در گزیده ای از این یادداشت، آمده است: آنها در طول برگزاری مذاکرات با طالبان نه دولت مرکزی افغانستان را به حساب آوردند و نه توجهی به کشورهای همسایه افغانستان و دیگر کشورهایی که حضور و نفوذشان در این منطقه انکارناشدنی است، نشان دادند. با گذشت زمان امریکاییها دریافتند که این رویکرد یکجانبه جوابگو نیست و مذاکره با طالبان به آن سادگی که در ابتدای امر گمان میکردند نخواهد بود. همین امر سبب شد تا نوعی تجدیدنظر در رویکرد امریکا به وجود آید و کاخ سفید در پی آن برآمد که با اعمال برخی تغییرات در سیاست خود در قبال افغانستان، به دنبال اصلاح مسیر برآید. دیدگاه دیگری نیز درباره مساله افغانستان وجود داشت که از سوی ایران مطرح میشد؛ بر این اساس که ایالات متحده به تنهایی و در گفتوگو با طالبان نخواهد توانست به وضعیت افغانستان سر و سامان دهد و حل و فصل این مساله به پیشنیازهایی احتیاج دارد. این دیدگاه بیان میداشت که این مردم افغانستان و دولت این کشور هستند که با همکاری کشورهای منطقه میتوانند با طالبان گفتوگو کرده و از طریق گفتوگوهای بینالافغانی راهی برای عبور از بحران کنونی در افغانستان بیابند. از همان آغاز مذاکرات میان امریکا و گروه طالبان در دوحه، این اختلاف نظرات وجود داشت اما واشنگتن بدون توجه به هشدارهای دیگر کشورها از جمله ایران تلاش کرد تا حرف خود را به کرسی بنشاند. با این وجود چون کاخ سفید نتوانست در این مسیر موفق باشد، کوشید تا راه دیگری را امتحان کند و یکی از این راهها، همانی است که از سوی زلمای خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان مطرح شد.
او اعلام کرد برای دستیابی و حفظ صلح، بسیار مهم است که منطقه بهطور مثبت شامل این روند شود و امریکا حتی آماده است که در موضوعات مربوط به افغانستان، دیدارهایی را با مقامات ایرانی داشته باشد.
سوالی که اکنون مطرح میشود این است که آیا رویکرد امریکا مبنی بر یکجانبهگرایی و گفتوگو با طالبان بدون در نظر گرفتن نقش دولت مرکزی و رویکرد ایران مبنی بر گفتوگوهای بینالافغانی با همکاری کشورهای منطقه جمعپذیر هستند و دو طرف میتوانند با تعدیل مواضع به تفاهمی در این خصوص دست یابند؟ نگارنده معتقد است این بحث هنوز قابل ارزیابی نیست و باید صبر کرد و دید ایالات متحده تا چه اندازه حاضر است از یکجانبهگرایی خود فاصله گرفته و در همکاری با دولت کابل و کشورهای همسایه، در راستای حل بحران در افغانستان گام بردارد.
ایران تاکنون در موضوع افغانستان دو حرکت انجام داده است: در مقطعی گفتوگوهایی با مقامات طالبان شکل گرفت و دیدار مهمی نیز میان وزیر امور خارجه ایران و آقای ملا برادر اتفاق افتاد. در ادامه نیز رایزنیهای فشردهای با مقامات دولت افغانستان صورت گرفت و تلاش شد که زمینهای برای آغاز و جدی شدن مذاکرات بینالافغانی فراهم شود.
جمهوری اسلامی ایران معتقد است که در هرصورت باید راهحلی سیاسی برای موضوع افغانستان پیدا شود و این راهحل باید راهحلی باشد که طی آن منافع همه گروههای قومی و مذهبی در افغانستان و هم منافع کشورهای همسایه افغانستان تامین شود. نتیجهبخش بودن این راهبرد در صورتی است که امریکا از رویکرد یکجانبه خود فاصله بگیرد و بپذیرد که توافقی میتواند افغانستانی با ثبات و آرام ایجاد کند که منافع مردم افغانستان، گروههای سیاسی و مذهبی و کشورهای همسایه در آن دیده شود. یکی از مسائل تاثیرگذار در این زمینه مساله خروج امریکا از افغانستان است. باید دید آیا ایالات متحده پذیرفته است که به صورت کامل از افغانستان خارج شود یا میخواهد همچنان بخشی از نیروهای نظامیاش در این کشور باقی بمانند. با توجه به رقابتهای امریکا با روسیه، چین و ایران در منطقه خروج کامل امریکا از افغانستان بعید به نظر میرسد و همین امر ممکن است به مانعی برای دستیابی به توافقی جامع در خصوص افغانستان و آینده سیاسی آن بدل شود.