تهران - ایرنا - روزنامه‌نگار پیشکسوت معتقد است، روزنامه‌نگاران و خبرنگاران دهه پنجاه، روزنامه را اداره فرض نکرده و خود را کارمند نمی دانستد چون عاشق این حرفه بوده و به همین دلیل هم به موفقیت رسیدند.

 «بهروز بهزادی»،در دانشگاه، روزنامه‌نگاری خوانده است، یعنی آکادمیک یاد گرفته است حرفه‌ای را که به آن عشق می‌ورزید. در دهه پنجاه، در روزنامه اطلاعات کار کرد و در دهه هفتاد، در ایجاد روزنامه ایران نقش داشت. بعد هم به روزنامه اعتماد رفت. سال‌ها سردبیر آن بود و حالا دوباره چندروزی به جایگاه پیشین خود بازگشته است. کسی که در هفتادوچهار سالگی، هنوز و همچنان فعالیت می کند و کوهی از تجربه است.

 این روزنامه نگار پیشکسوت در گفت‌وگو با «ایرنا|»، از رسانه‌های دهه پنجاه یاد کرد:در آن سال‌ها، رسانه‌ها کم بود و در نتیجه رقابت سختی وجود داشت. روزنامه‌ها محدود به دوسه عنوانِ اطلاعات و کیهان و آیندگان بودند. خبرگزاری هم، تنها پارس بود که عموما کارش در انتشار اخبار رسمی خلاصه شده بود. در نتیجه نبض اخبار روز مملکت در دست رسانه‌های خصوصی بود که با هم رقابت داشتند.

او درباره چگونگی اداره این روزنامه‌ها گفت: رسانه باید از بودجه خودش ارتزاق کند پس باید روی شمارگان خود حساب کند. هرچه آن بالاتر رفت، آگهی‌دهنده‌ها بیشتر می‌شوند و سود افزایش می‌یابد. همچنین هرچه شمارگان بیشتر شود، از محل تک‌فروشی شود بیشتری نصیب خواهد کرد. با این حساب، در آن زمان، رقابت رسانه‌ها یعنی اطلاعات و کیهان، روزبه‌روز شدیدتر می‌شد. حتی خبرنگاران هم درآمد خود را معلولی از شمارگان می‌دیدند. من این را در سال‌هایی که در اطلاعات بودم، دیدم اما وقتی به رادیوتلویزیون رفتم، دیگر رقابتی ندیدم چون آنجا بودجه دولتی داشت و نگرانی نداشت. حالا هم در کشورهای دیگر، مطبوعاتِ قَدَر، چون متعلق به بخش خصوصی هستند همیشه با هم رقابت می‌کنند.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت، درباره سبک زندگی خبرنگاران در دهه پنجاه بیان کرد: آن سال‌ها، کسی دنبال این کار می‌آمد که عاشق نوشتن بود. او روزنامه را اداره فرض نمی‌کرد و خود را کارمند نمی‌دانست. خودِ من وقتی در کنکور دانشگاه تهران شرکت کردم، هم در دانشکده حقوق پذیرفته شدم و هم دانشکده ادبیات. به دانشکده حقوق رفتم اما وقتی شنیدم رشته روزنامه‌نگاری در دانشکده ادبیات راه‌اندازی شده، انصراف دادم و به آنجا رفتم. با اینکه جزء سی‌وسه نفری بودم که به رشته حقوق راه یافته بودم و مناصبی در انتظارم بود چون عاشق این حرفه بودم.

او رقابت میان رسانه‌ها را تشریح کرد و گفت: در آن برهه، وقتی خبرنگاری، خبر دستِ اولی پیدا می‌کرد، می‌آمد و آن‌را در با شادمانی تحریریه اعلام می‌کرد و همه خوشحال می‌شدند که روزنامه‌شان، فردا یک خبر اختصاصی خواهد داشت. هنوز هم آن لحظه‌ها از خاطرم نرفته است چون می‌دیدم که چقدر برای کارِ خبرنگار ارزش قائل می‌شد. جز این، خبرنگاران، کم‌توقع بودند. زندگی‌شان ساده بود اما حالا در پی ارتقای سریع سطح زندگی خود هستند.

بهزادی به این روزهای رسانه‌های ایران هم اشاره کرد: ولی متاسفانه امروز ارزش کار از بین رفته است. شاید چون رسانه‌های دولتی بیشتر از خصوصی‌ها شده‌اند. رسانه‌هایی که مدیران آنها اصلا نمی‌دانند که این کار عشق و هنر است و می‌خواهند با قواعد اداری و سازمانی، رسانه را مدیریت کنند. این در شرایطی است که همین روزها و در آستانه روز خبرنگار، یک روزنامه در حال تعطیلی است. پرسش اینجاست که چرا باید یک نهاد دولتی، رسانه داشته باشد که اساسا کارش کمک‌رسانی در مواقع بحران است و حالا که مدیران آن سازمان عوض شده‌اند، یک‌شبه تصمیم به انحلال گرفته‌اند که نتیجه آن، بیکاری تعدادی خبرنگار و روزنامه‌نگار است. این نتیجه وفور رسانه‌های دولتی است.