تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۷

تهران- ایرنا- روزنامه آفتاب یزد در گزارشی آورد: روز سه شنبه انفجاری شدید در انبار ترقه در بندر بیروت لبنان رخ داد و وزارت بهداشت لبنان در آخرین گزارش خود شمار کشته‌گان را بیش از ۱۰۰ نفر و زخمی‌ها را دست‌کم ۵ هزار نفر اعلام کرده است. ویدئوهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی نشانگر آسیب دیدن ساختمان‌ها، خیابان‌ها و خودروها در بیروت است.

روزنامه آفتاب یزد در گزارشی از همدردی مردم کشورمان با مردم لبنان نوشته است: تور سفیدش را بر سر کشیده بود و با دسته گلی در دست، کنار ساحل زیبایی‌اش را جولان می‌داد، فقط خدا می‌داند دل چند نفر را در همین شهر برده، زیباست و به همین زیبایی هم در جهان شهره، اما داغ بر دل غم‌دیده‌مان گذاشت. هنوز شعله‌های آتش دست به دامن تور سفیدش هستند و می‌سوزد و در میانه آتش می‌رقصد. خبرش برعکس همیشه، کوتاه نبود. تعداد قربانیانش هنوز تثبیت نشده است و خدا صبر دهد به دل خانواده داغدار عروس. بیروت، عروس خاورمیانه زخم بر بدن دارد و از دو روز پیش تا حالا در شعله‌ای می‌سوزد، که زبانه به دَر و دیوار شهر کشیده و ویرانی پشت ویرانی و داغ پشت داغ برجای گذاشته است.

واقعیت تلخ بیروت
روز سه شنبه انفجاری شدید در انبار ترقه در بندر بیروت لبنان رخ داد و وزارت بهداشت لبنان در آخرین گزارش خود شمار کشته‌گان را بیش از ۱۰۰ نفر و زخمی‌ها را دست‌کم ۵ هزار نفر اعلام کرده است. ویدیوهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی نشانگر آسیب دیدن ساختمان‌ها، خیابان‌ها و خودروها در بیروت است. این در حالی است که جهان امروز چند وقتی است که درگیر ویروس کروناست و مدتی است اتفاقی این چنینی به خود ندیده است، شاید اگر بخواهیم با آخرین انفجار بزرگ در جهان مقایسه کنیم، انفجار هیروشیما یکی از بهترین گزینه‌های این قیاس است. دو عملیات اتمی که در دو منطقه هیروشیما و ناکازاکی رقم خورد و تبعات آن تا امروز همچنان ادامه دارد. تصاویر مربوط به انفجار بیروت از روز سه شنبه تا کنون بارها و بارها در فضای مجازی باز نشر شده است، تصاویری که بیشتر به یک فیلم هالیوودی شباهت دارد، با این تفاوت که انفجار، دود و خرابی در آن فیلم‌ها، همه ساخته و پرداخته فناوری است، اما بیروت واقعیت تلخی است که هنوز کسی علت این حادثه را نمی‌داند و این غصه تلخ همه ما خاورمیانه‌ای‌ها است.

همدردی با مردم داغدیده بیروت
پس از وقوع انفجار در بندر بیروت، کاربران ایرانی با انتشار پیام‌هایی در شبکه‌های اجتماعی با ترند کردن هشتگ "#من‌قلبی‌سلام_لبیروت" با شهروندان لبنانی ابراز همدردی کردند.
کاربری با همین هشتگ نوشت: «دوستان و برادران ایرانی تان با شما مردم لبنان اظهار همدردی می‌کنند.»
کاربر دیگری نیز نوشت: «این قدر از شنیدن انفجار بیروت و دیدن فیلم و عکس هایش حالم بد است که انگار این انفجار در قلب من رخ داده است.»
کاربر دیگری هم نوشته است: «برج خلیفه دقایقی به رنگ پرچم لبنان در آمد، کاشکی رنگ این پرچم را همین امشب برای برج آزادی خودمان هم ببینیم. در این لحظات سخت، چنین پیام‌ها ارزش انسانی دارد.»
کاربر دیگری با هشتگ بیروت نوشته است: «غمی که از دیدن انفجار بیروت در ما رخنه کرده، جدای از مرگ هم‌نوع، غم به یادآوردن زندگی ما مردم خاورمیانه است. خاورمیانه‌ای که فرقی نمی‌کند ساکن آن باشی یا قاره‌ها از آن دور شده باشی، هر صبح با شنیدن اخبار انفجار و خون و کشتار و جنگ و تحریم از گوشه گوشه‌ی آن از خواب بیدار می‌شوی و تا شب سنگینی‌اش را به دوش میکشی. از صبح خیلی از ما ایرانی‌ها برای دوستان و آشنایان ساکن لبنان‌ پیام می‌فرستیم که از سلامت جانشان مطمئن شویم. درست مثل نگرانی‌های مردم لبنان بعد از انفجارات بغداد. و نگرانی مردم بغداد از تحریم‌ها و جنگ یمن. و نگرانی مردم یمن از تیراندازی‌های اخیر بین فلسطین و اسرائیل. و پیام همراهی و نگرانی مردم اون منطقه از ترس فراگیر انتحاری‌های طالبان در افغانستان. و مردم افغانستان که ناراحت آوارگی مردم سوریه هستند و آوارگان سوری که جاهای مختلف دنیا برای طولانی‌ترین قطعی اینترنت صدروزه در کشمیر اعتراض کردند و مردم پاکستان که در سیاهی روزهای ترکیه همراهشان شدند...
و خاورمیانه خونین یعنی همین. سالهای سال است که یعنی همین غم و نگرانی. یعنی همین زندگی روزمره ما مردمی که با سیاست و تحریم و انتحاری و مرگ گره خورده و کاری هم نمی‌توانیم بکنیم. درست مثل مادری که در سوگ کودکانش نشسته، گاهی مویه و ضجه می‌زند و گاهی دوباره دست به زمین می‌گیرد تا بلند شود و برای ساختن زندگی بقیه کودکانش بجنگد. چون نا امیدی یعنی مرگ. حتی اگر ما شرقیان غمگین سال‌های سال باشد که در شرایط حساس کنونی باشیم. کاش در این جبر جغرافیایی حداقل خودمان با خودمان مهربان‌تر باشیم.»
کاربر دیگری یکی از شعرها ی نزار قبانی را نوشته است: «هنگامی که بیروت مثل شمعدان‌های طلاکاری شده‌ی بیزانسی فرو می‌ریخت و هنگامی که انبوه مردم به شکل واحدی اندوهشان را تعبیر می‌کردند و به شکل واحدی اشک می‌ریختند من اندوه خصوصی خود را جستجو می‌کردم و زنی را که هیچ کس شبیه‌اش نبود و شهری را که هیچ همانندی نداشت و شعرهایی را که در میان نوشته‌های مردان درباره‌ی عشق زنان، همتا نداشت.»
کاربر دیگری هم خطاب به لبنان نوشته است: «لبنان تو با همه کشورها فرق میکنی تو ۴۰ سال است که پاره تن ایرانی با شادی تو شاد میشویم و با غم تو غمگین تو تکه‌ای از وجود مایی سالهاست برای ما معنای وطن فراتر از حدود جعرافیایی و سیاسی است. لبنان تو وطن دوم مایی بخشی از وجودمان غم انفجار در قلب تو دلمان را داغدارِ برادران و خواهران عزیزمان کرده.»
کاربر دیگری هم در غم سوختن عروس خاورمیانه نوشت: «بعد از مدت‌ها دوری از اخبار و تلاش برای رسیدن به یک آرامش درونی، امروز عمیقا قلبم شکست! سه روز پیش به یکی از دوستان لبنانی‌ام میگفتم یکی از بزرگترین آرزوهایم دیدن کشور توست، عروس خاور میانه... و امروز تمام فکرم پیش زیبایی‌هایی است که قبل از اینکه ببینمشان خاک شدند! فکرم پیش تمام کسانی است که از وقتی صدای #انفجار را شنیدند، چشم انتظارند، چشم انتظار کسی، خبری... به این فکر میکنم که فردا یا روزهای بعد چه کسی برای معشوقه‌اش میخواند: رفته بودی انار بخری دانه هایت را آوردند.»

همدردی دانشجویان با مردم لبنان
جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران با حضور مقابل سفارت لبنان با مردم این کشور در حادثه اخیر ابراز همدردی کردند. آن‌ها به منظور ابراز هم دردی با مردم لبنان در سانحه اخیر (انفجار در بیروت) مقابل سفارت لبنان در تهران حضور یافتند و با روشن کردن شمع، اهدای گل و نصب پرچم لبنان و حزب الله ضمن ابراز همدردی با مردم لبنان یاد درگذشتگان این حادثه را گرامی داشتند.

لبنان فقط برای لبنانی ها نیست
لبنان فقط برای لبنانی ها نیست. هر کس فیروز شنیده باشد و با آن سفر کرده باشد، لبنانی است؛ هر کس جبران خلیل جبران خوانده باشد و لحظه ای از این زمین کَنده باشد لبنانی است... هر کس در کنار روشه ایستاده و به دریای بی‌انتها خیره شده باشد لبنانی است؛ هر کس در شارع الحمرا قدم زده باشد و در کنار صندلی قهوه خانه ای تکیه داده باشد لبنانی است... هر کس از مسیر ساحل بیروت عبور کرده و بادی از دریا به موهایش خورده باشد لبنانی است ... هر کس در جونیه یا ضاحیه فنجان قهوه ای چشیده باشد؛ لبنانی است ...
نمی توان تصاویر انفجار بیروت را دید و دل نگران نشد؛ دل نگران احساس لبنانی بودن... نمی توان ترس و خون و دلهره را دید و نگران نشد... نگران نسیمی که هر روز از سمت دریا می وزید و ذهن ها را با خود می شست و می برد و آنچه می ماند پاکی یک ذهن زیبا بود... حالا لبنان سال هاست یا خیابان هایش به خون آغشته اند یا قلب ها به ترس و نگرانی... لبنان کشور نیست و بیروت فقط شهر نیست... بیروت، حس است ... حسی درون تک تک ذهن های زیبا و آزاد ... حس درون هر نسیمی که به ذهن ها بوزد

منبع: روزنامه آفتاب یزد