«عبدالرسول خلیلی» استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی و «الهه پورجواد» دانشجوی دکترای تخصصی مدیریت کارآفرینی در مقالهای که در این خصوص در اختیار ایرنا گذاشتند آوردهاند:
استراتژی رقابتی یا همان استراتژی اقیانوسقرمز، برای عملکرد برتر و پایدار سازمان های اقتصادی کشور لازم است، ولی کافی نیست و سازمانها باید برای توسعه کیفی حوزه عملشان به مسائلی فراتر از رقابت بپردازند. مسائلی که برای آنها رشد و سوددهی بیشتر و بقا را برای سرمایه گذاران و فعالان اقتصادی به ارمغان بیاورد. توجه به این موضوع همانا توجه به مفهوم استراتژی اقیانوسآبی است.
استراتژیهای رقابتی فرض را بر این میگذارند که شرایط ساختاری صنایع مختلف معین بوده و این شرکتها چارهای جز رقابت با یکدیگر ندارند. در این فضای رقابتی، سرمایه گذاران سعی دارند با ایجاد مزیتهای رقابتی انحصاری خود، یا گاهی حتی با تقلید، بر رقبای خود در بازار فایق آیند و سهم بیشتری از بازار را از آن خود سازند. این همان بازی مجموع صفر (Zero Sum Game) است که در آن یکی برنده و دیگری بازنده خواهد بود. بنابراین، رقابت یا همان طرف عرضه معادله، تعریف و تعیین متغیرهای استراتژی است، به این معنا که قیمت و ارزش با جایگزینشدن یکدیگر و ترکیبی مناسب باعث ایجاد تمایز برای مناطق میشوند، زیرا سود کل شرکتهای مشغول در آنجا، بستگی به عوامل ساختاری آن صنعت دارد و مناطق بهطور معمول سعی میکنند بهجای خلق ارزش، در واقع ارزش موجود را تقسیم یا تصاحب کنند.
در اقیانوسقرمز، رشد و سوددهی بهشدت محدود است و فعالان اقتصادی سعی میکنند در این فضای محدود سهم خود را به دست آورند. از سوی دیگر استراتژی اقیانوسآبی بر این فرض استوار است که محدودهها و ساختار صنعت بهطور کامل تعریف و تعیین نشدهاند و از سوی بازیگران صنعت قابل بازسازی یا نوسازی هستند. به علاوه محدودیتهای بازار و ساختار فعالیتهای اقتصادی تنها در ذهن مدیران است و وقتی افراد نوگرای عملگرا سعی کنند تا این مرزها را رها کرده و فکر خود را آزاد بگذارند. از نگاه این افراد، تقاضای بزرگی خارج از این بازار فعلی، در جایی دیگر وجود دارد که باید به آن دست یابند. این جای دیگر همان بازارهای هدف ملی، منطقه ای و جهانی هستند که میتوان آن را ایجادکرد.
این تغییر مسیر ناگهانی در واقع، تغییر از نگاه عرضه به نگاه تقاضای بازار و تغییر از فضایی رقابتی به فضایی نوآورانه است. به فضایی از بازار که در آن تقاضاهای پنهان و اکثریت خاموشی به گفته «ژان فرانسوا بودریار» فیلسوف پسامدرن فرانسوی وجود دارند که با نوآوری و شناخت نیاز بازار قابل کشف هستند و ارزش ایجاد می کنند. این، همانا استفاده همزمان از استراتژی رهبری هزینه و تمایز است؛ یعنی شکستن قواعدبازی و بازنویسی مجدد آن و ایجاد ساختارهای نوی است که از طریق مدیریت استعداد به پیشبینی سرمایه انسانی مورد نیاز سازمان های اقتصادی برای رسیدن به اهداف و برنامهریزی و ارائه پاسخ های درخور به این نیاز اشاره دارد.
این خلق ارزش معمولاً در فرایند جدید از راه گسترش بخش تقاضای اقتصاد به دست میآید، در این فرایند مفهوم برنده- بازنده مطرح نیست (آنچنان که در استراتژی رقابتی یا اقیانوس قرمز مطرح است)، بلکه بازی از حالت بازی مجموع صفر خارج میشود و کارآفرینان عصرجدید میتوانند با تغییر و تحول الگوها و ساختارهای موجود و به گفته «ژوزف شومپیتر» تخریب سازنده بینشی آیندهنگر را خلقکنند. نوآوری ارزش بهطور یکسان بر ارزش و نوآوری تاکید دارد. ارزش بدون نوآوری به مفهوم تمرکز بر خلق ارزش در مقیاس بزرگ است؛ چیزی که ارزش را بهبود میبخشد ولی برای بقای شرکت در فضای بازارکافی نیست. نوآوری بدون ارزش، سبب تکنولوژیگرایی، پیشگامی در بازار یا آیندهنگری میشود که اغلب فراتر از انتظارهای خریداران است. در این حالت، باید بین نوآوری ارزش که متضاد با نوآوری تکنولوژی و پیشگامی در بازار است تفاوت قائل شد. نوآوری ارزش، تنها هنگامی روی میدهد که سازمان های مناطق آزاد، نوآوری را با بهرهوری، قیمت و هزینه همسو کنند. اگر این سازمانها در همسوسازی ارزش با نوآوری کوتاهی کنند، آنگاه نوآوران تکنولوژی و پیشگامان بازار هستند که از این فرصت بهره میگیرند. نوآوری ارزش، شیوه نوین تفکر در حوزه تدوین و اجرای استراتژی است که به خلق اقیانوسآبی و کنارهگیری از رقابت منتج میشود.
نوآوری، ارزش زیربنایی استراتژی اقیانوس آبی است و به این دلیل آن را نوآوری ارزش مینامند که شرکتها بهجای تمرکز بر مبارزه رقابتی، بر عدم توجه به رقابت متمرکز میشوند و این کار را با ایجاد ارزش برای خریداران، موسسات و شرکتها و پس از آن گشودن فضای جدید و بدون رقابت در بازار انجام میدهند. با این رویکرد، قابل توجه است که اساساً تحول امروز جهان به سمت اقتصاد دیجیتال در حرکت است. از این رو، هدایت اینترنتی و دیجیتالی با هوش مصنوعی با اهمیت است.
هوش مصنوعی Artificial intelligence شاخهای از علوم کامپیوتر است که در آن به ساخت ماشینهایی هوشمند پرداخته میشود که مانند انسانها عمل میکنند و واکنش انجام میدهند. یک عامل هوشمند در سیستم با شناخت محیط اطراف خود، شانس موفقیت خود را پس از تحلیل و بررسی افزایش میدهد. با توجه به اینکه گفته شده هوش مصنوعی در آیندهای نه چندان دور زندگی بیشنر انسانها را تحت تاثیر قرار می دهد، باید به مهندسی دانش به منزله مجموعه فرایندهای مربوط به طراحی، مهندسی و ایجاد سامانههای مبتنی بر دانش در انجام فعالیتهای اقتصادی توجه اساسی کرد. مهندسی دانش، دارای وجوه مشترک فراوانی با مهندسی نرمافزار است، بهطوری که بیشتر راه حلها و روشهای هریک را میتوان در دیگری استفاده کرد. علاوه بر آن، زمینههای دیگری مثل هوش مصنوعی، پایگاههای دادهها، کاوشهای ماشینی در دادهها، سامانههای خبره، سامانههای پشتیبانی تصمیمها و نیز سامانههای اطلاعات جغرافیایی را باید در ارتباط نزدیک با مهندسی دانش مورد نظر قرار داد.
بنا بر تحقیق دانشگاه آکسفورد که در سال ۲۰۱۳ انجام گرفته است،۴۷ درصد ازتمام جایگاههای شغلی ایالات متحده در سال ۲۰۳۰ به شکل اتوماسیون و بدون حضور انسان انجام میگیرند. همچنین برنامهنویسان و مهندسان نرمافزار در ۲۰ سال آینده تنها ۸ درصد امکان اتوماسیون شغلشان وجود دارد. هر چند مهندسان نرمافزار روزی با برنامهای هوشمند جایگزین خواهند شد، برنامهای که میتواند کدها را خود کپی کند، بنویسد و آنها را بهبود بخشد.
در این روزها که ویروس کرونا شرایط سختی را در فعالیت های اقتصاد محور بوجود آورده است، فرصت فناوری اطلاعات و نمود و بروز آن برای مردم از طریق سیستم الکترونیک و دیجیتال قابل توجه بوده و این فناوری اطلاعات و موبایلهای هوشمند هستند که توانسته اند خدماتی مناسب را برای سرمایه گذاران و فعالان اقتصادی ارائه دهند که تا قبل کمتر به اهمیت آن توجه می شد. هم چنانکه شرکتهای دیجیتالی امروزه توانستهاند پویش بسیار بزرگ و ثمربخشی را به وجود آورند.
الکترونیکی شدن بخش بومگردی طبیعی و رشد کسب و کارهای صنایع دستی، گردشگری تجاری، داد و ستدها، ارائه خدمات بازرگانی در روند فعالیتهای اقتصادی، صنعتی، سلامت و درمان، آموزش و پرورش، دانشگاهها و همه اپلیکشنها و شبکههای مختلف داخلی و خارجی کمک میکنند تا بتوان از طریق موبایل هوشمندی که در اختیار افراد است به انجام فعالیت آنلاین و شفاف بپردازند.
موضوع شفافیت و مبارزه با فساد نیز از مسایل مهمی است که از طریق فضای مجازی و سیستم الکترونیک میتوانند انجام گیرند. همان طور که امروزه فضای بسیار مناسب و خوبی برای کشور ایجاد شده و اگر بخواهیم با کشورهای دیگر در اقتصاد رقابت کنیم، استفاده از اطلاعات فضاپایه با توجه به ضریب نفوذ ۴ برابری اینترنت دراین اواخر تحول و اقدامی اساسی به شمار می رود. همچنانکه رشد شش و نیم درصدی اقتصاد دیجیتال در تولید ناخالص داخلی و رشد فعالیتهای زیربنایی در این زمینه که به بالای ۴ درصد رسیده است، نشان از اهمیت توسعه فضای اینترنت در کشور و اهمیت آن دارد.
گفته شده امروزه ۵ هزار شرکت دانشبنیان رسمی و شناسنامهدار فعال و هزاران استارتآپ در کشور فعالیت میکنند که همه اینها در فضای اقتصاد دیجیتال و همین امکانات و زیرساختها به وجود آمدهاند. در مناطق آزاد کشور نیز جمع شرکتهای تولیدی فناور و صنایع هایتک ۲۲۱ واحد و شرکتهای نوپای نوآور(استارتاپ) ۴۴۸ واحد و جمعاً ۶۶۹ واحد تا انتهای سال ۹۸ فعالیت میکنند. اینها همه ناشی از اهمیت ایجاد اشتغال در اقتصاد دیجیتال برای تاثیر مدیریت کارآفرینانه و تقویت رشد اقتصادی کشور دارد.
دولت الکترونیک که یکی از اهداف دولت یازدهم و دوازدهم بوده است برای ارائه خدمات بیشتر و فضای باز ارتباطات و ایجاد شبکه مجازی ارزان و امن و قابل اعتماد به مردم در جهت تقویت و رشد استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان و کارخانههای نوآوری و خدماتی بخش خصوصی محور باید حرکت کند تا رشد این شرکتها باعث شود تا مردم عادی و معمولی در زندگی روزمره بتوانند ارزانتر، سادهتر، سریعتر و شفافتر از خدمات موجود بهرهمند شوند. تقویت فعالان اقتصادی و سرمایه گذاران بخش خصوصی در برخی استانهای مستعد کشور ازجمله خراسان رضوی، گیلان خوزستان و چهارمحال و بختیاری میتوانند در مراکزی مانند سیلیکون والی در آمریکا متمرکز شوند. این مراکز با شبکه دادهای عظیم و بزرگ خود به تدریج میتوانند در جهت ایجاد تعاملهای استانی و منطقهای داخلی و خارجی و برندسازی فعالیتهای خود در جهت خدمات ابری بسیار حجیم، فعالیتهای خود را در فضای اقیانوس آبی صورت دهند.
رایانش ابری یک روش نوین پردازش است که در آن منابع قابل گسترش و مجازی شده، به صورت یک سرویس پردازشی و از طریق شبکههای ارتباطی مانند شبکههای محلی و اینترنت عرضه میشود. محوریت این مدل، سرویسدهی به کاربران بر اساس تقاضا است. پیشرفت و تحول روز به روز این فناوری در ارتباط با داخل و خارج میتواند فعالیتهای کسب و کار را در زمینه مشاغل و فرصتهای جدید در بنگاههای اقتصادی کشور اعم از خصوصی و دولتی که باید ایجاد شود، تسهیل میکند.
امروزه تقریبا تمام کسبوکارها و تجارتهای کوچک و بزرگ فعالیتهای خود را از طریق اینترنت و بر بستر آن انجام میدهند. در گذشته این وابستگی به اینترنت فقط به دریافت و ارسال اطلاعات محدود میشد، اما با پیشرفت و گسترش فناوریهای ابری اکنون کسبوکارها میتوانند سختافزارها و نرمافزارهای خود را نیز بهصورت مجازی بر بستر اینترنت پیادهسازی کنند. با استفاده از خدمات ابری دیگر نیازی به تهیه کامپیوترهای پیشرفته، سرور، هارد و حتی نصب و اجرای برنامهها به صورت محلی و در داخل شرکت ها در مناطق کشور نیست. این امر نه تنها به کاهش چشمگیر هزینههای شرکتها کمک میکند، بلکه امکان دسترسی همیشگی به اطلاعات سازمان و ارتقای چشمگیر سرعت پردازش اطلاعات را فراهم میکند. از این رو، برای همگام شدن با پیشرفتهای روز دنیا و ورود به دنیای جدید کسبوکار، بهکارگیری "خدمات ابری" اجتنابناپذیر است.
تلازم ارائه این خدمات در جهت پایهایترین خدمات زیرساختی مانند تهیه سرور، پردازنده، فضای ذخیره سازی و دیگر منابع بر حسب نیاز مشتریان می تواند با کاربرد مدیریت استعداد ـ به منزله علم استفاده از مدیریت استراتژیک منابع انسانی بهمنظور ارزشآفرینی برای یک کسبوکار و رسیدن سازمان های اقتصادی به اهداف اقتصادی ـ مجموعهای از فعالیتهای یکپارچه بنگاههای اقتصادی دولتی و خصوصی را در جهت استفاده از آن از تأمین (جذب، حفظ، انگیزش و توسعه) نیروهای مورد نیاز خود -در حال و آینده- اطمینان حاصل کرده و با تأکید بر این که افراد مستعد از منابع اصلی سازمانها بهشمار میروند، هدفشان حفظ جریان استعدادها باشد.
گاهی اوقات فرض بر این گذارده میشود که مدیریت استعداد تنها برای افراد کلیدی سازمان ها تعریف میشود، اما باید گفت هر فردی در سازمانها دارای استعدادی هستند، منتها برخی نسبت به سایرین استعداد بیشتری دارند. بنابراین فرایند مدیریت استعداد نباید محدود به تعداد کمی از افراد سازمانها شود. این مساله در بررسی رابطه بین مدیریت استعداد و عملکرد سازمانی و پژوهشهای مدیریت منابع انسانی به اثبات رسیده است. همه فعالیتهایی که برای استخدام، نگه داشتن، توسعه دادن و پاداش بخشیدن به کارکنان صورت میگیرد بخشی از مدیریت استعداد است. یک استراتژی مدیریت استعداد باید با استراتژی کلی سازمانی مناطق در یک جهت باشد.
("Six Principles of Effective Global Talent Management". MIT Sloan Management Review). بعضی از نویسندگان با همه تفاوتها و اشتراکاتی که میان مدیریت استعداد و مدیریت منابع بشری وجود دارد، آن دو را یکی می دانند. مدیریت استعداد برای سازمانهای اقتصادی که فعالیتهای تالیفی زیادی دارند، حتی می تواند شامل فعالیتهای اقتصادی برون سازمانی نیز بشود. از این جهت، اعضای بخش خصوصی شامل مدیران و کارکنان آنها از آن جمله هستند که سرمایه گذران را نیز در استانهای کشور شامل میشود و این نکته بسیار با اهمیتی است که باید مورد توجه قرار گرفته و به پرسنل سازمانها آموزش داده شود.
زیست بوم کارآفرینی
عبارت اکوسیستم Ecosystem که از فرهنگِ واژگان زیستشناسی اخذ شده است به مجموعهای از عناصر فیزیکی و اجزاء حیاتی گفته میشود که ارتباط و نیازِ متقابل با یکدیگر دارند. این ارتباط صرفنظر از مقیاس و نوع آنها سبب میشود تمام آن مجموعه علاوه بر تأمین منابع مورد نیاز خود، منابع مورد نیاز سایر اجزا را نیز تأمین کند. تاریخچه اکوسیستم که به آن Environment هم میگویند به حدود سال ۱۹۳۰ میلادی برمیگردد، از آن زمان عبارت اکوسیستم وارد مفاهیم مدیریت، تجارت و کسب و کار شده است. تلفیق و بهکارگیری این عبارت بهصورت اکوسیستم کارآفرینی ، اکوسیستم کسب و کار، اکوسیستم فناوری، اکوسیستم دیجیتال و موارد مشابه در ایران از سال ۱۳۹۰ با ورود رویداد کارآفرینی آخر هفته Startup week end زیاد شنیده و بکار رفته است. به علاوه، زیست بوم به عنوان معادل فارسی اکوسیستم Ecosystem نیز به کار برده می شود.
اکوسیستمهای غیر طبیعی (مثل کارآفرینی و کسب و کار) ویژگیهای مشترک زیادی با اکوسیستمهای طبیعی دارند. اکوسیستمها چه طبیعی و چه تجاری سازوکاری برای تأمین منابع و ایجاد خروجی دارند و با وجود ویژگیهای مشترک، اکوسیستمهای تجاری، اکوسیستمهای کارآفرینی با اکوسیستمهای کسب و کار تفاوتهای قابل توجهی در اهداف و ساختار تصمیمگیری آنها وجود دارد. پارک های فناوری، شهرکهای علمی تحقیقاتی یا مناطق آزاد تجاری را می توان نمونه موفق اکوسیستم کسب و کار معرفی کرد. همچنین فضای استارتاپی با زیرمجموعههایی مانند استارتاپها، رویدادها، مربیان، شتابدهندهها، ساختار اداری و قانونی، بانک ها و سرمایهگذاران را می توان از جمله اکوسیستم کارآفرینی نام برد.
اکوسیستم کارآفرینی چه اینترنتی و چه غیر اینترنتی عبارت است از مجموعهای از افراد، سازمانها، روشها، قوانین، رویدادها و تمامی اجزاء مرتبط که در یک محدوده جغرافیایی با تمرکز بر فعالیتهای کارآفرینی اقدام به خلق ارزشهای مضاعف، رشد اقتصادی و بالابردن بهرهوری میکنند. هر سازمانی که مشوق و حامی اکوسیستم کارآفرینی باشد، طبعا ذینفع آن هم محسوب میشود. حتی اگر این حمایت غیر مستقیم و بدون انتظار خاصی باشد. برای مثال اکوسیستم کارآفرینی سیلیکونوِلی در سانفرانسیسکو یکی از موفقترین، و تأثیرگذارترین اکوسیستمهای کارآفرینی در دنیاست. اجزای اکوسیستم کارآفرینی میتواند از استارتآپهای کوچک و بزرگ تا سازمان های دولتی و غیر انتفاعی، دانشگاهها و حتی شخصیتهای علمی و سرشناس شامل شود. اکوسیستم کارآفرینی و اکوسیستمهای کسب و کار در واقع سرزمین جدیدی را خلق می کنند.
در استراتژی اقیانوس آبی، کارآفرینان و شرکتها به ایجاد بازارهای جدید با حاشیه سود بالا تشویق میشوند. بدیهی است که این استراتژی ریسک بالایی دارد و سرمایهگذاران ترجیح میدهند با وجود حاشیه سود بالایی که این استراتژی دارد در انتخاب بین این دو استراتژی همچنان روی استراتژی قرمز تمرکز کنند. همان گونه که شرکتها به دلیل ریسک بالا و نیز هزینههای زیادی که باید درحوزه تحقیق و توسعه و نوآوری برای ایجاد تقاضا و بازارهای جدید صرف شود، ترجیح میدهند که در اقیانوسقرمز بمانند و در بازارهای موجود فعالیت کنند. ولی آن دسته از شرکتها در استان ها که موفق میشوند از اقیانوسقرمز، خود را به اقیانوسآبی برسانند، چگونه این کار را انجام میدهند؟ آنان باید مفهوم رنگ آبی، یعنی نوآوری ـ منظور از نوآوری در اینجا، یعنی خلق تقاضای جدید یا ایجاد انتخاب و جایگزینی برای مشتریان بازارهای فعلی است ـ. را در فعالیت های خود قرار دهندکه تغییر یا تحول را به دنبال دارد (تغییر به معنی تفاوت در شکل و تحول یا جهش به معنی تفاوت در محتوا). قابل ذکر است در یک سیستم که مجموعهای از اعضا و اجزای بههمپیوسته با ارتباط های مشخص و تعریف شده به فعالیت می پردازند، این تغییر و تحول گاهی شکل کلی سیستم را در اثر تغییر دگرگون میکند ولی محتوا تغییر نمیکند، یعنی اجزا و ارتباطهای یک سیستم، تغییرات جزئی را خواهند داشت.
در واقع مدیران امروزی بهجای تمرکز بر تجزیه و تحلیل محصولات و صنعت موجود، باید روی تحولات بنیادین و حرکتهای جهشی تمرکز کنند. برای این کار نیز باید به ابزارها و تئوریهای جدید متوسلشوند؛ ابزاری که بتواند با تجزیه و تحلیلهای آیندهنگر به نوآوری و خلق بازارهای جدید منجرشود. استراتژی اقیانوسآبی در اکوسیستم کارآفرینی در مناطق آزاد از شش اصل بنیادین تشکیل میشوند. چهار اصل نخست آن برای تدوین استراتژی و دو اصل بعدی برای اجرای استراتژی استفاده میشوند. این اصول عبارتند از: مرزهای بازار را نوسازی کنید، بر تصویرکلان تمرکز کنید نه بر اعداد، به فراتر از تقاضای موجود فکر کنید، توالی استراتژیک را درست انتخاب کنید، بر موانع کلیدی سازمانی غلبه کنید و استراتژی را اجرایی کنید.
در این خصوص و برای پیشبرد زیست بوم کارآفرینی و تحقق استراتژی اقیانوس آبی، با توجه به شرایط به وجود آمده درکشور، لزوم استفاده ازهمه امکانات اقتصادی در عرصههای ملی، سازمانهای اقتصادی بخشهای دولتی و بخش خصوصی لازم به نظر می آید، به طوری که میتوان بر تمرکز همکاری با شرکتهای کوچک و متوسط کشورها از جمله بازارهای هدف منطقهای تاکید کرد. آن چنانکه ایجاد هستهای از شرکتهای کوچک و متوسط این کشورها که قادر به همکاری با طرفهای ایرانی هستند میتواند شرایط مناسبی را ایجاد کرد و در مقابل باید هستهای از شرکتهای ایرانی به همت پارلمان بخش خصوصی کشور شکل گیرند که میتوانند با شرکتهای بازارهای هدف منطقهای همکاری کنند. این کار البته در رویکرد اقتصادی ایران با توجه به مزیتها و امکانات آنها قابل انجام است.
بنگاههای کوچک و متوسط قلب تپنده و موتور محرک اقتصاد امروز در کشور هستند. این شرکتها حتی میتوانند جایگزین شرکتهای بزرگ خارجی شوند که زیر تیغ تحریمهای آمریکایی قرار می گیرند. قابل توجه است که دو میلیون بنگاه تجاری کوچک و متوسط در اروپا مشغول به کار هستند. این بنگاه ها ۸۵ درصد مشاغل اروپایی را به وجود آوردهاند. این میزان تولید فرصت شغلی، چرخ اقتصاد اروپا را به گردش درآورده است. نوآوریهای کارآفرینی این چرخه یک پنجم اقتصاد دنیا را در اختیار اروپاییها قرار داده است، به همین دلیل شناخت کارکرد موتور اقتصادی این کسب و کارهای کوچک و متوسط در شرایط فعلی اهمیت بسیار دارد.
در این برهه زمانی، بخش خصوصی ایران و کشورهای هدف مختلف با تشکیل هستهای مشترک باید تمام بنگاههای کوچک و متوسط را که قابلیت کار با مناطق مختلف کشور دارند معرفی کرده و این کار از طرف ایران نیز باید انجام شود. تشکیل چنین هستهای در سازمانهای اقتصادی از جمله مناطق آزاد و ویژه اقتصادی نیز با در اختیار داشتن اطلاعات لازم و تاسیس بانک اطلاعاتی می تواند فرصت مهمی را دراختیار اقتصاد ملی قرار دهد. به ویژه که ۱۲۲۰ واحد تولیدی و خدماتی در مناطق آزاد وجود دارند که قریب به اتفاق آنها خرد و متوسط هستند. این واحدها به صورت فعال میتوانند واحدهای متناظر خود را در کشورهای منطقه و حتی در اروپا، آسیا و آمریکای لاتین شناسایی کرده و با آنها کار کنند.
وزارت امورخارجه و سفارتخانههای ایران در ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا که بعد از قضیه برگزیت و خروج انگلیس از آن به ۲۷ کشور تعدیل شده و کشورهای آسیایی به خصوص ۱۵ کشور همجوار ایران که تماماً بازار هدف منطقه ای ۷ منطقه آزاد هستند و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین علاقمند باید کمیتهای تشکیل داده و در آن به معرفی بنگاههای کوچک و متوسطی که میتوانند با بنگاههای اقتصادی ایران در استانهای کشور و در مناطق آزاد کار کنند اقدام کند. این کار می تواند از طرف سازمانهای مناطق آزاد ایران هم انجام شود. آن چنانکه تولید اقلام وارداتی کشورهای هدف منطقهای و توسعه و تقویت شبکههای تولیدی برندهای داخل کشور با هدف توسعه کارخانجات مکمل و ایجاد شعبات فروش آنها برای عرضه و صادرات محصولات خود از مهمترین دستاوردهایی است که بنگاه های اقتصادی می توانند در وضعیت پسا تحریم به منزله فرصت در تعامل با شرکتهای کوچک و متوسط این کشورها استفاده کنند.
از آنجا که در قانون برنامه توسعه ششم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور برای رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصد سالانه رقم دستیابی به کسب ۷۷۰ هزار میلیارد تومان منابع از جمله ۶۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی پیش بینی شده است، همچنین با توجه به اثرات تحریمها و مشکل تامین این میزان سرمایه، اکنون باید به همه کانالهای اقتصادی از جمله بخش خصوصی و پارادایم توسعهای اقتصادی مناطق آزاد و ویژه به منزله فرصت اقتصاد ملی نگریست تا بتوانند متناسب با ماهیت و مزایای فعالیتهای خود، سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی داخل کشور و خارجیان خصوصی علاقمند به فعالیت اقتصادی را برای کار در کشور ترغیب کنند، سازوکارهای مناسبی را برای انجام معاملات تجاری و اقتصادی با تامین ارز با منشا خارجی و پرداخت ریالی معادل آن در ایران شرایط سهلتری را برای رونق اقتصادی فعالان مناطق مختلف کشور در جهت کمک به اقتصاد ملی به وجود میآورد. در این خصوص استفاده از برندهای ملی برای تولید و صدور کالاهای ایرانی از طریق مناطق آزاد حائز اهمیت است.
در این باره نباید فعالیتهای مناطق آزاد را به بدنه اقتصاد داخل سرزمین اصلی محدود کرد. باید به مناطق آزاد از منظر جدیدی نگریست. تقویت بازارهای اقتصادی پول، سرمایه، کار، کالا و خدمات در مناطق آزاد با هدف جذب ارز از خارج و استفاده از مشارکت سرمایهگذاران خصوصی غیر وابسته به تحریم آمریکایی از جمله راه کارهایی است که می تواند به مساله جذب سرمایه گذاری خصوصی خارجی و مشارکت اقتصادی آنها در مناطق آزاد و ویژه کمک کند و زمینه ورود آن را به داخل کشور به وجود آورد. شناسایی این سرمایهگذاران خصوصی درخارج کشور از طریق سفارتخانه و به ویژه جذب سرمایه ایرانیان علاقمند خارج از کشورکه آمار سرمایه آنها به بیش از ۲۵ هزار میلیارد دلار می رسد، از جمله راه حلهایی است که توان فعالیت اقتصادی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و دیگر استانهای کشور را افزون خواهد ساخت.
اگر بتوان برای جذب مشارکت ایرانیان خارج از کشور فقط ۲۰ درصد از این رقم را جذب کرد به سرمایهگذاری مورد نیاز برای رفع کمبودهای ارزی کشور دست پیدا میشود و این لازمه اتخاذ یک دیپلماسی قوی سیاسی ـ اقتصادی برای جذب و حضور ایرانیان و مشارکت آنها در فعالیتهای اقتصادی و تجاری و صنعتی مناطق آزاد و ویژه در استانها خواهد بود. تسهیل شرایط فضای کسب و کار با هدف آمادهسازی محیط اقتصادی برای تشکیل و انباشت سرمایه به ویژه از طریق بخش خصوصی در کشور برای حضور در فعالیتهای اقتصادی نیز می تواند گام موثری برای پسا تحریم از نوع آمریکایی باشد.
جهش تولید نیز که از ابزارهای قدرت است در این فضا رونق بیشتری خواهد گرفت و با تقویت مناطق آزاد، آنان نیز به ماهیت آزادی فعالیتهای خود بیش از پیش پی ببرند و سیاستهای جدید ارزی را برای تقویت صادرات به فال نیک میگیرند، این رویکرد رونق اقتصادی کشور را تحکیم خواهد بخشید. از این رو ، آنچه به تحکیم و تقویت اقتصاد دیجیتال در کشور کمک میکند، توجه به خلاقیت و نوآوری است.
اصطلاح نوآوری بیانگر فرایندی اختراعی است که از طریق آن چیزهایی جدید، ایده ها و شیوههای تازه خلق می شوند؛ همچنین به معنی یک گام اساسی در حوزه فرایند توسعه محصول جدید بوده که جنبه مهمی از مدیریت بازار است. مفهوم نوآوری در زمینه فناوریهای پیشرفته کاربردی نو از دانش بوده که محصولات نوین یا خدماتی را که مشتریان خواستار آن هستند ارائه می دهد. به عبارتی نوآوری به معنای اختراع به همراه تجاریسازی آن از اهمیت زیادی برخورداراست. یک نوآوری دارای دو زیرشاخه است: ۱) ایده یا بخشی است که برای شخص یا گروه خاصی نبوده ۲) دوم توجه به مساله تغییر است که منجر به قبول و پذیرش ایده مورد نظر است.
با همه تعریف های مختلفی که درباره نوآوری به عمل آمده است، یک نکته درباره آنها مشترک است و آن این است که نوآوری در واقع بازاری نمودن و قابل استفاده کردن یک ایده و طرح جدید بر اساس مزیتها است. بر این اساس، نوآوری فرایند معرفی یک اختراع، یک ایده یا کاربرد جدید و تبدیل آن برای استفاده عمومی و یا ارائه یک اختراع یا ابداع به بازار و تجاریسازی آنها است. منظور از تجاری سازی، به کارگیری گسترده آن اختراع یا ابداع در عمل است. نوآوری، ابزاری است که کارآفرین با آن ثروتی تازه میآفریند. منابع تولید ایجاد می کند یا به منابع موجود موهبت ثروت آفرینی می بخشد. ازاین رو، به نوآوری باید از حیث کارآفرینی آن و ایجاد یک سرمایه و ثروت جدید نگاه کرد و نقش کارآفرین را در آن برجسته کرد، به طوری که باید آن را عامل تبدیل یک ایده و دانش جدید به ثروت و سرمایهای جدید دانست.
بر این اساس، اکوسیستم نوآوری، کارآفرین بوده و می تواند در اهداف و ماموریتهای توسعهای کشور زمینهساز اجرای ایدههای جدید از سوی فعالان اقتصادی به منظور تولید، صادرات کالاهای صنعتی و تبدیلی، ایجاد اشتغال سالم و مولد، تنظیم بازار کار و کالا برای حضور در بازارهای جهانی و منطقهای باشد که در یک زمینه مشترک با هدف اقتصادی کردن سایر مزیتهای استانهای کشور با هم در ارتباط متقابل هستند. در این نگرش، یک ایده جدید اقتصادی ممکن است از نظر فعالان اقتصادی درگیر آن جدید تلقی شود، اگرچه در جای دیگری مورد استفاده قرار گرفته باشد. بنابراین، میتوان گفت که نوآوری لزوماً به معنی به کارگیری یک ایده کاملاً جدید که در جای دیگری استفاده نشده باشد، نیست. بلکه حتی در یک مجموعهای از افراد که یک سازمان را تشکیل می دهند وقتی یک ایده برای اولین بارتبدیل به عمل شود، نوآوری اتفاق افتاده است.
براین اساس، نوآوری اولین تحول و تبدیل یک ایده به عمل در سازمانهای اقتصادی به شمار می رود. از این رو، با ایجاد یک اکوسیستم نوآوری درسازمانها میتوان رویکردهای مبتنی بر دانش روز را با انسجام فکری افزایش داد و زمینههای مختلفی را با آن درگیر کرد. امروزه، فناوریهای پیشرفته، زندگی انسان را به شدت تغییر داده و شکافی به وجود آمده بین کشورها عملاً از طریق فناوری صورت میگیرد و این سرعت فاصله کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته را افزایش میدهد. بنابراین، باید به فناوری، نوآوری، تحقیق و توسعه اهمیت دو چندان داد و نگاه منسجمتری به آن در ترغیب واحدهای اقتصادی برای رقابت و حضور در بازار و خلق بازار جدید داشت. چیزی که در استانها بر پایه دانش لزوماً باید از طریق توجه به تحقیق، توسعه، نوآوری و فناوری برای خلق ثروت دنبال شود.
امروزه، اکوسیستم نوآوری به طور قابل توجهی در رشد و توسعه اقتصادی که از هدفهای عمده مناطق آزاد نیز محسوب میشود، موثر است. این مساله پیشرفت در علم و تکنولوژی، بهرهوری و رقابت صنعتی را افزایش داده و به طور گستردهای استاندار و کیفیت فعالیتهای مناطق را بهبود بخشیده است. نوآوری از طریق شبکههای تعاملی با بخش خصوصی و اقتصاد دانش بنیان و کسب و کارهای نوآور و شتاب دهنده که در سطوح مختلف ایجاد می شوند عملاً یک طیف گسترده و پیچیدهای از ذینفعان را در هر دو بخش دولتی و خصوصی کشور به وجود آورده است که مناطق آزاد نیز جزء اصلی پیوند این طیف به منزله فرصتی در اختیار اقتصاد ملی به شمار میروند.
توسعه کارکرد مهم اکوسیستم نوآوری در این بخشها علاوه بر فعالیتهای تحقیق و توسعه، حوزههای مهم اثر بخشی نوآوری را تحت تاثیر قرار میدهد. شرکتهای کوچک، متوسط و بزرگ از پرتو نتایج تحقیقات و دانشهای جدید مسیر ایدهپردازی را تا طرح و برنامه به تجاری سازی و جذب بازار به درستی طی میکنند. حلقه مفقوده صنعت با دانشگاهها از طریق ارتباط مراکز تحقیقاتی و بنگاههای اقتصادی همچون مناطق آزاد زمینه سرمایهگذاری پیدا میکنند. ذینفعان به عنوان بخشی از اکوسیستم نوآوری، به طور پیچیدهای در فرآیند نوآوری با یکدیگر در ارتباط قرار میگیرند و رفتار آنها کارایی اکوسیستم را در عمل بهبود میبخشد و این به نوبه خود کارایی فردی، جمعی و شرکتی را افزایش میدهد. سازمانهای اقتصادی به دنبال چنین رویکر اقتصادی با استفاده از مقوله نوآوری هستند تا بتوانند در عمل موجبات کارآفرینی را در تولید ثروت، توسعه تکنولوژی و اشتغال مولد و سالم فراهم سازد. از این رو، تقویت اقتصاد دیجیتال مستلزم مدیریت کارآفرینی و مدیریت استعداد برای رونق کسب و کارهای جدید است.