تهران- ایرنا- تجربه مردم ایران از سیاست‌های آمریکا در کنار رفتاری که «دونالد ترامپ» با برجام داشت، نشان می‌دهد رویکردهای واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی ابعادی بسیار فراتر از توافق هسته‌ای دارد.

مدت‌ها است که دولت آمریکا برای وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به نشستن سر میز مذاکره تلاش می‌کند؛ گذشته از منافع گسترده بین‌المللی که این تحول برای کاخ سفید دارد، سودمندی آن برای تهران محل مناقشه است. رسانه‌های غربی به گونه‌ای نشان می‌دهند که مذاکره نکردن ‌ایران با «دونالد ترامپ» دلیل رویکردهای خصمانه کاخ سفید علیه تهران است، حال آنکه دلیل نبود تعامل میان دو کشور رویکردهای زورگویانه، خواسته‌های فراواقعی آمریکا و تلاش برای تحمیل اراده بر ایران است.

در واقع باید گفت این ماهیت سیاست‌های کلان ایالات متحده است که مانع گفت وگو و تعامل سازنده می‌شود و نه پافشاری جمهوری اسلامی ‌در حفظ و اجرای اصول و حقوق خود.

خواسته‌های بی‌پایان واشنگتن

دیپلمات‌های کشورمان در سال‌های منتهی به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ توانستند، طرف مقابل به ویژه آمریکا را متقاعد کنند تا برخی حقوق مسلم هسته‌ای ایران را به رسمیت بشناسد. با این وجود، اندکی بعد با تغییر در هیات حاکمه آمریکا ورق برگشت و ترامپ پس از برهم زدن چارچوب برجام، نه تنها روند برد-برد ۱+۵ را ناکارآمد کرد بلکه مهمتر از آن با ارائه خواسته‌های جدید در قالب ۱۲ پیش‌شرط برای تهران در عمل همه دستاوردها را نابود کرد.

مقام معظم رهبری در بخشی از سخنرانی تلویزیونی روز جمعه گذشته خود به موضوع مذاکره ایران و آمریکا اشاره داشته و فرمودند: بعضی‌ها این را ترویج می‌کنند که «اگر می‌خواهید جلوی زیاده‌خواهی و زورگویی آمریکا گرفته بشود، عقب‌نشینی کنید؛ نه آقا! وقتی شما در مقابل او عقب نشستید، او می‌آید جلو؛ [اگر] شما عقب‌نشینی کنید، خواسته‌های آمریکا را قبول کنید، او خواسته‌های جدیدی مطرح خواهد کرد.»

ایشان افزودند: «امروز حرف آمریکا با ما این است: شما صنعت هسته‌ای را بکلّی کنار بگذارید، امکانات دفاعی و موشکی‌تان را به یک‌دهم تقلیل بدهید و خودتان را بی‌دفاع کنید، اقتدار منطقه‌ای خودتان را رها کنید و بگذارید کنار. وقتی شما حاضر شدید این‌ها را بکلّی کنار بگذارید، او که قانع نمی‌شود؛ او یک چیز جدیدی مطالبه خواهد کرد، یک درخواست جدید را مطالبه می‌کند و هیچ عقلی حکم نمی‌کند که ما برای اینکه متجاوز را وادار به توقّف کنیم، خواسته‌های او را برآورده کنیم.»

دولت آمریکا در قضیه برجام و تحولات پس از امضای آن همین موضوع را اثبات کرد و نشان داد قابل اعتماد نیست و در هر زمان ممکن است خواسته یا شروط‌ تازه‌ای را مطرح کند. این حرکت خزنده روبه جلو و افزایش تدریجی مطالبات در دوره ریاست جمهوری ترامپ بدون نقاب پیگیری می‌شود. مباحث میان آمریکا و چین در زمینه حل مسائل تجاری و تعرفه‌ای در کنار روند مذاکرات ترامپ با رهبر کره‌شمالی نمونه‌هایی تازه از روند زیاده‌خواهی آمریکا است.

«مایک پومپئو» وزیر امور خارجه آمریکا در بهار سال ۱۳۹۷ همین رفتار مخرب را بروز داد. وی در حالی که هنوز توافق هسته‌ای در جریان بود در تبیین راهبرد ایالات متحده در قبال ایران بر افزایش فشار بر تهران تاکید کرد ضمن آنکه تغییر سیاست‌های ایران  و اجرای ۱۲ پیش شرط را لازمه تعامل عادی میان دوطرف بیان کرد.

شروطی که وی بیان کرد از سوی برخی از تحلیلگران غربی هم برابر با تغییر نظام ایران ارزیابی شد. فهرست مطالبات پومپئو شامل موضوعاتی همچون ارائه همه اطلاعات برنامه هسته‌ای، توقف کامل و دائمی غنی‌سازی، دادن اجازه نامحدود به بازرسان برای نظارت بر همه تاسیسات ایران، توقف برنامه موشکی، توقف حمایت از گروه‌های فلسطینی و  حزب‌الله در کنار تغییر سیاست منطقه‌ای تهران در کنار دگرگونی رویکرد نسبت به رژیم صهیونیستی بود.

جالب اینجا است در همان زمان رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه آمریکا در رسانه‌ها بر طبل مذاکره بدون پیش شرط با تهران می‌کوبیدند. همین امر رسانه‌های غربی را در توجیه رفتار متناقض کاخ سفید سردرگم کرد.

کاخ سفید غیرقابل اعتماد است

غیرقابل اعتماد بودن مقام‌های واشنگتن نکته‌ای است که پیش از این بارها از سوی مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفت. این موضوع با ریاست جمهوری ترامپ حتی از سوی روزنامه‌های آمریکایی هم مهر تایید خورد. اکنون تحلیلگران غربی و از جمله نشریه «پلیتیکو» بیان می‌دارند رفتار کاخ سفید به گونه‌ای است که ایران نمی‌تواند به آمریکا اعتماد کند. حتی سال قبل وزیر اقتصاد آلمان هم در انتقاد از دولت آمریکا اظهار کرد ایالت متحده قابل اعتماد و صادق نیست. همین رویکرد از سوی مقام‌های چینی که با هدف پایان دادن به جنگ تجاری  با آمریکا وارد گفت وگو با واشنگتن شده‌اند، تکرار می‌شود.

تارنمای تحلیلی «لوبلاگ» (Lobelog) در چند گزارش به موضوع بی‌اعتمادی ایران به سیاست‌های آمریکا پرداخت و عنوان داشته است: چرا باید تهران به واشنگتن اعتماد داشته باشد؟ طبق گفته «وندی شرمن» (مذاکره‌کننده آمریکایی)، در طول مذاکرات هسته‌ای هم بارها نمایندگان ایران در مورد تداوم اجرای توافق پس از انتخابات سال ۲۰۱۶ از طرف آمریکایی سوال می‌پرسیدند. اما نمایندگان آمریکایی پاسخ دقیقی برای این تردید نداشتند. اوباما هم نتوانست فضائی را ایجاد کند که ترامپ قادر به تغییر راهبرد در خاورمیانه نباشد.

چند ماه قبل همین دیدگاه در نشریه «وکس» (Vox) مورد تاکید قرار گرفت که دولت آمریکا به شدت غیرقابل اعتماد است. این گزارش تاکید کرد: به دروغگو  نمی‌توان اعتماد کرد به ویژه هنگامی ‌که موضوع جنگ و صلح مطرح است. در مورد ترامپ و ایران هم بسیاری از مردم این اصل مهم را فراموش کرده‌اند که ترامپ به هیچ عنوان فرد صادق و قابل اعتمادی نیست.

به نوشته این نشریه، دروغگوئی ترامپ و پومپئو مشخص است و این موضوع وقتی در مورد ایران بیان می‌شود برجسته‌تر می‌شود. دروغ‌پردازی در مورد فعالیت هسته‌ای‌، نفوذ منطقه‌ای و حتی نقش و برنامه‌های (سردار) قاسم سلیمانی از جمله شواهدی است که نشان می‌دهند سخنان و سیاست‌های مقامات آمریکایی در مورد ایران غیرقابل اطمینان است.

نشریه «تایم»(Time) یکی از دلایل دلیل اعتماد نکردن ایران به آمریکا را این‌گونه عنوان داشت که تهران پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱  در زمینه مبارزه با تروریسم با واشنگتن همکاری کرد اما «جورج بوش» همان زمان ایران را به عنوان محور شرارت معرفی کرد.

به اعتقاد تحلیلگران، تجربه‌های گذشته ایران نشان می‌دهد که راهبرد آمریکا در مورد ایران بسیار فراتر از بحث هسته‌ای است. سابقه کودتا علیه دولت مصدق و حمایت از شاه، حمایت‌های سیاسی و تسلیحاتی از عراق در طول جنگ، سرنگونی هواپیمای مسافربری، موضوع محور شرارت و تلاش مداوم برای تغییر نظام از مهمترین نشانه‌هایی است که حکایت دشمنی ریشه‌دار کاخ سفید با تهران دارد. خروج ترامپ از برجام و فشار حداکثری علیه ایران هرگونه تردید در مورد اهداف ضدایرانی مقام‌های ایالات متحده را از بین برده‌است.