تحولات منتهی به روی کار آمدن «مصطفی الکاظمی» در عراق به عنوان نخستوزیر، به اذعان بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان مسائل غرب آسیا یکی از پردامنهترین رخدادهای سیاسی و بعضا امنیتی در این کشور بود.
الکاظمی که پس از چند ماه خلاء قدرت در عراق با اجماع گروههای شیعی به عنوان نخستوزیر انتخاب شد و مورد حمایت اکثریت گروههای سنی و کرد نیز قرار گرفت، دوران سخت و پیچیدهای را از نقطه نظر برقراری توازن بین بلوکهای قدرت در این کشور و نیز راهبری امور برای برون رفت از شرایط کنونی در تعامل با محیط منطقهای و بینالمللی تجربه میکند.
در میان بازیگران خارجی نیز آمریکاییها که پس از ترور فرماندهان مقاومت با پاسخ سخت و محکم ملت و حاکمیت عراق مواجه شده و با مصوبه پارلمان عراق ملزم به ترک خاک این کشور شدند، تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا هم این شکست را به نوعی جبران کنند و هم در فضای رسانهای خود را به عنوان پیروز میدان معرفی میکند.
در چنین شرایطی سفر الکاظمی به تهران که قرار است روز سهشنبه انجام شود و با توجه به برنامهریزیهای صورت گرفته حاوی «برنامههای ویژه» و موثری خواهد بود، برای سران کاخ سفید به شدت گران تمام شده و آنها را به انواع تحرکات برای ممانعت از این اتفاق مهم واداشته است.
به هر حال؛ عراق طولانیترین مرز در میان همسایگانش را با ایران دارد و مزیتهای اقتصادی ایران برای عراق به ویژه در موضوعات استراتژیک مانند برق و گاز بیبدیل و کاملا روشن است. از سویی؛ مناسبات مردمی میان دو کشور بینظیر و پیوندهای دینی و فرهنگی دو کشور گسستناپذیر است. بر این اساس هیچ حاکمی در عراق خواه المالکی، العبادی، عبدالمهدی و یا الکاظمی باشد نمیتواند این مولفهها را نادیده بگیرد و متحدی بهتر، صادقتر، مطمئنتر، قابل اتکاتر از ایران پیدا کند.
آمریکاییها اما؛ با فهم و پذیرش این واقعیت مشکل دارند، لذا در سطحی گسترده در تلاش هستند تا روابط راهبردی ایران و عراق و پیوندهای ناگسستنی دو ملت را پر از شکاف و عدم مفاهمه نشان داده و اینگونه القاء کنند که عراقیها هیچ تمایلی به تداوم روابط حسنه خود با تهران ندارند و هم از این جهت به جوسازیهای گسترده در موضوعات مختلف مانند مسائل مرزی، بحث تامین برق از سوی ایران، روابط اقتصادی میان دو کشور، تعاملات دو دولت و گروههای مقاومت و... پرداختهاند.
این در حالی است که موضوعات مشترک که با اتفاق نظر از سوی تهران و بغداد در حال پیگیری است به روشنی حکایت از اعتماد دو جانبه داشته و آینده روشنی را در مناسبات دو همسایه ترسیم میکند.
به طور قطع میتوان گفت که تمام تلاش آمریکا برای بر هم زدن مناسبات ایران و عراق بیش از هر چیز به مصوبه پارلمان عراق مبنی بر خروج تروریستهای آمریکایی از خاک این کشور بر میگردد، چنانچه حتی مذاکرات راهبردی واشینگتن ـ بغداد هم برخلاف خواست کاخ سفید، عملا به محملی برای اجرایی شدن این مصوبه تبدیل شد، چنانچه «قاسم الاعرجی» مشاور امنیت ملی نخستوزیر عراق اعلام کرد: «گفتگوی استراتژیک عراق و آمریکا به دنبال تعیین زمان خروج آمریکاییها است.»
این مساله تا جایی برای آمریکاییها حیاتی است که فرمانده تروریستهای سنتکام را به بهانهگیریهای مضحک و گزافهگوییهای مداوم واداشته است.
«فرانک کنت مکنزی» که به دلیل لو رفتن برنامه محرمانه آمریکاییها در عراق از خلال نشست مشترک او و «متیو تولر» سفیر این کشور در بغداد با سران داعش و القاعده برای «ناامنسازی» عراق به شدت از سوی پنتاگون تحت فشار است در آخرین اظهار نظر خود بدون هیچ سند و مدرکی گفته؛ ایران در حملات اخیر علیه پایگاهها و نظامیان آمریکایی در عراق دست داشته است!
فرمانده تروریستهای آمریکایی سنتکام با بیان اینکه ایران به قوت قبل برای آمریکا تهدیدآمیز است، ضمن اذعان به توانمندیهای نظامی قابل توجه ایران، مدعی شده نیروهایش در عراق در حال فشار بر داعش هستند و بر این مبنا خواسته که حضور نظامیان آمریکایی در این کشور ادامه یابد.
بر این اساس؛ به نظر میرسد که سفر ویژه الکاظمی به تهران که با برنامهریزیهای صورت گرفته قطعا ابعاد رسانهای بزرگی پیدا خواهد کرد، از هم اکنون آمریکاییها را نگران تبعات بعد از آن کرده و توپخانه رسانهای آنها را فعال کرده است.