تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۱

ارومیه- ایرنا- ۱۵ سال از عروج ملکوتی سردار سرلشکر پاسدار احمد کاظمی و یارانش /شهدای عرفه/ می گذرد ولی با وجود گذشت بیش از یک و نیم دهه، مردم ارومیه هنوز این خاطره را فراموش نکرده اند و داغدار شهادت این سرداران و یادگاران دفاع مقدس هستند.

به گزارش ایرنا، روز ۱۹ دی ۱۳۸۴ / هشتم ذیحجه سال ۱۳۲۶ هجری قمری/ بود که حوالی ساعت ۹:۳۰ صبح در ۱۰ کیلومتری فرودگاه ارومیه /اطراف روستای آیدنلو/ یک دستگاه جت فالکون سقوط کرد؛ خبر به سرعت در شهر منتشر شد و تمامی مردم از کوچک و بزرگ در مورد این موضوع صحبت می کردند.

من خبرنگار جوانی بودم و تمام فکرم به دنبال گرفتن جزییات حادثه بود، برف زیادی در آذربایجان غربی آمده و هوا بسیار سرد بود و هیچ مسوولی از جزییات خبری نداشت یا تلفن خود را خاموش کرده بود.

البته مردم روستاهای اطراف از همان لحظه سقوط هواپیما با وجود بارش برف در محل حاضر شده اما قادر به کمک نبودند؛ تا اینکه بعد از چند ساعت عکاسان و خبرنگاران و مسوولان در محل حادثه حضور یافتند و اطلاعات اولیه به دست آمد.

خلاصه خبر آن روز این بود؛ «یک فروند هواپیمای نظامی در حوالی ارومیه سقوط کرد» اما اصل خبر این نبود زیرا در این حادثه جت فالکونی که در روستای آیدنلو به زمین اصابت کرده و آتش گرفته بود، اعضای نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله فرمانده این نیرو، سردار شهید کاظمی/از یادگاران دفاع مقدس و همرزمان شهید مهدی باکری/ را به همراه داشت و همه سرنشینان نیز در آن به شهادت رسیدند.

این هواپیما حامل سردار کاظمی فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سردار سعید مهتدی جعفری فرمانده لشکر پیاده مکانیزه ‌۲۷ محمد رسول الله (ص)، ‌سردار سرتیپ پاسدار سعید سلیمانی معاون عملیات نیروی زمینی سپاه، سردار سرتیپ پاسدار نبی ‌الله شاهمرادی معاون اطلاعات نیروی زمینی سپاه، سردار سرتیپ پاسدار خلبان عباس کربندی مجرد فرمانده‌ پایگاه هوایی قدر نیروی هوایی سپاه، سردارسرتیپ پاسدار غلامرضا یزدانی فرمانده‌ توپخانه‌ نیروی زمینی سپاه، سردار سرتیپ پاسدار صفدر رشادی معاون طرح و برنامه‌ نیروی زمینی سپاه، سردار سرتیپ پاسدار خلبان احمد الهامی ‌نژاد فرمانده‌ دانشکده‌ پروازی نیروی هوایی سپاه، سردار سرتیپ دوم پاسدار حمید آذین‌ پور رییس دفتر فرماندهی نیروی زمینی سپاه، سرهنگ پاسدار مرتضی بصیری مهندس پرواز و پاسدار محسن اسدی افسر همراه فرمانده‌ نیروی زمینی سپاه بود که عازم ماموریت عملیاتی بودند و همه به شهادت رسیدند.

در آن روزها، واکمن را برداشتم و به جمع مردم ارومیه رفتم تا حزن و اندوه مردم را در خصوص این حادثه اسفناک نشان دهم.

مردم ارومیه در گفت و گو با خبرنگار جوان آن دوره با ابراز تاسف از این حادثه از دست دادن تعدادی از پاسداران انقلاب اسلامی و یادگاران دفاع مقدس را حادثه ای ناگوار دانستند و گفتند که هیچ گاه این خاطره تلخ از ذهن ارومیه ای ها پاک نمی شود.

علاوه بر آن، در مراسم تشییع پیکر این شهیدان والامقام در ارومیه تعداد زیادی از شهروندان حضور داشتند و پیکر پاک آنان را بر دوش خود تشییع کردند؛ این مراسم تشییع نیز در نوع خود کم نظیر بود و تا مدت ها در ذهن مردم این دیار باقی ماند.

امروز نیز که در سالگرد ۱۵ سالگی آن حادثه دلخراش در بین مردم ارومیه حاضر شدم، بسیاری از مردم در پاسخ به این سوال که «به نظر شما امروز / روز عرفه/ سالگرد چه حادثه ای است؟»، پاسخ درست را دادند و با ابراز ناراحتی از حادثه دلخراش سقوط هواپیمای سرداران سپاه، تاکید کردند که این حادثه از ذهن ما پاک شدنی نیست.

علی محمدزاده که تازه گرد سفیدی بر محاسن او نشسته بود، در گفت و گو با خبرنگار ایرنا ضمن یادآوری این حادثه گفت: این خاطره ها هیچگاه از ذهن ها پاک نمی شود زیرا ما در آن روز تلخ، یادگارانی از دوران دفاع مقدس از دست دادیم که هرکدام بار گرانی از تجربه داشتند و می توانستیم از آنان استفاده کنیم.

وی با اشاره به اینکه امنیت امروز ما مدیون خون پاک همه شهیدان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به ویژه سرداران شهید است، گفت: سردارانی که در صف مقدم مقابله با توطئه های دشمنان می ایستند و تنها به دادن فرمان اکتفا نمی کنند، قابل ستایش هستند.

دیگر شهروندان ارومیه ای نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا مشابه این سخنان را ابراز داشتند و تاکید کردند که یاد شهیدان به ویژه سرداران شهید در خاطر همه مردم ایران باقی می ماند.

به گزارش ایرنا، سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج احمد کاظمی در سال ۱۳۳۷ در شهرستان نجف آباد از توابع استان اصفهان در خانواده ای مومن و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت(ع) دیده به جهان گشود.

این شهید سرافراز سپاه پاسداران در آغازین روزهای تجاوز دشمن به سوی جبهه های دفاع از حریم کشور و دین شتافت و در این عهد خود تا آخرین لحظه وفادار ماند.

این سردار دلاور همانند سایر فرماندهان دفاع مقدس، اسوه و الگوی جهاد در خطوط مقدم بود و در این راه چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت، بدن زخمی این سردار دلاور حکایتی از مقاومت ایثارگرانه او به یادگار داشت.

جراحت های فراوان از ناحیه پا و دست که منجر به قطع انگشت دست وی شده بود، گویای ایثار و جانفشانی اش در راه حفظ انقلاب اسلامی و دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی بود.

این فرمانده دلاور از سال ۱۳۵۹ با حضور در برابر شرارت ضد انقلاب در کردستان حرکت جهادی خود را آغاز کرد و تا دفع فتنه و شرارت دشمنان نظام و انقلاب اسلامی در کردستان ماند.

سردار شهید حاج احمد کاظمی، یادگار صادق و راستین سرداران شهید باکری، زین الدین، همت و بقایی به راستی ذره ای از شمیم دلنشین آن سرداران شهید و آرزوی شهادت، جزیی از آمال و ادعیه آن یار سفر کرده بود.

وی پس از پایان جنگ تحمیلی نیز به مدت هفت سال به عنوان فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء (ع) برای حفظ دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و دفاع مقدس در مناطق عملیاتی باقی ماند.

سردار سرلشکر پاسدار حاج احمد کاظمی به پاس رشادت های خود موفق به دریافت سه مدال فتح از دست مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا شده بود.

از سال ۱۳۷۹ فرماندهی نیروی هوایی سپاه به این فرمانده رشید و قهرمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپرده شد که مدت بیش از پنج سال این امر ادامه داشت تا در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۸۴بنا بر پیشنهاد سردار سرلشکر پاسدار «سید یحیی صفوی» فرمانده وقت کل سپاه، سردار حاج احمد کاظمی به فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد.

مقام معظم رهبری در حکم انتصاب سردار شهید کاظمی به عنوان فرماندهی نیروی زمینی سپاه، او را سرداری شجاع و کارآمد و با سوابق روشن به ویژه در دوران دفاع مقدس معرفی فرمودند.

مقام معظم رهبری در خصوص آخرین دیدارش با شهید کاظمی در آیین تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه در روز ۲۱ دی ۱۳۸۴ چنین فرموده اند: دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی این که دعا کنید من روسفید بشوم، دوم این ‌که دعا کنید من شهید بشوم، گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همه ‌تان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته ‌ی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشم‌های شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: ان ‌شاء اللَّه خبر من را هم به شما بدهند!