حالا این روزها بیشترین صحبت از دوران پسا کرونا است و اینکه زندگی افراد در این دوران به چه شکل ادامه خواهد داشت؟ آیا باز هم افراد با همین روش باید به ادامه زندگی عادت کنند؟ این دوره چه ویژگی هایی دارد؟ افراد جامعه چگونه باید سبک زندگی خود را با این وضعیت وفق بدهند؟
برای پاسخ به این سوالات خبرنگار ایرنا با" خیام عباسی" جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد شوشتر مصاحبه کرده است.
ایرنا:سبک زندگی به چه معناست؟
خیام عباسی:سبک زندگی یا شیوۀ زندگی کردن یعنی مجموعۀ ترجیحات، گرایشها، ارزشها، رفتارها، نوع نگریستن به جهان، نوع روابط با دیگران، نگرش فرد در مورد خانواده، نحوۀ برآورده کردن نیازهای مختلف، معیشتی و روانی، نحوۀ پوشش، نحوۀ گذراندن تفریحات و اوقات فراغت، شیوۀ تهیه و مصرف خوراک، چگونگی مواجهه شدن با دنیای سیاست، میل به مشارکت اجتماعی، سیاسی، مدنی و یا امتناع از این مشارکتها، همۀ آن مواردی است که یک فرد یا گروه یا حتی پیروان یک مذهب یا دین دارند، به آن پایبند هستند و آنها را به صورت ملموس زندگی میکنند، حالا بسته به محتوای عناصر فرهنگی هر قوم و گروه و جامعه و فرد، سبک زندگی متفاوت است.
در واقع ما «سبکهای زندگی» داریم نه یک سبک و شیوه، از طرفی برخی از عناصر مهم فرهنگی در شکلگیری سبک زندگی فرد یا گروه خیلی مؤثر هستند، فکر کنید نوع تفریح یک مسلمان، نوع تغذیه، نوع مطالعه، سلوک عبادی و آیینی که دارد و با پیروان دیگر ادیان تفاوت شکلی و محتوایی دارند.
ایرنا:آیا سبک زندگی در دوران کرونا، شیوه خاصی است؟
خیام عباسی:بله، به طور دقیق، شیوه خاصی است. پیش از شیوع کرونا ما انواعی از سبک زندگی داشتیم که با هم تفاوتهای زیادی داشتند، با ورود کرونا، سبکهای زندگی محدود و البته خیلی شبیه به هم شدند. ریسکپذیری و پیشگیری در مواجهه با کرونا، روند و راه پزشکی دارد که برای همه یک راه و یک روند است. همینطور نحوۀ درمان، همین طور نحوۀ ارتباط با فرد بیمار و مبتلا به این ویروس.
از همه جالبتر اینکه کرونا «سبک مُردن» و شیوۀ عزاداری و وداع با متوفیان را هم شبیه به هم کرده است، این یکی در تاریخ بسیار کمنظیر است.
چنددهه پیش اگر کسانی با بیماری "وبا" یا "تب مالت" میمُردند، اما علم پزشکی اینقدر پیشرفته نبود که به دیگران هشدار بدهد از واگیر شدن به آن پرهیز کنند و به این ترتیب، زندگی همان بود و سبک زندگی همان، اکنون تفاوت خیلی جدی است. پدر یا مادری را تصور کنید که در هنگام خاکسپاری نمیتوانند از نزدیک حتی برای فرزندشان ذکر یادبودی بگویند. شیوه خاص که در تاریخ زندگی اجتماعی جهان اخص است.
ایرنا:کرونا چه تغییراتی در سبک زندگی ما ایجاد کرده؟ یا چه بخشهای مهم شیوه زندگی به صورت مصداقی مورد هدف قرار داده که باید بازنگری شود؟
خیام عباسی:واقعیت این است که این ویروس یک «انقلاب» در سطح و عمق و سبک زندگی انسان به وجود آورده است، کلمۀ تغییر به نظرم بزرگی قضیه را نمیرساند. میبینید که نوع پوشش، تعذیه، مسافرت، تفریحات، درآمد، مصرف، اعتقادات، سطح دینداری، سطح مداراگری و همۀ مواردی را که به عنوان سبک زندگی در پاسخ به پرسش اول گفتم، به طور کامل دگرگون کرده آن هم در زمانی خیلی کوتاه.
در واقع با شیوع کرونا، ما وارد مرحلۀ دیگری از جهان شدیم مثل گذر جهان از قرون وسطی، مثل تغییر جهان پس از انقلاب کپرنیک، مثل دگرگونی در جهان بعد از کشف تئوری نسبیت اینشتین، مثل نگاه انسان به جهان و جامعه و فرد پس از انقلاب فروید، مثل اختراع اینترنت است.
جهانی پیشاکرونایی داشتیم و جهانی پساکرونایی داریم، یعنی کرونا سبک زندگی جهانیان را تغییر داده است و به نوع خاصی هم تقلیل داده، به طور مثال با کاهش درآمد، در زمانی ۶ماهه به تعداد فقرای جهان اضافه شد.
خطرپذیری را هم به گونهای همگانی کرد، امروزه اگر کسی مبتلا به این ویروس بشود، یک نوع درمان برای همه تجویز میشود. از افرادی که از موقعیتهای سیاسی برخوردار هستند تا بقیه مردم و راننده تاکسی و بقال و قصاب، از سرمایهداران و تجار و سهامداران تراستها و کارتلهای بزرگ تا معلم هم باید یک نوع درمان را داشته باشند.
اینکه بعضی هم عنوان کردند این ویروس خاصیت دموکراتیک دارد از این زاویه بود که وارد بدن همه میشود و بدن و زندگی همه را درگیر میکند.
یعنی از نظر هدفگیری خصلتی دموکراتیک دارد، دموکراتیک بودنش در مرحلۀ ورود ویروس به بدن است، هدف این ویروس انسان است بدون توجه به نژاد، خون، رنگ ، جنس ، دین، مذهب و محل سکونت، شغل، مقام، منصب و فقر و تمول و تملک، اگر نه پس از این مرحله، یعنی مراحل درمان و قرنطینه و نیاز به استراحت و تغذیه مناسب، وضعیت اختلاف طبقاتی از دورۀ پیشاکرونایی به مراتب دهشتناکتر شد.
حتی سبک زندگی فرد است که توانایی و ایمنی بدنی و جسمانیاش را مشخص و رتبه بندی میکند تا در صورتی که هدف ویروس قرار گرفت، چگونه وارد این کارزار بشود و ویروس را مغلوب کند. تازه دموکراتیک بودن ویروس کرونا هم از نوعی است که من ترجیح میدهم اسم آن را «دموکراسی کور» بگذارم.
تیرهایی به هر سوی روانه میکند و به قول حافظ، «باشد کزین میانه یکی کارگر شود». این کارگر شدن به سبک زندگی فرد بستگی دارد، روشن است که این تیر کسانی را هدف میگیرد که در دیدرَساش قرار داشته باشند، مانند کارگران سر میدان، کودکان کار، پزشکان و پرستاران و کادر درمانی، کارمندان بانکها، اما ثروتمندان و افراد با نفوذ که در جزیرههای امن پناه گرفتهاند،در معرض نیستند. به این معناست که میگویم سبک زندگی هم به طور متقابل بر گرفتارشدن به این ویروس تأثیر دارد
ایرنا:ما هم در دوران کرونا به سر میبریم و هم درعصر ارتباطات، کرونا با آن محدودیتهای که ایجاد کرده است چقدر میتواند با این عصر ارتباطات سازگاری یا ناسازگاری داشته باشد؟
خیام عباسی:این همزمانی هر چند به صورت اتفاقی بوده است، اما امکانات و تکنولوژیهای ارتباطات، هم چگونگی مواجهه با کروناویروس را جهت داده و هم توانایی بشر امروزی را بسیار افزایش داده است، منظورم این است که میشود ناسازگاری میان این دو پدیده را دید.
فکر کنید هواپیما و کشتی و اتومبیل باعث شدند این ویروس در زمانی خیلی کوتاه جهانگیر بشود، لحظه لحظۀ این جهانگیر شدن توسط ابزارهای ارتباطی به سرعت تبدیل به اطلاعاتی میشد و میشود تا به دست دیگران برسد.
همینطور، نحوۀ مواجهه با این ویروس که توسط متخصصان پزشکی معرفی میشوند، در زمانی بسیار کوتاه در اختیار مردم قرار میگیرد.
به جز همزمانی، نوعی جنگ بین این دو هم در گرفته است، در عصر ارتباطات به نسبتی که اطلاعات مردم در مورد شناخت این ویروس، مقابله با آن، چگونگی بیمارداری و پرستاری از بیماران و چگونگی پیشگیری یا درمان آن به طور لحظهای افزایش پیدا میکند، آن هم با کمک ابزار نوین ارتباطی، به همان نسبت هم این ویروس سرسختی و مقاومت از خود نشان میدهد. در این میدان منازعه که به احتمال تا چندسال آینده تداوم داشته باشد، پیروز میدان، فناوری ارتباطی خواهد بود.
کرونا محدودیتهایی را به زندگی فردی و اجتماعی تحمیل کرده است و البته خو گرفتن به این نوع زندگی سخت است، میبینید که با خطر بسیار جدی این ویروس، هنوز درصدی از آدمها در برابر این تغییر مقاومت و گاهی لجبازی میکنند و حاضر نیستند حتی تغییرات اندکی را در زندگی فردی و اجتماعی خود بپذیرند و عملی کنند.
کرونا محدودیت و محضوریت و مسئولیت ما را یکجا افزایش داده است اما یک لحظه به وضعیتی فکر کنید که به طور مثال تلویزیون، روزنامه، شبکههای ماهوارهای و از همه مهمتر اینترنت، توئیتر و تلگرام را نداشتیم. اگر اکنون در همۀ جهان با بحران مواجه هستیم، در آن صورت با ابَربحران و ابَرفاجعه مواجه میشدیم و تلفات جانی و مالی جهانی در تصور حتی نمیگنجید.
ایرنا:آیا سبک زندگی در این دوران، یک سبک تحمیلی است و به صورت یکسان سازی فرهنگ است؟
البته که سبک زندگی کرونایی شده تحمیلی است. شیوۀ زندگی و زیست انسان در وضعیت بحرانی کنونی، دلخواهش نیست. تمام کوشش محققان حوزۀ پزشکی و بهداشت و درمان تا سیاستهای ِاعمال شده از سوی دولتها، همه یک هدف دارند: خلاص شدن از ویروس و سبک زندگیای که به مردم تحمیل کرده است.
یکسانسازی فرهنگی کمی عجولانه است. فکر نمیکنم این ویروس و تهدیداتی از این بدتر بتواند فرهنگهای متنوع و مختلف جوامع بشری را یکسان و به طور کامل شبیه به هم بکند. اما در برخی عناصر فرهنگی، بله، رو به سوی شبیه هم شدن میرویم.
در درازنای تاریخ در برخی جوامع، ویروسهایی سربرآوردند و به زندگی مردم تحمیل شدند که از کرونا خطرناکتر بودند، به مراتب خطرناکتر و کُشندهتر ، به خصوص در عرصه حکمرانی، حاکمانی مانند هیتلر، استالین، صدام، قذافی و ملاعمر بودند که سال ها و دهه ها با همه توش و توان نظامی، اقتصادی، قضایی، حقوقی و کشتار در پی یکسان سازی فرهنگ بودند، اما موفق نشدند.
ایرنا:کرونا چقدر سنتها و رسمها زندگی را تحت تاثیر قرار داده و سبک زندگی مطابق این سنتها چه تغییری پیدا کرده است؟
خیام عباسی:تا این لحظه این ویروس موفق شده به تعبیر جامعهشناسان، کژکارکردی و بیکارکردی بعضی از عناصر فرهنگی را خیلی شفاف و در حد فهم و ادراک همه رو کند.
این ویروس سکولار نیست بلکه بیکارکردی برخی از توهمات و تخیلات را ظاهر کرد و ظاهرتر میکند. یعنی نگرش انسان به علم را خیلی مثبت کرد. پیش از این، به خصوص در برخی جوامع، گفتن این که فلان عنصر فرهنگی کارآیی و کارکردی ندارد یا طرح کردن انتقاد نسبت به آن، واکنشی را در پی داشت.
امروز دیگر نه نیازی به گفتن است، نه نیازی به نوشتن چنین مواردی، چرا که عامیترین افراد هر جامعه، اعتماد و اعتقاد به دانش جدیدی مانند پزشکی ایمان آوردند.
ایرنا:شاید زندگی شهری ما را به سمت بیگانگی و تنهاگزینی ببرد و از طرفی کرونا هم تاکید بر عدم ارتباط گسترده دارد، چطور میتوان هم از تنهاگزینی و بیگانگی رهایی یابیم و هم از حمله کرونا در امان باشیم؟ به عبارتی چطور همزمان میتوان هم ارتباط داشت و هم از سلامت برخوردار باشیم؟
خیام عباسی:این احساس بیگانگی فردی یا اجتماعی یا سیاسی پدیدۀ جدیدی نیست. ما در زمانی نزدیک به ۲ قرن و بلکه بیشتر، این مسائل را داشتیم. تصور کنید پدیدۀ "الیناسیون " یا " باخود بیگانه شدن" مورد توجه فیلسوفی مثل هگل هم بود. در قرن بیستم که فیلسوفان و جامعهشناسان و رماننویسان حتی از «انبوه تنها» گفتند و نوشتند. یعنی فرد در میان جمع حضور داشت، با دیگران هم ارتباط داشت اما گویی نبود و نداشت. احساس بیگانه بودن و تنها بودن را با خود داشت.
اما در زمانۀ پساکرونایی شدنِ جوامع، قضیه پیچیدهتر شد. فرد به ویژه در جامعۀ ما مبتلا و دچار به انواع بیگانگی بود. یعنی در اجتماعاتی عضو بود ولی با آنها هم بیگانه بود.
حالا، محصور بودن و یکه بودن هم به فرد تحمیل شده است. حتی ارتباط عاطفی و عاشقانه هم از تیررس این ویروس در امان نمانده است. تصور کنید همسرانی که فقط با احتمال مبتلا بودن یکیشان، به ضرورت باید ارتباط عاطفی را قطع کنند، یا مادری که نمیتواند فرزندش را در آغوش بگیرد، دوستی که نمیتواند با دوست یا دوستانش جمع دوستانه داشته باشند، سخنرانی که از سخن گفتن و دیدار با مخاطبانش محروم شده است، معلمی که از تدریس مستقیم به شاگردانش درمانده شده، پزشکی که به صورت دلخواه نمیتواند بیمارش را معاینه کند، بازماندهای که نمیتواند با متوفای خود تشییع و وداعی دلخواه داشته باشد و موارد بسیاری از این دست، هم تعداد ارتباطات اجتماعی را تراشیده و نحیف کرده و هم از عمق عاطفه و احساسِ ارتباطات باقی مانده کم کرده است.
اینها همه وجود دارد، اما روزنۀ امید هم است، این ارتباطات به لطف وجود تلفن و اینترنت و ابزارها و اپلیکشنها و فضای مجازی همچنان هستند و تداوم دارند. گویی مهاجرتی رخ داده است، مردم از فضای واقعی مهاجرت کردند و ساکن دنیای مجازی شدند و با سبک جدیدی از زندگی، میتوان گفت که جامعۀ جدید و فرهنگ و تمدن جدیدی را پیریزی میکنند.
ایرنا: این مهاجرت به فضای دیگر چه اثرات مثبت و چه پیامدهای منفی به دنبال دارد؟ وقتی همه انسانها آمادگی مهاجرت نداشته باشند و از طرفی مهاجرت کردن برای هم هم لازم است انجام شود، چطور می شود این سفر را برای مردم هموارکرد؟
خیام عباسی: این مهاجرت اول اینکه کامل نیست؛ چیزی مانند ییلاق و قشلاق رفتن عشایر و ایلیات نیست که از مبدأ «جاکن» بشوند.دوم اینکه بستگی به زیرساختارهای مهمی مانند زیرساخت تکنولوژیک اینترنت دارد، سوم اینکه بستگی به تواناییهای مهاجرین دارد، اطلاع دارید که ما برای برگزاری کلاسهای مجازی آموزش و پرورش و دانشگاهها چه مشکلاتی داشتیم و داریم. درصد قابل توجهی از دانشجویان و دانش آموزان، توانایی مالی برای خرید سیستمهای مورد نیاز برای حضور در کلاس درس را نداشتند و ندارند، یعنی حداقلی از تمکن مالی برای خرید گوشیهای هوشمند یا بستههای اینترنت ندارند.
با این وصف، چنین افرادی همچنان در دنیای پیشاکرونایی میمانند و از کسب اطلاعات مهم و روزآمد محروم میشوند.
ایرنا:برای به حداقل رساندن پیامدهای منفی دوران پس از کرونا چه باید کرد؟
خیام عباسی: برای رسیدن به این نقطه، دولت و دیگر نهادها باید جدیتر از این وارد عمل شوند، به طور مثال اختصاص بستههای مالی حمایتی به خانوادهها که دست کم چندماه تأمین باشند و نیاز به حضور در اماکن عمومی نداشته باشند، بخشی از مردم، در اثر کرونا بیکار و حتی درآمد آنها کاهش یافته است و بدون شک اینها نیاز به حمایت مالی دارند، حمایت مالی بدون بازگشت.
تا زمانی که دانشمندان، درمانی برای نابودی این ویروس کشف کنند، بهترین راه، قطع زنجیرۀ ارتباط انسانی است و حل همۀ این مشکلات هم راه حل به صرف اقتصادی ندارد، بلکه راه حل های سیاسی و اجتماعی دارد.
در این مورد لازم است دولت از رسانهها کمک بگیرد و این رسانهها، مردم را به سطح «اقناع» برسانند. بیاعتباری رسانه باعث بیتوجهی مخاطب به پیامهای ارسالی میشود.
هنوز ما نتوانستیم مردم را در مورد پیامدهای ویروس کرونا و راههای کاهش و کنترل آن «اقناع» کنیم و رسانه ها به صورت فعالانه می توانند نفش موثری داشته باشند.
دیگر آن که این حل این مسالۀ ملی نیاز به همگرایی و همدلی و متخصصین دارد، هم در حوزۀ پزشکی و درمان و هم در حوزههای اقتصاد و روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی، اگر این همگرایی و تخصصها به صورت همافزایی اتقاق بیافتد در حل این مساله موفقتر خواهیم بود.
به گزارش ایرنا، ویروس کرونا که باعث بیماری" کووید ۱۹" شده است، در بیشتر کشورهای جهان سرایت کرده است و سازمان بهداشت جهانی را برآن داشته است تا وضعیت فوقالعاده اعلام کند.
شستوشوی دستها با آب و صابون، رعایت بهداشت فردی، خودداری از دست دادنهای مکرر و منع سفر و اجتماعات از جمله نکاتی است که پزشکان متخصص برای پیشگیری از شیوع این ویروس توصیه میکنند