاپ کند که ناشران خصوصی نمی‌توانند آنها را چاپ کنند، پُرفروش نیستند و برگشت سرمایه دیری دارند این نقطه ضعف محسوب نمی شود. همۀ ناشران نباید کتاب‌های پرفروش چاپ کنند، بلکه موسساتی باید باشند که در حوزه تصحیح و انتشار کتاب‌های کلاسیک کار کنند. در همه جای دنیا چنین موسساتی وجود دارند. نهادهایی که کتاب‌های کلاسیک چاپ می کنند که شاید ده سال زمان ببَرد تا چاپ اولشان تمام شود و گاهی هم فقط برای کتابخانه‌ها منتشر می شود. این اصلاً رویه غلطی نیست و چه بسا لازم است.

درباره فلسفه علم

ایرنا: به عنوان یک کارشناس حوزه فلسفه علم می‌خواهم نظر شما را درباره وضعیت این رشته در بخش آکادمیک ایران بدانم. کسی اگر دورادور به وضعیت رشته فلسفۀ علم نگاه کند حس می‌کند که ابتدای شکل شکل‌گیری این رشته در ایران وضعیت فلسفه علم و سطح فضای دانشگاهیش شکوفاتر از اکنون بود و هرچه جلوتر آمدیم از سطح کیفی موردنظر کاسته شد. شما با این حس و تحلیل موافق هستید؟

رشته فلسفۀ علم در فضای دانشگاهی در ایران سه بار شروع شده است و هر سه بار با انگیزه های بیرونی و ایدئولوژیک سر گرفته است. اولین بار آقای دکتر نصر در دانشگاه شریف فعلی و آریامهر سابق درس‌های این رشته را تأسیس کردند. ایشان با توجه به علاقه به علم دینی و قدسی و نظایر آن با این جهت گیری این رشته را تاسیس کردند که برای دانشجویان فنی درس‌هایی طراحی کند که با علوم مدنظر ایشان و اصولا با تمدن اسلامی آشناتر شود. البته کارهای خوبی هم در آن زمان در این زمینه انجام گرفت. بعد از انقلاب هم دکتر عبدالکریم سروش بود که تلاش کرد با تاسیس رشته فلسفه علم در دانشگاه‌ها دروسی را وارد برنامه درسی کند. هنوز هم رشته های فیزیک و ریاضی یک یا دو درس فلسفه علم و تاریخ علم به صورت اختیاری و اجباری دارند. بخشی از اشتغال دکتر سروش به فلسفه علم هم به دعواها و جدل‌های بیرون از فضای دانشگاه معطوف بود. در آن سال‌ها شناخته‌شدگی ایشان هم بیشتر به خاطر امور بیرون از این رشته و نه به خاطر فعالیت‌های تخصصی در رشته فلسفه علم بود. نوبت سوم هم تلاش آقای دکتر گلشنی در راه‌اندازی رشتۀ فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف بود که باز از بعضی جهات بیشتر با ابراز و مقاصد بیرونی ایشان از قبیل مخالفت با پوزیتیویسم همراه بود. به خاطر همین، وضعیت دانشگاهی رشته فلسفه علم بیشتر به نوعی تابع شرایط روشنفکری عمومی زمانه بوده است.

اما در فضاهای دانشگاهی به طور کلی وقتی رشته‌ای تاسیس می‎‌شود، این داوطلبانِ اولیه هستند که علاقه‌مندانه وارد این رشته می‌شوند. کسانی که دغدغه‌ها و مسائلی دارند و با این دغدغه‌ها و مسائل وارد دانشگاه و کلاس‌ها می‌شوند و سعی می‌کنند برای سوال‌هایشان جواب پیدا کنند. ولی وقتی بعد از گذشت زمان رشته وارد کنکور می‌شود و برخی می‌بینند که چنین رشته‌ای هم هست که از سایر رشته‌ها بدون پیش‌شرط دانشجو می پذیرد، بعضاً به صورت اتفاقی وارد این رشته می‌شوند. به شخصه با چنین دانشجویانی در رشته فلسفه علم برخورد کرده‌ام که توجیه و دلیل چندانی برای ورود به رشته نداشته‌اند. به طور کلی، در رشته های آموزش عالی وقتی ما به تولید انبوه و صنعتی می‌رسیم، کیفیت پایین می‌آید. البته این به معنای آن نیست که هر که امروزه در این رشته‌ها درس می‌خواند کارش کیفیت پایینی دارد، بلکه منظور کم شدن علاقه‌مندان به نسبت کل جمعیت افرادی است که وارد این رشته ها می‌شوند. دوره‌های اول معمولاً چگالی علاقه‌مندان و دغدغه‌مندان بیشتر است. الان این رشته‌ها بیشتر وجه کنکوری و کسب مدرک پیدا کرده است. خیلی از رشته‌های دیگر هم همین است و دوره‌های اولشان بهتر بوده است.

با این حال با این قسمت از حرف های شما که کیفیت کاهش پیدا کرده است موافق نیستم و قبول ندارم که کیفیت کلی کم شده است. بله تعداد علاقمندان نسبت به کل کمتر شده است، ولی بعضی از کارهایی که الان می‌شود از نظر کیفی بهتر است. درس‌ها و کتاب‌های اولیه فلسفه علم در ابتدای شکل‌گیری بسیار محدود و فقیر بود. آن زمان کتاب آنچنانی‌ای نبود و ما برای دانشجوی ارشد به اندازه دانشجوی لیسانس هم اطلاعات ارائه نمی‌دادیم. الان کتاب‌های در دسترس برای کسانی که به واقع علاقه‌مند باشند بسیار بیشتر است. سطح زبان دانشجویان هم پیشرفت کرده است، ولی به طور کل مثل بقیه حوزه‌های آموزش عالی ابعادی از این رشته هم شامل بسازبفروش شده است. با وجود این هنوز هم علاقه‌مندانِ خوب و دانشجویان مستعد کم نیستند.

ایرنا: به عنوان یک پژوهشگر فلسفۀ علم به نظرتان در موضوع فلسفۀ علم، کتاب‌های عمومی و ترویجیِ خوب و کافی‌ به زبان فارسی ترجمه و تالیف شده است؟

در حوزه فلسفۀ علم ما نه تنها کتاب عمومی کم نداریم بلکه زیاد هم داریم! به همین دلیل افرادی به غلط فکر می‌کنند که فلسفه علم همین است. الان ما چیزی در حدود ۲۰ جلد کتاب شناخته‌شده در حوزه فلسفه علم داریم که بیشتر به مباحث مقدماتی می پردازند. می‌شود گفت که این تعداد کتاب با این سطح از محتوا برای دانشجویان لیسانس مفید و کافیست. در حوزه تاریخ علم البته وضعیت بدتر است و کتاب های عمومی در این حوزه کم هستند و بیشتر کتاب‌های موجود برای متخصصان است. ولی به هر حال در فلسفۀ علم کتاب‌هایی که برای دسترسی عموم منتشر شده‌اند از سطوح مقدماتی در روش‌شناسی جلوتر نرفته‌اند و کتاب های نسبتاً فنی یا کاملاً فنی وجود ندارند. این در حالی است که در فلسفۀ علم جدید مباحث تخصصی و جزئی درباره علوم خاص و نظریه‌های خاص بسیار گفته شده است، اما کمتر کتابی از این سنخ چاپ شده است. مثلاً در حوزه فلسفۀ زیست شناسی یا درباره نظریه تکامل کتابی نسبتاً قابل‌قبول که از سطوح مقدماتی پیشتر برود کمتر وجود دارد. پس پاسخ من به سوال شما این است که در حوزه فلسفه علم کتاب عمومی و ترویجی نسبتا زیاد است و بیشتر کتاب هایی که ترجمه شده‌اند از سنخ کتابهای مقدماتی و معرفی هستند.

ایرنا: ما می‌دانیم که در دهه‌های گذشته و در نگاه‌های پُست مدرن بحث‌های نظری و فلسفی در رابطه با علم انتقادی و شکاکانه‌تر شده‌‎اند و آن اعتماد و واقع‌پنداری حداکثری در علم که در قرون هفده و هجده حاکم بود، تعدیل یافته است. به نظرتان بعد از پایه‌گذاری رشته فلسفۀ علم و تاریخ علم و ... در کشور ما چقدر این قبیل نگاه‌های تعدیل یافته و انتقادی به علم در حوزه عمومی نشر و توسعه یافته است؟ در حوزه عمومی و در قیل‌وقال‌هایی نظیر منازعات علم و دین - البته تابع خاستگاه‌هایی غیرعلمی و بیشتر اجتماعی سیاسی است - به نظر می‌آید که بخشی از فضای عمومیِ ما همچنان در همان هوای شیفتگی و اعتماد حداکثری به علم به سر می‌برد، تا حدی که می‌توانیم گاهی از آن با عنوان علم‌زدگی یا علم‌پرستی یاد کنیم. به نظرتان تأسیس رشتۀ فلسفه علم و نظایر آن، به ما کمک کرده است که این نگاه‌ها تعدیل یابد؟

من اگر بخواهم نظر خودم را بگویم، باید عرض کنم خیر. به شکل کلی و عمومی به نظر من رشتۀ فلسفه علم موفق نبوده است گفتمان نقادانه و متعادلی نسبت به علم تسری دهد. دلیلش هم روشن است. یک گروه کوچک آکادمیک که صدای متشکلی ندارد قادر به انجام این کار نیست. پس به شکل کلی، با شما موافقم. به این معنا که تغییری در گفتمان عمومی نسبت به علم ایجاد نشده است که نتیجه تاسیس دپارتمان فلسفه علم باشد. ولی خوب این دپارتمان‌ها بی‌تاثیر هم نبوده‌اند و به واسطه آثاری که فارغ التحصیلان این رشته‎ها خلق کرده‌اند، آن جاهایی که به حوزه علم مربوط می‌شود رگه‌هایی از نگاه انتقادی رواج پیدا کرده است، ولی خوب تاثیرش کم بوده است. یکی دیگر از علت‌های این امر آن است که در این موضوع در ایران از اول تاکید بر فلسفه علم شده است. این در حالی است که آنچه مد نظر شماست بیشتر مرتبط با حوزه مطالعات علم است. رشته‌ای که به علم به عنوان یک نهاد اجتماعی در ارتباط با سایر نهادها توجه می‌کند. نهادی که که از سایر حوزه‌ها نظیر اخلاق، سیاست و ارگان‌های نظامی تاثیر می‌پذیرد و بر آنها تاثیر می‌گذارد. در همه جای دنیا به این موضوع در رشته مطالعات علم و فناوری پرداخته می‌شود. اما در ایران ما چون رشته‌ای به این نام بیشتر از یک دوره محدود در دوره فوق لیسانس نداریم، چنین اثرگذاری‌ای کمتر شکل گرفته است.

دلیل دیگری که می‌توانم ذکر کنم این است که در دپارتمان‌های فلسفه علم (مثلا در دانشگاهی چون شریف) بسیاری از رساله‌ها و اساتید جهت‌گیری‌هایی غیر از فلسفه علم یا حتی مطالعات علم دارند. از نظر من این نکتۀ مثبتی نیست که مشاهده کنیم رساله‌ها در این دپارتمان‌ها به سمت‌وسویی غیر از آنچه هدف از تاسیس این دپارتمان‌ها بوده است بروند، مثلا به سمت حوزه‌هایی که راحت‌تر بشود در آنها مقاله چاپ کرد یا حوزه‌هایی که ترجیحات شخصی اساتید و روسا است بدون اینکه در چارچوب اهداف ترسیم‌شده برای دپارتمان قرار گیرد. من گاهی به عناوین رساله‌ها یا درس‌های این گروه‌ها که نگاه می‌کنم حس این را دارم که گویی این دپارتمان‌ها تنها جایی هستند که آدم هایی با علائق شخصی مختلف و گاه غیرمربوط در آنها حاضر می‌شوند و این دپارتمان‌ها هم آنها را جهت نمی‌دهند. دانشجویان هم می‌توانند از رساله‌هایی در موضوعاتی متنوع و نامربوط به فلسفه علم دفاع کنند. به همین دلیل بسیاری از رساله‌هایی که در رشته فلسفه علم ارائه و دفاع می‌شوند مربوط به فلسفه علم و حتی اصولا مربوط به علم نیستند و ممکن است به حوزه‌هایی نظیر جامعه‌شناسی، رسانه، دین، جریان‌های اجتماعی یا علوم دینی مربوط باشند. من با اینکه شخصی در این حوزه‌ها تز بنویسد مشکلی ندارم، سخن من این است که دانشجویی که با لیسانسی غیرفلسفه وارد دانشگاه می‌شود و در مدت دو سال درس‌هایی کمابیش مربوط به فلسفه علم می‌خواند، با چه پس‌زمینه و با هدایت کدام استاد می‌تواند رساله‌ای مثلا درباره فلسفه اخلاق بنویسد.