چند ماهی است که میزبان ویروسی به نام کرونا شدهایم؛ مهمانی که با آمدنش سبکهای زندگی پیشینمان را تغییر داد و عادتوارههایی جدید را جایگزین عادتوارههای قبل کرد آنچنان که کارشناسان و متخصصان میگویند چارهای جز زندگی مسالمتآمیز با این ویروس نیست و گویی باید خود را منطبق با شرایط جدید کرد. اگرچه سوق یافتن به این سبک جدید زندگی برای بسیاری دشوار است اما دشواری و مسائل و مشکلات آن برای سالمندان بیش از دیگران احساس میشود. آنها که به دلیل ضعف جسمانی ناگزیرند مسائل بهداشتی را بیشتر رعایت کنند و قرنطینگی خود را ادامه دهند، ممکن است در این دوران دچار بیماریهای روانشناختی مانند ترس، انزوا، احساس طردشدگی و ... شوند. از این رو اهمیت توجه به بحث سالمندان و تجربه آنها از این دوران، سبب شد با پروائی دکترای جامعهشناسی دانشگاه تهران به گفت و گو بنشینیم.
آنچه در ذیل میخوانید، مشروحی از این گفت و گو است:
تجربه تنهایی و انزوای سالمندان در دوران کرونا
پروائی در پاسخ به این سوال که در دوران کرونا، تجربه تنهایی و انزوای سالمندان چگونه بروز میکند، گفت: چیزی که این چند ماه در رسانهها و فضای عمومی و همچنین در خانوادهها بسیار شنیده میشد، این بود که سالمندان بسیار آسیب پذیر هستند و اگر به ویروس کرونا مبتلا شوند، بدنشان مقاومت پایینی از خود نشان میدهد و بر اثر ابتلا به کرونا احتمال مرگ سالمندان بسیار بالاست. در زندگی روزمره نیز این جملات که افراد سنین بالا بیشتر در معرض خطرند خیلی شنیده میشد. سالمندان هم به هر حال در جامعه هستند و این حرفها به گوششان
میرسد. این موضوع ترس زیادی در آنها ایجاد میکند و همه اینها دست به دست هم میدهد که سالمندان ترس و اضطراب بالایی را تجربه کنند.
این وضعیت پیامدهای مثبتی هم داشت و موجب شد سالمندان بیشتر مراقبت کنند و وارد فضاهای عمومی نشوند و رفت و آمدهای خود را کنترل کنند اما از سوی دیگر به احساس تنهایی و منزوی شدن و افسردگی سالمندان نیز می انجامد. در این چند ماه، سالمندان عمدتاً به دلیل حفاظت و مراقبت از خود ناچار بودند رفت و آمدهای خود را حتی با فرزندانشان کمتر کنند و همین موجب شد سالمندان بیشتر در تنهایی خود فرو بروند.
در مواجهه با کرونا، سالمندانی که میتوانند با تنهایی خود خوب کنار بیایند و از فرصت تنهایی خود استفاده کنند، موفقترند. همه سالمندان به یک اندازه از تنهایی و آثار آن متاثر نمیشوند. ظرفیت هر یک از سالمندان متفاوت است چرا که سالمندان جمعیت همگونی نیستند؛ بلکه سنخهای مختلفی از سالمندی در جامعه ایرانی وجود دارد. بنابر این، همه سالمندان به یک اندازه از پیامدهای ویروس کرونا متاثر نمیشوند و توانایی مواجههشان متفاوت است و همه به یک اندازه آسیبپذیر نیستند.
سالمندانی که قبل از دوره کرونا فرصت و امکان مشارکت اجتماعی در گروههای فرهنگی، هنری، خیریهای و دیگر فعالیتهای داوطلبانه را داشتند به دلیل شرایط ناشی از کرونا این فرصت را از دست دادند یا سالمندان بیمار و وابسته که بیشتر اوقاتشان با خانواده سپری میشد، در دوران کرونا حتی شرایط دیدار با خانواده هم کم شد آن هم بخاطر اینکه مبادا سالمندان از طریق تماس با دیگران به ویروس کووید ۱۹ مبتلا شوند. لذا تعاملات بیننسلی هم دچار مشکل شد که همه اینها در مجموع به تنهایی و انزوای بیشتر سالمندان انجامید.
برخی از سالمندان هیچ جایگزینی برای فعالیتهای فراغتی پیشین ندارند در حالیکه برخی از سالمندان با بهرهمندی از تحصیلات و مهارتهای فرهنگی، فرصت ایجاد فراغتهای جدید را برای این دوران داشتند. این موارد سبب میشد این دسته از سالمندان بتوانند این دوره را به خوبی سپری کنند و احساس تنهایی و انزوا به آنها دست ندهد. شکلگیری تعاملات مجازی و برقراری روابط خانوادگی به صورت مجازی کمک میکرد آنها شکلهای جدیدی از تعاملات خانوادگی و اجتماعی را تجربه کنند. همه اینها با این هدف گفته شد که توانایی مواجهه همه سالمندان با کرونا یکسان نیست.
آنچه تنهایی سالمندان را در دوره کرونا عمیقتر کرد
پروائی در خصوص تجارب متفاوت سالمندان و جوانان از احساس تنهایی و انزوا در دوران کرونا گفت: در دوران کرونا در جامعه بسیار مطرح میشد که سالمندان با توجه به کهولت سن و ظهور و بروز بیماریهای مختلف چون بیماریهای قلبی و عروقی، دیابت و فشارخون در بین آنها، به لحاظ جسمی دارای مقاومت کمتری نسبت به سایر گروههای سنی هستند و در نتیجه در اثر ابتلا به بیماری کرونا بیشتر در معرض خطر مرگند.
همه این شرایط ترس زیادی را در بین سالمندان ایجاد کرد و سالمندان روابط خانوادگی و اجتماعی خود را بیشتر کنترل کردند اما از سوی دیگر جوانان کمتر فرصت قرنطینگی داشتند. جوانان ناچار بودند سرکار بروند تا شغل خود را از دست ندهند؛ چه کسانی که در اشتغال رسمی بودند و چه کسانی که در اقتصاد غیررسمی و در مشاغل آِزاد بودند. همه این افراد ناچار بودند به دلیل تامین معیشت، ناامنی شغلی و ترس از اخراج، سر کار بروند. لذا روابط شغلی و اجتماعیشان تداوم داشت و همین باعث میشد که احساس تنهایی و منزوی بودن به آنها دست ندهد. چون زندگی اجتماعی آنها در جریان بود. علاوه بر این، در صورت قرنطینگی نیز امکان فراغت مجازی بیشتری داشتند در حالی که بخش اعظم سالمندان کشور ما بیسواد و یا کمسواد هستند و این باعث میشود که نتوانند از امکانات فضای مجازی و شبکههای اجتماعی استفاده کنند، کتاب بخوانند، روزنامه بخوانند و خود را سرگرم کنند و فراغتهای جدیدی را جایگزین فراغتهای پیشین کنند. در حالی که جوانان امکان بهرهمندی از چنین فرصتهای فراغتی را داشتند و در نتیجه نسبت به سالمندان کمتر احساس تنهایی و منزوی شدن کردند.
باید اشاره کرد که در این دوره بسیار نیاز است تا به سالمندان آموزشهایی در راستای سبک زندگی جدید ارائه شود. همچنین آموزش به خانوادههای دارای سالمند بسیار ضرورت دارد تا محیط عاطفی و روانی خوبی برای سالمندان فراهم سازند. فراتر از همه این موارد، اهمیت تامین معیشت روزمره سالمندان طبقات تهیدست و پایین جامعه است چرا که این دوره علاوه بر ترس، احساس تنهایی و منزوی شدن، آسیبپذیری به مراتب بیشتری را برای آنها رقم زده است.