تهران– ایرنا– آهنگساز، ‌رهبر ارکستر و هنرمند شناخته شده موسیقی کشور گفت: نگاه زنده‌نام خسرو سینایی به موسیقی و سینما بی‌مثال و جریان‌ساز بود، دانش او در موسیقی زبانزد بود و همین مسئله تفاوت او را با بسیاری از کارگردانان سینمای امروز ایران آشکار می‌سازد.

۱۱ مرداد ۱۳۹۹ خبر تلخی در حوزه هنر هفتم ایران منتشر شد. خالق جاودانه‌هایی چون عروس آتش، در کوچه‌های عشق و کوچه پاییز دار فانی را وداع گفت. خسرو سینایی با کوله‌باری از تجربه که سهم مهمی از جریان‌سازی سینمای معاصر کشور را به نام خود رقم زده بود در سن ۷۹ سالگی به سبب مبتلا شدن به ویروس کرونا رخ در نقاب خاک کشید.

زنده‌نام سینایی از جمله هنرمندان کشورمان بود که به مصداق بارز کلام هنرمندی چندوجهی بود. او نه‌تنها به‌عنوان یک سینماگر نامدار شناخته می‌شد که در مقام یک آهنگ‌ساز، شاعر و نوازنده نیز نامی مانا از خود به یادگار گذاشته است. وی همچنین به‌عنوان یکی از محققان و پژوهشگران در عرصه اقلیم، جغرافیا و بوم‌شناسی کشورمان در حوزه مستند آثار درخشانی را در تلفیق روایت و نگاه مستند خود از جغرافیا و فرهنگ رنگارنگ ایران در آثار مستند و سینمایی به یادگار گذاشته است.

زنده باد...، هیولای درون، یار در خانه، در کوچه‌های عشق، کوچه پاییز، عروس آتش، مثل یک قصه، کویر خون و جزیره رنگین کارنامه سینمایی خسرو سینایی را در بیش از ۴۰ سال فعالیت در این عرصه تشکیل می دهد. این درحالی‌ست که بیش از ۳۰ مستند درباره بوم، اقلیم و فرهنگ متنوع و رنگارنگ سراسر کشورمان از او به‌عنوان گنجینه‌ای ارزشمند به یادگار مانده‌است.

شاید خسرو سینایی را بیشتر به‌عنوان یک فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان عموم مخاطبان بشناسند؛ اما تخصص او چه در حوزه آکادمیک و چه در قالب یک هنرمند در عرصه موسیقی نیز زبانزد است. شاهد این مثال آنکه آثار سینمایی چون زنده‌باد، هیولای درون، یار در خانه، در کوچه‌های عشق، کوچه پاییز و عروس آتش از جمله آثار سینایی است که وی در کنار کار کارگردانی، آهنگ‌سازی آن‌ها را نیز برعهده داشته است. به همین سبب و با رویکرد مداقه در شخصیت چند وجهی خسرو سینایی با یکی از دوستان و یاران دیرین او که از دوران تحصیل در دانشگاه هنر و موسیقی وین با یکدیگر همراه بودند به گفت‌وگو نشستیم. لوریس چکناوریان آهنگ‌ساز، رهبر ارکستر، نقاش و منتقد به‌نام کشورمان از خسرو سینایی می‌گوید.  

تفاوت سینایی با کارگردانان امروز

لوریس چکناوریان که سابقه همکاری با زنده‌نام خسرو سینایی در قالب آهنگ‌سازی تعدادی از آثار سینمایی این هنرمند فقید را در کارنامه‌اش دارد در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درباره زنده‌یاد سینایی گفت: آشنایی و دوستی ما به بیش از شش دهه پیش بازمی‌گردد. زمانی که در آکادمی موسیقی و هنر وین مشغول تحصیل بودیم. بیشتر علاقه او در حوزه موسیقی بود و بسیار در این حوزه استعداد و دانش داشت. این قدرت و شناختش از جهان موسیقی تا جایی پیش رفت که برای تعدادی از آثار سینمایی خود دست به آهنگ‌سازی و نوشتن موسیقی زد.

وی ادامه داد: در قدیم هنرمندان رشته‌های مختلف هنری را می‌آموختند چراکه نیروهای متخصص مانند امروز نبود. مثلا یک کارگردان تلاش می‌کرد تا حوزه تدوین و فیلمبرداری را بیاموزد. سینایی نیز از این ویژگی بی‌بهره نبود و از همه مهم‌تر او در عرصه موسیقی، هنرمندی تحصیل‌کرده، صاحب علم و آگاهی و صدالبته از دارای نگاه و بینش هنری بود. دانش او در موسیقی زبانزد بود و همین مسئله تفاوت او را با بسیاری از کارگردانان سینمای امروز ایران آشکار می‌سازد.

تجربه کار با سینایی؛‌جذاب‌ترین تجربه دوران کاری من بود

چکناوریان درباره تجربه شخصی خود در مقام آهنگ‌ساز تعدادی از آثار سینمایی خسرو سینایی مانند جزیره رنگین و مثل یک قصه خاطرنشان کرد:‌ مهم‌ترین ویژگی زنده‌نام سینایی در تعامل با آهنگ‌ساز آثار سینمایی‌اش، اشراف او نسبت به حوزه موسیقی برخلاف بسیاری از کارگردانانی که فیلم را در اختیار آهنگ‌ساز قرار می دهند بود و این در حالی است که سینایی این‌گونه نبود.

در نگاه نخست ابتدا داستان، مضمون و درون‌مایه را به‌عنوان کارگردان برای من آهنگ‌ساز تشریح می‌کرد. بعد از احساس خود و آنچه که مورد نیازش در فصل و فضای موسیقی بود صحبت می‌کرد. در حقیقت سینایی به موسیقی به چشم یکی از شخصیت‌های آثار سینمایی‌اش نگاه می‌کرد. تجربیات من با زنده‌یاد سینایی در حوزه آهنگ‌سازی فیلم از جمله شیرین‌ترین و جذاب‌ترین تجربه‌های دوران کاری من با دوستی قدیمی و البته حرفه‌ای در هر دو حوزه سینما و موسیقی است.

نگاه بوم‌شناسانه سینمایی در تولید آثار سینمایی زبان‌زد است

چکناوریان گفت: کمتر خود را به‌عنوان یک هنرمند اهل موسیقی مجاب می کنم که وارد دیگر هنرهای تخصصی مانند سینما شوم، اما درباره خسرو سینایی به‌عنوان یک دوست که قدمت آن بیش از شصت سال است می‌توانم بگویم که او یک سینماگر مؤلف و جریان‌ساز در عرصه سینمای کشور بود. به‌ویژه نگاهش در حوزه بوم‌شناسی، اقلیم و جغرافیای متنوع ایران از ویژگی‌های دیگری بود که کمتر در آثار سینماگران امروز می‌توان از آن نمونه‌ها دید.

وی ادامه داد: او کارگردان خوبی بود، کادر را می‌شناخت، نسبت به حس و فضای صحنه احاطه کامل داشت و از همه مهم‌تر کارگردانی اهل تحقیق بود چراکه فیلم‌نامه‌های خود را نیز به رشته تحریر در می‌آورد. در یک کلام خسرو سینایی یکی از اسطوره‌های سینمای ایران بشمار می رود.

سینایی استاد اقنای سلایق متنوع در عرصه هنر بود

چکناواریان با تاکید بر آنکه سلیقه رفیق ندارد و هر کسی در مواجهه با امر زیبا و هنر زیبا ممکن است رویکرد و نگاهی متفاوت را داشته باشد گفت: از دید من خسرو سینایی هنرمند بی‌مثالی بود چراکه زیبایی را با توجه به تنوع سلیقه مخاطبان خود به گونه‌ای به آن‌ها ارائه می‌کرد که اغلب مخاطبانش در مواجهه با آثار او راضی از سالن‌های سینمایی بیرون می آمدند. این درحقیقت به جهان‌بینی عمیق یک هنرمند بازمی‌گردد که بتواند با توجه به طیف گوناگون و متنوع سلیقه مخاطبانش، اثر خود را به گونه‌ای به آنها ارائه دهد که رضایت اغلب آن‌ها را با خود به‌همراه داشته باشد.

رهبر پیشین ارکستر ملی در پاسخ به این پرسش که فقدان چنین عناصری در حوزه موسیقی، سینما و یا دیگر هنرها به چه شکل قابلیت پر شدن دارد گفت: زمان تکرار نمی‌شود! هر زمان انسان خود را می‌سازد، حرف خود را می‌سازد و از همه مهم‌تر رنگ خودش را دارد. پس می‌توان نتیجه گرفت که هر زمان هنرمند خود را دارد. هنرمندانی با ویژگی‌های آن زمان و مقایسه کردن هنرمندان  پیشین با امروز کاری اشتباه است.

وی یادآور شد: زنده‌یاد سینایی هنرمندی برای زمان خود بود و در زمان خود زیست می‌کرد و از همه مهم‌تر این‌که برای زمانه‌اش زنده بود. پس او شخصیتی تک و دارای جایگاه اجتماعی بالا در عرصه تولیدات و محصولات هنری بود. 

خسرو سینایی متولد ۲۹ دی ماه سال ۱۳۱۹ در ساری، دیروز یک‌شنبه ۱۱ مرداد، درگذشت، سینایی آثار بسیاری از جمله فیلم مستند و داستانی را با درون مایه‌های اجتماعی کارگردانی کرده است.

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر، برای فیلم عروس آتش و لوح زرین بهترین کارگردانی در دومین دوره جشنواره فیلم فجر، برای فیلم هیولای درون از جمله جوایز این هنرمند است.

سینایی در سال ۱۳۸۷ موفق به دریافت نشان ویژه کشور لهستان از سوی رئیس‌جمهور این کشور شد. او این نشان را به خاطر ساخت فیلم مستند مرثیه گمشده که روایت‌گر مهاجرت هزاران لهستانی به ایران در سال‌های ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ است، دریافت کرد.