تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۷

تهران_ایرنا_ مسعود کیمیایی نامی آشنا در عرصه فرهنگ و هنر ایران به شمار می‌رود که نه تنها برای اهالی سینما شناخته شده بلکه سینمای مسعود کیمیایی به جز وجه اقتصادی آن با شناخت جامعه و نیاز مردم نیز همراه بوده است.

مسعود کیمیایی هفتم مرداد ۱۳۲۰ در یکی از محلات اصیل تهران قدیم (خیابان چراغ‌برق) متولد شد و دوران کودکی‌اش را در همان حوالی خیابان ری و ایران و ... گذراند. بعد از اینکه دوره دبیرستان را پشت سر گذاشت با تعدادی از دوستانش انتشارات طُرفه را تاسیس کرد. از همان زمان‌ها علاقه‌اش به موسیقی را با نواختن پیانو و گیتار نشان داد اما علاقه اصلی‌اش سینما بود که بیش از هر چیزی او را جذب می‌کرد. همین علاقه بیش از حدش به سینما باعث شد، سریع و بدون اینکه وارد دانشگاه شود به صورت تجربی در سینما شروع به فعالیت کند.

آغاز فعالیت در سینما

در ابتدای حضورش در سینما دستیار ساموئل خاچیکیان در فیلم "خداحافظ  تهران" شد. مسعود کیمیایی در ۱۳۴۷ نخستین فیلمش؛ "بیگانه بیا" را کارگردانی کرد و با همین فیلم مخاطبان خاص خود را پیدا کرد. بعد از این تجربه بود که کیمیایی فیلم معروفش "قیصر" را ساخت که از آثار ماندگار سینمای ایران است. اولین فیلمی که برای آن موسیقی متن ساخته شد و تیتراژ مناسبی داشت. کیمیایی در این فیلم توانست مردم و منتقدان را همزمان راضی نگه دارد. همچنین او با ساخت این فیلم دو قطب فرهنگی و اقتصادی را درسینما بهم پیوند داد. فیلم با موسیقی اسفندیار منفردزاده، تیتراژ عباس کیارستمی، میکس روبیک منصوری ۲ سال متوالی روی پرده سینماها بود و به اثری ماندگار و قابل‌توجه در تاریخ سینمای ایران تبدیل شد.

ادامه راه

او ۲ سال بعد "رضا موتوری" را ساخت که یکی از احساساتی‌ترین فیلم‌های مسعود کیمیایی است و او در این اثر تنهایی قهرمان فیلم را به تصویر می‌کشد. فرهاد مهراد هم قطعه‌ درخشان "مرد تنها" را برای پایان فیلم خواند. "گوزن‌ها" اوج هنرمندی مسعود کیمیایی در به تصویر کشیدن رفاقت در بستری هیجان‌انگیز و سیاسی است. این فیلم یکی از بهترین فیلمنامه‌های کیمیایی است که قبل از انقلاب هم چند سالی توقیف شد و سینما رکس را موقع پخش این فیلم بود که آتش زدند.

بعد از انقلاب مدتی طول کشید تا مسعود کیمیایی بتواند دوباره مجوز فیلمسازی دریافت کند. بین آخرین فیلمش در قبل از انقلاب با عنوان "گوزن‌ها" و نخستین فیلم او یعنی "خط قرمز" در بعد از انقلاب پنج سالی فاصله افتاد.

فیلم بعدی او "سرب" با بازی هادی اسلامی، امین تارخ، جمشید مشایخی و فریماه فرجامی یکی از بهترین فیلم های کیمیایی است. فیلم در دهه ۳۰ تهران اتفاق می‌افتد و یک تریلر سیاسی است که به نظر می‌رسد، همچنان تازگی خود را دارد.

اثر بعدی‌اش "دندان مار" بود که توانست نسبت به بقیه‌ فیلم‌هایش راحت‌تر با مخاطب ارتباط برقرار کند و فیلم جوایز متعددی دریافت کرد از جمله اینکه نامزد دریافت جایزه‌ خرس طلای برلین هم شد.

"ردپای گرگ" با بازی فرامرز قریبیان، منوچهر حامدی و گلچهره سجادیه منطق داستانی و خطی ندارد. در عوض فیلمی به شدت احساسی است. دیالوگ های فیلم درخشان هستند. در "ضیافت" مسعود کیمیایی ادای دینی دیگر به مضمون رفاقت و معرفت در سینما می‌کند. به خاطر نیم ساعت ابتدایی فیلم است که مهم‌ترین تصویر رفاقت در سینمای ایران شکل می‌گیرد. "سلطان" دیگر فیلم او درباره‌ انبوه‌سازی در تهران و کشتن خاطرات و نوستالژی‌ها با ساختن برج‌های چند طبقه به جای ساختمان‌های قدیمی است. "مرسدس" با حضور محمدرضا فروتن، پارسا پیروزفر و مرجان شیرمحمدی رویاهای برباد رفته یک نسل را به تصویر می‌کشد. فیلم در دهه هفتاد با موسیقی درخشان بابک بیات به موفقیت خوبی در زمان اکران دست یافت.

"اعتراض" هم بر خلاف نظر عده‌ای که آن را اثری سیاسی می‌دانند، اثری اجتماعی است. کیمیایی در این فیلم بی‌واسطه‌ با جامعه و مردم ارتباط برقرار می‌کند. اثر آینه‌ای روبه‌روی حوادث آن سال‌هاست.

فیلم "حکم" در ادامه فعالیت‌های کیمیایی نفس تازه‌ای به سینمای او بخشید و حضور لیلا حاتمی به‌عنوان قهرمان فیلم در جهانی مردانه درخشان و تاثیرگذار بود. اتفاقی نو در سینمای کیمیایی که خیلی‌ها انتظارش را نداشتند.

"جرم" فیلمی است که بعد از فیلم نه چندان موفق "رئیس" ساخته شد. داستان فیلم قبل از انقلاب می‌گذرد. رضا و ناصر دست به یک دزدی به سفارش یکی از کله‌گنده‌ها زده‌اند. ناصر فرار می‌کند و رضا به زندان می‌افتد. آزاد که می‌شود، پیش همسرش می‌رود. انقلاب هم در پیش است و رضا که برای خودش اصولی دارد؛ حاضر نیست دیگر با کله‌گنده‌ها راه بیاید. ناصر هم به او ثابت می‌کند که رفیق نیمه‌راه نیست.

از دیگر آثار این فیلمساز می‌توان به متروپل، تجارت، سربازهای جمعه، قاتل اهلی، محاکمه در خیابان، سفر سنگ، خاک، فریاد و .... اشاره کرد.

نگاه کیمیایی

نگاه کیمیایی در سینما نگاهی خاص برآمده از نوع تفکر اوست که گاه همین نوع نگاهش باعث شده مورد اعتراض منتقدان قرار بگیرد. فیلم‌های مسعود کیمیایی در قالب باورها و ارزش‌های انسانی در جایگاه یک فیلمساز جامعه‌گرا جای می‌گیرد. این تمی است که خود کیمیایی به آن پایبند است؛ اما با گذشت زمان در نگاه برخی‌ها یا از بین رفته یا کمرنگ شده‌اند. جوانمردی، غیرت و رفاقت عمده مضامینی هستند که مسعود کیمیایی در فیلم‌هایش به آن پرداخته و در این راه برای مطرح کردن این مضامین قصه می‌گوید و از آنها دفاع می‌کند. قهرمانان کیمیایی در فیلم‌هایش با مشکلات سیاسی و اجتماعی درگیر می‌شوند اما نکته اینجاست که آنان حاضر نیستند، دست از ارزش‌های خود بردارند و همین چالش‌ها فیلم‌های کیمیایی را برای مردم خوشایند کرده است. سه عنصر موسیقی، دیالوگ و ارتباط انسانی – عاطفی در فیلم‌های او شاخص هستند و به نوعی شناسنامه کاری او محسوب می‌شوند. در عین حال همین نوع فیلمنامه‌نویسی باعث شده گاه منتقدان به او روی خوش نشان ندهند. او که در مسیر فعالیتش بازیگران جوان و خوش‌آتیه زیادی را به سینما معرفی کرده که هر کدام در طول سالیان به ستاره‌ای در سینمای ایران بدل شده‌اند؛ حتی در تازه‌ترین فیلمش با عنوان "خون شد" مضامین همیشگی خود را با زبانی تازه‌تر مطرح کرده است. جدیدترین ساخته مسعود کیمیایی با بازی سعید آقاخانی، سیامک صفری، نسرین مقانلو و لیلا زارع فیلمی پیرامون تلاش یک مرد برای بازگشت آرامش به خانواده‌اش است. این فیلم روایتگر داستان مردی با بازی سعید آقاخانی است که پس از سال‌ها حضور در زندان به خانه‌اش بازمی‌گردد و با خانواده‌ای از هم پاشیده مواجه می‌شود که باید دوباره آن‌ها را کنار هم جمع کند و برای این کار مجبور می‌شود که خون بریزد. با این خلاصه فیلمنامه، خیلی‌ها معتقدند کیمیایی به سینمایش در دهه ۴۰ و ۵۰ رجعتی دوباره داشته است. فیلمی که به اعتقاد منتقدان تا حد زیادی ادامه "قیصر" است و ارجاع‌های داستانی و تصویری زیادی به آن دارد. اما "خون شد" کامل‌تر و مدرن‌تر از قیصر است و این مدرنیسم را باید در ساختار روایی فیلم و سبک بیانی آن جست‌وجو کرد.

جوایز داخلی و بین‌المللی

مسعود کیمیایی در ساخت فیلم‌هایش با موفقیت‌هایی روبرو شد که هم برایش جوایز داخلی به همراه داشت و هم خارجی. در داخل ایران برای نمونه او برنده جایزه بهترین کارگردانی در دومین جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم "قیصر" در ۱۳۴۸، برنده جایزه بهترین فیلم به مفهوم مطلق و بهترین کارگردانی جشنواره سینمایی سپاس برای فیلم "داش‌آکل" در ۱۳۵۰، برنده جایزه ویژه هیات داوران برای فیلم "جرم" از بیست‌ونهمین جشنواره فیلم فجر در ۱۳۸۹، برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم از بیست‌ونهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم "جرم" در همان سال، تندیس حافظ بهترین فیلم جشن دنیای تصویر برای فیلم "محاکمه در خیابان" در ۱۳۹۱ شده است. به جز این‌ها، او برای موارد متعدد کاندید دریافت جایزه و سیمرغ بوده است.

در عرصه بین‌المللی او برنده جایزه بهترین فیلم‌نامه انجمن بین‌المللی فیلم تاشکند برای فیلم "داش آکل" در ۱۹۷۱، برنده مدال نقره جشنواره بین‌المللی فیلم مانهایم-هایدلبرگ برای فیلم "غزل" در ۱۹۷۶، برنده جایزه بهترین کارگردانی جشنواره بین‌المللی فیلم قاهره برای فیلم "سفر سنگ" در ۱۹۷۹، برنده جایزه پلاک طلایی سازمان بین‌المللی سینمای کاتولیک جشنواره بین‌المللی فیلم قاهره برای فیلم "سفر سنگ" در همان سال، برنده مدال طلای شهر جیفونی برای بهترین فیلم (مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی) از بیستمین دوره جشنواره فیلم جیفونی در ۱۹۹۰، نامزد جایزه خرس طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم برلین برای فیلم "دندان مار" در ۱۹۹۱، نامزد جایزه شیر طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز برای فیلم "گروهبان" در ۱۹۹۲، برنده جایزه ذکر ویژه جشنواره بین‌المللی فیلم برلین برای فیلم "دندان مار" در ۱۹۹۱، نامزد هوگو طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو برای فیلم "دندان مار" در ۱۹۹۲ و برنده جایزه ویژه هیات داوران جشنواره بین‌المللی فیلم مونترآل برای فیلم "دندان مار" در ۱۹۹۲ شده است.