«هادی شکوری» وقتی که به استقلال آمد کاملا شناخته شده بود. حتی حضور در فوتبال خارج از ایران را هم تجربه کرده بود. چهار سال در استقلال حضور داشت و در تیم قهرمان امیرقلعهنویی یکی از دراماتیکترین قهرمانیهای فصل را تجربه کرد و سپس از این تیم جدا شد.
شکوری بعد از استقلال تیمهای زیادی را عوض کرد و چند سال هم در لیگ یک بازی کرد و سپس کفشهایش را آویخت. او در گفتوگوی اختصاصی با ایرنا درباره دوران بازیگریاش صحبت کرده است.
فوتبال را از کجا شروع کردی؟
من فوتبال را از صنایع شیمیایی پارچین جایی که فرهاد مجیدی و سعید بیگی در آنجا حضور داشتند آغاز کردم و بعد به سایپا رفتم. مقصد بعدیام پاس بود که نقش مهمی در فوتبال و چهرهشدن من داشت.
در پاس پلههای رشد و ترقی را طی کردی؟
پاس یکی از تیمهای مطرح کشور بود و نقش بسزایی در پرورش بازیکنان جوان داشت. شما اگر به تاریخچه این باشگاه بزرگ و پر افتخار که متاسفانه فقط اسمی از آن باقی مانده است نگاه کنید متوجه خواهید شد بسیاری از چهرههای شاخص در این تیم حضور داشتند. من از جوانان پاس استارت زدم و به بزرگسالان رسیدم و هفت سال در این تیم بازی کردم.
زمانی در این تیم حضور داشتی که مدافعان بزرگی همچون مارکار آقاجانیان، رضا ترابیان، علی جانملکی و رضا آقا محمدی بازی میکردند، رقابت با این نفرات سخت نبود؟
هر کدام از این نفرات برای خودشان اسم و رسمی داشتند و از بهترینهای ایران محسوب میشدند و رقابت با آنها آسان نبود اما حضورشان به من خیلی کمک کرد و همیشه تلاش میکردم به عنوان بازیکن جوان بیشتر تلاش کنم تا رضایتشان را جلب کنم و در این راه موفق بودم.
بعد از پاس به العربی قطر رفتی؟
پیشنهاد بسیار خوبی از این تیم نصیب من شد و یک فصل برای ادامه فوتبال به این تیم رفتم که از آن راضی هستم. بعد به ایران برگشتم و برای ذوبآهن بازی کردم.من پیش از اینکه با استقلال قرارداد امضا کنم از تیمهای دیگر همچون پرسپولیس پیشنهاد داشتم اما در نهایت تصمیم گرفتم استقلالی شوم.
چرا به پرسپولیس نرفتی؟
پیشنهاد استقلال بهتر از پرسپولیس بود.
این حرف یعنی از ابتدا استقلالی نشدی؟
من مثل خیلیها نیستم که بگویم از ابتدا استقلالی یا پرسپولیس بودم. من از ابتدا پاسی بودم.
اولین بازی شما در لیگ مقابل کدام تیم بود؟
با پیراهن پاس مقابل سایپا به میدان رفتم. این بازی پیش از دیدار پرسپولیس و راهآهن برگزار شد و من در دقیقه 82 جای خداداد عزیزی جواز حضور در زمین را پیدا کردم.
از شرایط خودت در استقلال راضی بودی؟
من تا زمانی که مصدوم نشده بودم در ترکیب ثابت قرار داشتم و همواره به میدان میرفتم.
کدام بازی مصدوم شدی؟
در بازی استقلال و استقلال خوزستان در اهواز رباط پایم پاره شد و یکسال خانه نشین شدم. این مصدومیت خیلی مرا از نظر فوتبالی عقب انداخت.
چند سال در استقلال حضور داشتی؟
چهار سال
چرا از استقلال رفتی؟
با مدیران این تیم برای تمدید قرارداد مذاکره کردم اما پیشنهادشان خیلی پایین بود و برای همین بر خلاف میل باطنیام از استقلال رفتم.
بهترین خاطرهات از دوران حضور در استقلال؟
قهرمانی با این تیم در لیگ هشتم، یک قهرمانی رویایی با آبیپوشان کسب کردم که هیچ وقت فراموش نمیکنم. ما در شرایطی قهرمان شدیم که ذوبآهن رقیب جدی ما در اصفهان باید به فولاد میباخت و استقلال پیام مشهد را شکست میداد. این اتفاق شاید غیر ممکن بود اما لطف خدا شامل حال ما شد و جام را تصاحب کردیم.
فکر میکردی این اتفاق رخ دهد؟
شاید باور نکنید اما من به این موضع خیلی امیدوار بودم اما زمانی که آرش برهانی پنالتی را از دست داد در دلم گفتم شانس از ما روی برگرداند ولی پیشبینیام خوشبختانه درست نبود.
بدترین خاطره؟
پارگی رباطم. هنوزم که یاد این صحنه میافتم اعصابم خرد میشود.
چطور شد وارد عرصه مربیگری شدی؟
خیلی اتفاقی! وقتی محمد نوازی از جوانان استقلال کنار رفت قرار بود من فقط تیم را چند روز تمرین دهم اما در این تیم ماندم و چون زمان زیادی تا پایان مسابقات باقی نمانده بود به کارم ادامه دادم.
بعد جدا شدی؟
متاسفانه در ادامه راه اتفاقاتی افتاد که با خصوصیات اخلاقی من سازگار نبود و تصمیم گرفتم بروم.