نمادسازی در طول تاریخ و در میان مردم جوامع مختلف امری معمول بهشمار رفته و در هـمین راستا مسوولان کشورها براساس اعتقادات و باورهای حاکم بر جوامع خود و در حکومتهای دموکراتیک پس از ارایه پیشنهاد از سوی NGO ها و تشکلهای مردمی، روزهایی در سال را به یکی از مشاهیر، مشاغل و حرفهها و مناسبتهای ملی و دینی خود اختصاص داده و در تـقویم مـلی آن را به ثبت میرسانند. البته ناگفته پیداست که نمادسازی تنها از این طریق صورت نمیپذیرد اما میتوان گفت یکی از بارزترین اشکال آن، اختصاص دادن روز یا روزهایی برای یادآوری سالگرد رخدادهای مهم و سرنوشتساز در تقویم کـشور اسـت.
با ورقزدن صفحات روزشمار رسمی کشورمان، از روزهای فراوانی به نام افراد و مناسبتهای مختلف نام برده میشود که برخی نیز عنوان «روز جهانی» را با خود دارند اما از ۲۲ سال پیش تاکنون، بـر هـفدهمین روز از مردادماه، عنوان روز«خبرنگار» نهاده شد تا پاسداشتی هرچند اندک و ناکافی و یادآوری اگرچه کوتاه از حرفه و قشری از جامعه صورت گیرد که یکی از سختترین و درعینحال حساسترین وظایف را در جوامع انسانی عهدهدار هستند. انـتخاب ایـن روز نـیز همانند بسیاری از موارد مشابه از روی تـصادف نـبوده و از پشـتوانهای مرتبط برخوردار است؛ دلیلی تلخ که یادآور خاطرات ناگوار مرداد۱۳۷۷ خورشیدی برای تمامی ایرانیان و انسانهای آزاده و آزادیخواه جهان و نشانی از دوران حکومت طـالبان بـر کـشور افغانستان است. روزی که سرکنسولگری ایران در مزار شریف افـغانستان مـورد حمله عوامل گروه طالبان قرار گرفت و محمود صارمی به همراه ۸ تن از کارکنان رسمی این کنسولگری که از مصونیت دیپلماتیک برخوردار بـودند بـه شـهادت رسیدند.
خبرنگار فعال خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) که هنوز بسیاری، گزارشهای جامع او از صـحنههای پر تنش جنگ داخلی افغانستان را به یاد دارند. او از دی ۱۳۷۷ خورشیدی سرپرستی دفتر نمایندگی خبرگزاری جمهوری اسلامی در کابل را عهدهدار بود. دولت اصلاحات کـه در آن روزهـا، یکی از سختترین بحرانهای دیپلماتیک خود را تجربه میکرد، ناگزیر از سنجیدن زوایای مـختلف و درنـظر گرفتن مولفههای فراوانی برای مواجهه با این حادثه تلخ بود.
شورای فرهنگ عمومی کشور در نخستین سالگرد این رخداد، ۱۷مرداد را به پاس قدردانی از مقام فعالان عرصه رسانه «روز خبرنگار» نامید تا بلکه الگویی باشد، برای خبرنگارانی که گام در این وادی بیانتها مینهند تا بدون هیچ واهمهای روایتگر صحنههای عشق و ایثار در مقابل زورگویان و جباران ظالم باشند.
از سویی دیگر این حادثه در دوران شکوفایی مـطبوعات و گـشایش در عـرصه اطلاعرسانی کشور به وقوع پیوست تا اگرچه نامگذاری این روز از سوی شورای فـرهنگ عـمومی کـشور در وهله نخست، گرامی داشت یاد و خاطره محمود صارمی را درنظر داشته باشد، بلکه پاسداشت و حمایت از حـقوق و جـایگاه تـمامی فعالان عرصه خبر،اطلاعرسانی و روزنامهنگاری در کشور نیز در اولویتهای بعدی این نامگذاری نیز قرار گرفت. خـبرنگاران و روزنـامهنگارانی که در همه عرصهها با ناملایمات و تسهیم نامتناسب شرایط حرفهای و کاری مواجه هستند.
سـختی تـوامان
خبرنگاران و روزنامهنگاران بیهیچ شک و تردیدی یکی از سختترین مشاغل را برگزیدهاند و این مساله در اقصی نقاط جـهان پرتـلاطم امروز امری پذیرفته شده است. اگرچه هنگامی که سخن از سختیهای این عرصه بـه مـیان مـیآید صحنههای مربوط به دویدن خبرنگاران رسانهها و مطبوعات در زیر بمباران و در میان شعلههای آتش برای مخابره خـبر و تـصویر به سراسر دنیا در ذهن بسیاری مرور میشود اما آنچه نباید از ورای سختی تـهیه خـبر و گـزارش از میدانهای جنگ حقیقی به فراموش سپرده شود، سختی ها و نابرابریهای بزرگتر در زمان صلح در حوزههای مـختلف کـاری یـک خبرنگار است. درعین حال و با تمامی این سختیها، توجه مخاطبان و مردم جامعه بـه جـایگاه رسانه و اصحاب آن است که مواجهه به شرایط نابرابر موجود را برای خبرنگاران رسانهها و مطبوعات تحملپذیر و در بسیاری مـوارد شـیرین میسازد. اگرچه سابقه خبر و اطلاعرسانی به شیوه مکتوب به دوران ماقبل مشروطیت و چـاپ روزنـامههای«تک برگی» بازمیگردد اما نقطه تولد شـیوه حـرفهای آن بـا دوره مشروطیت همزاد شد.
هم از این روست کـه جـامعه ایران افزون بر یک سده است که نامهایی نظیر ملک المتکلمین، مـیرزا جـهانگیر خان صور اسرافیل، ملک الشـعرای بـهار و سید حـسین فـاطمی را در عـرصه روزنامهنگاری و پس از گام نهادن رادیو و تلویزیون بـه صـحن خانهها، چهره پرتلاش خبرنگاران این رسانهها را در حافظه تاریخی خود به ثبت رسـاندهاند. درعـینحال اگرچه ناملایمات این عرصه همواره بـا «اهل خبر و قلم» هـمراه و هـمگام بوده اما اکنون و با پیـشرفتهای روزافـزون این حوزه، مشکلات امروزی شرایطی به مراتب پیچیدهتر را به آنان تحمیل می کند امـا در ایـن میان اشارات گاه و بیگاه و ارایـه بـرخی آمـارها از فواید گردش آزاد اطـلاعات و بـه ثمر رسیدن تلاشهای خـبرنگاران در تـغییر یک تصمیم یا افشای ماهیت یک جریان سیاسی یا اقتصادی به سود مردم جـامعه، نـقطه نیروبخش برای ادامه فعالیتهای آنان بـهشمار مـیرود. درواقع مـردم امـیدوارانه و بـا تماسهای حضوری، تلفنی و کـتبی خود، ستونهای روزنامهها، بخشهای خبری و گزارشهای رسانهها و صفحات مجازی پایگاههای اطلاعرسانی را به محلی برای بـیان دغـدغهها و مشکلات خود بدل کردهاند.
رسالت خبررسانی در کوران حوادث
خبر و اطلاعرسانی در ایران از قدمت زیادی برخوردار است اما در ۲ دهه پایانی سده ۲۰ و همچنین پس از ورود به سده۲۱،همگام با تحولات جهانی این عرصه،نوع و شیوه اطلاعرسانی در ایـران نـیز از تفاوتهای زیادی با گذشته برخوردار شد. از یک طرف در مقطع وقوع انقلاب و سلسله تحولات پس از آن،مسایل ایران به عنوان یکی از موضوعات مهم به صدر اخـبار بـنگاههای خبری جهان راه یافت و پس از آن نـیز در بازه های زمانی چون جنگ تحمیلی و برهه سازندگی موضوعات پرشمار سیاسی و اخبار ایران به کانون توجهات جهانی مبدل شد. اما بیتردید در دوران اصلاحات فـصل نـوینی از فعالیتهای خبری در ایران آغاز شد. این اطلاعرسانی که به دلیل ورود خیل جوانان مشتاق به عرصه روزنامهنگاری با ابداع و ابتکار نیز همراه شده بود، سبب تولید پیایی مطبوعات نوظهور در کـشور شـد تا تلفیق پتانسیل عظیم جوانی با تجربه بزرگان این عرصه، موج جدیدی را در حوزه مطبوعات و رسانهها را شکل دهد. در این میان نمیتوان از حرکتهای همزمان فاز جدید روزنامهنگاری در ایران با گسترش ضریب نفوذ ایـنترنت و عـلاقه به ایـجاد وبلاگها و سایتهای خبری-تحلیلی و اطلاعرسانی به آسانی عبور کرد. تمامی اینها در کنار سیاستهای جدید رسانهای در حـمایت از اطلاعرسانی آزاد در چارچوب قانون اساسی و قوانین موضوعه از یک طرف و گسترش کمی و کـیفی شـبکههای صـدا و سیما از سوی دیگر آغاز دورانی طلایی در عرصه خبر و شفافشدن برخی جایگاهها و وظایف قانون را نوید میداد.
خانوادههای مقاوم
بیهیچ شکو تردیدی روز خبرنگار، روز تجلیل از خانوادههایی است که بـه دلیـل حـرفه خاص یکی از عزیزان خود اعم از پدر، مادر، فرزند یا همسر، در تمامی نگرانیها و شادیها حوزه خـبر و اطـلاعرسانی بـا آنها شریک و سهیم شدهاند. خانوادههای اصحاب رسانه در ایران و به جهت فقدان وجود امنیت شـغلی و حـرفهای در مشاغل مربوط به این عرصه، همواره در معرض انواع صدمات اقتصادی و روحی قرار دارنـد و هـم از ایـن روست که نقش اساسی و کلیدی در شکل دادن به فضای کاری خبرنگاران و روزنامهنگاران دارند.
برای نمونه میتوان از خانواده شهید صارمی و خانواده مـقاوم جـاویدان اثـر کاظم اخوان،عکاس خبری جبهههای جنگ که به همراه فرمانده وقت لشکر ۲۷ محمد رسول الله و ۲ تـن از هـمراهان وی بهرغم دارا بودن مصونیت دیپلماتیک به دست فلانژیستهای حزب کتائب لبنان در حومه بـیروت ربـوده شده و اکنون سال هاست که از عزیز خود بیخبر هستند،نام برد.
خانواده کاوه گلستان، عـکاس خـبری که در جریان جنگ در عراق کشته شد و خانوادههای داغدار سانحه سقوط هواپیمای ۱۳۰C کـه به شهادت رسیدن بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران مـنجر شـد.
انجمنی صنفی برای روزنامهنگاران
در طول سالهای پس از انقلاب همواره نیاز به وجود یک نهاد یـا سـندیکای صنفی بـرای پیگیری حقوق خبرنگاران و روزنامهنگاران، در میان اهالی رسانه احساس میشد، اما به دلیل مشکلات متعدد موجود در کشور تـا سالهای ابتدایی هنوز بسیاری از روزنامهنگاران و خبرنگاران تحت پوشش خدمات بیمهای و تـامین اجـتماعی بـه عنوان حداقل نیاز یک حرفه قرار نگرفتهاند. دهه ۷۰ کمتر فردی به فکر تاسیس چنین نهادی بـود. در مهر۱۳۷۶ خورشیدی انجمن صنفی خبرنگاران با تـشکیل نخستین مجمع عمومی بـهطور رسـمی فعالیت خود را آغاز کرد. پیمودن مسیر دشوار اعلام موجودیت تا حدود بسیاری آسانتر شد و صندوق حمایت از روزنامهنگاران نیز در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد تاسیس و قانون مشاغل سخت و زیـانآور نیز با حمایت دولت در مجلس ششم تصویب شد.
زندگینامه شهید محمود صارمی
محمود صارمی در ۱۳۴۷ خورشیدی در یکی از روستاهای شهرستان بروجرد پا به عرصه گیتی نهاد. وی دوره ابتدایی را در همان روستا به پایان رساند و برای ادامه تحصیل روانه شهر بروجرد شد. او با به پایان رساندن تحصیلات متوسطه در رشته جغرافیای دانشگاه تهران قبول شد و به تهران مهاجرت کرد. او همراه با تحصیل به دلیل علاقه شدید به ورزش کاراته در مدت کوتاهی با گذراندن دورههای مختلف این رشته موفق به کسب کمربند مشکی و کارت مربیگری شد و در مسابقات شهرستان و استان شرکت میکرد که موفقیتهایی را نیز در این زمینه به دست آورد.
صارمی همزمان با تحصیل در دانشگاه برای دفاع از خاک میهن راهی جبهه های حق علیه باطل شد و ۱۷ ماه در این جبهه ها در کنار دیگر رزمندگان اسلام به دفاع از کیان و تمامیت ارضی کشور پرداخت.
او در ۱۳۷۰ خورشیدی مشغول به همکاری با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران شد و در ۱۳۷۱ خورشیدی در حالی که به تحصیلات خود در مقطع کارشناسی ارشد ادامه میداد، به استخدام خبرگزاری جمهوری اسلامی درآمد و به عنوان کارشناس متون خبری فعالیت خود را آغاز کرد. در ۱۳۷۵ خورشیدی به عنوان مسوول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) در «مزارشریف» انتخاب و در ۲۶ دی همان سال به عنوان مسوول نمایندگی خبرگزاری راهی «کابل» شد یعنی زمانی که این کشور درگیر جنگهای داخلی بود و بهخوبی میدانست در این سرزمین آشوب زده خطر به اسارت درآمدن و حتی شهادت وجود دارد، اما بر حسب وظیفه و رسالت و تکلیف، این راه را انتخاب کرد.
با حمله گروه تروریستی طالبان به سرکنسولگری ایران در شهر «مزارشریف» هشت تن از کارکنان سرکنسولگری و محمودصارمی به شهادت رسیدند. تا مدتها از سرنوشت این ۹ تن گزارشی منتشر نشد، تا این که پیکرهای آنان در یک گور جمعی در خرابههای پشت کنسولگری به دست آمد. پیکر آنان ۲۲ شهریور ۱۳۷۷خورشیدی به تهران منتقل شد و به خاک سپرده شد.
آخرین پیام شهید صارمی
«خبر فوری، فوری. «مزار شریف» به دست طالبان سقوط کرد، عدهای از افراد طالبان در محوطه کنسولگری دیده میشوند به من بگویید که چه وظیفهای دارم. مزار شریف سقوط کرد. هفدهم مرداد۱۳۷۷، اینجا محل کنسولگری ایران در «مزار شریف» است، من «محمود صارمی» خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم، گروه طالبان چند ساعت پیش وارد «مزار شریف» شدند.