تهران-ایرنا- رمان «من مینا را کشتم»، روایتی وامدار از فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی است، روایتی که گذشته و حال آدم‌ها را به هم پیوند می‌زند.

گاهی کتاب‌ها الهام بخش ساخت فیلم می‌شوند و از دل داستان‌ها، عناصر تصویری بیرون کشیده می‌شود، روایتگری از داستان، در همه دوره‌های تاریخی از آغاز وجود داشته است اما گاهی می‌توان کار تازه‌ای در الهام گرفتن و اقتباس، انجام داد.

گاهی نویسندگان از فیلم‌ها تاثیر می‌گیرند و روایتی را می‌نویسند که وامدار صحنه‌های یک فیلم مشهور است، فیلم‌های زیادی هستند که زمینه‌ساز نوشتن کتاب‌های متفاوتی شده‌اند، این نکته در رمان‌های فارسی معاصر هم به چشم می‌آید.

رمان من مینا را کشتم، یکی از همین دست کارهای نوآورانه است، این کتاب که به وضوح از فیلم هامون (۱۳۶۸) ساخته داریوش مهرجویی، الهام گرفته است، راوی زندگی چند جوان دانشجو است که زندگی‌شان پس از آشنایی با یکدیگر تغییر می‌کند. راوی این کتاب مهیار است و دیگران از نگاه و در ارتباط با او توصیف و تحلیل می‌شوند، مینا، علی، سینا و پریسا، اصلی‌ترین شخصیت‌های داستان و همگی دوستان دانشگاهی او هستند. دیگر شخصیت مهمی که در این کتاب حضور دارد شقایق است که هم دانشگاهی مهیار نیست اما درگیر یک پروژه دانشگاهی است که روند داستان را تغییر می‌دهد.

 من مینا را کشتم، داستان بلندی است که در فضایی واقع‌گرایانه نوشته شده اما گاهی حقیقت و رویا در ذهن راوی در هم آمیخته می‌شود، رویا و حقیقتی که در صورت جا به جا شدن، خط سیر داستانی را تغییر می‌دهد. این ویژگی کتاب وامدار فیلم هامون است، چنان که در ابتدای کتاب نیز می‌خوانیم که مهیار و مینا برای انجام پروژه دانشجویی‌شان بارها این فیلم را می‌بینند و حتی در بخش‌های متفاوتی از کتاب، به صحنه‌های فیلم به کنش‌های هامون و حتی بازی خسرو شکیبایی در نقش هامون گریز می‌زنند و موقعیت خود را در شرایط فیلم توصیف می‌کنند.

این داستان به طور توامان در گذشته و حال می‌گذرد، هر صفحه از کتاب و هر رویداد با یک فلاش بک، روایت می‌شود که در نهایت و در پایان‌بندی کتاب همه اتفاقات به هم متصل و گره‌ها گشوده می‌شوند.

من مینا را کشتم، کتابی قابل تامل و روایتی مدرن از زندگی جوانان ایرانی است، کتابی روان و باورپذیر با ویژگی‌های ادبی روشن و گویا، نقطه‌های تاریکی دارد که به موقع روشن می‌شوند و ضرباهنگی که برای اوج و فرود لحظات در نظر گرفته شده است، بسیار مناسب و به موقع هستند.

با این حال دو نکته در این کتاب وجود دارد که اندکی روند خواندن را مختل می‌کند، نخست غلط‌های ویرایشی بسیار که نمی‌توان آن را نادیده گرفت و دیگری پرش‌های ناگهانی از حال به گذشته که با وجود نمایندگی از ذهن پریشان شده مهیار، فرصت درک موقعیت را از خواننده می‌گیرد.

نویسنده این اثر رضا باباخانلو است، او در سال ۱۳۵۸ در تهران به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در رشته‌ مهندسی صنایع به سرانجام رساند. ۱۳ خاطره‌ شیرین از سربازی، نخستین اثر داستانی اوست که در سال ۱۳۹۶ منتشر شد . این داستان شامل سیزده خاطره باباخانلو از دوران سربازی است.

 کتاب  من مینا را کشتم، در ۱۸۲ صفحه، توسط  انتشارات آوند دانش، منتشر شده است.