رویکردهای مربوط به تحولات اقتصادی و صنعتی در سالهای گذشته با تغییرات اساسی و عمیقی روبرو بوده و یکی از راههای توسعه صنعتی که در این سالها مورد توجه کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته قرار گرفته روی آوردن به کوچکسازی صنایع و اتکاء به توسعه و گسترش این صنایع بوده است. صنایع کوچک روزبهروز در حال رشد و فزونی هستند و امروزه در بیشتر کشورهای جهان، صنایع کوچک و متوسط از جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، تولید صنعتی و ارایه خدمات به نقشآفرینی می پردازند و این صنایع تأمینکنندگان اصلی اشتغال جدید، مهد تحول و نوآوری و پیشرو در ابداع فناوریهای جدید به شمار می روند. گسترش صنایع کوچک و متوسط در اقتصاد کشورها موجب افزایش تأثیر آنها بر شاخصهای اقتصادی در این برهه از زمان شده است. ضرورت توجه به صنایع کوچک سبب شد تا شورای فرهنگ عمومی، ۲۱ مرداد را در تقویم رسمی کشور به عنوان «روز حمایت از صنایع کوچک و متوسط» ثبت کند.
تقویت صنایع کوچک بستری برای رقابت پذیری
صنایع کوچک و متوسط بهعنوان بستر مناسبی برای ایجاد صنایع رقابتپذیر و توانمند محسوب می شود و در بیشتر کشورها بر سیاستگذاری مناسب برای این صنایع تأکید شده است، بنابراین بسیاری از کشورها شکلگیری و تقویت صنایع کوچک و متوسط در مناطق صنعتی را در قالب خوشه بهعنوان یک استراتژی توسعه صنعتی منطقهای مدنظر قرار داده و در این میان توسعه و گسترش خوشهها را به عنوان یک استراتژی کارآمد برای کسب مزیت رقابتی و رشد کارآفرینانه در اقتصاد جهانی تبدیل کرده اند.
در سالهای اخیر توجه به کوچکسازی کردن و روند توسعه بنگاههای کوچک و متوسط بـهطور قـابلتوجهی افـزایش یافته است. این بنگاهها دارای مزایای زیادی نسبت به صنایع بزرگ هستند کـه از آن جـمله مـیتوان از ارزشافزوده، نوآوری، اشتغالآفرینی و انعطافپذیری بیشتر نسبت به صنایع بزرگ نام برد. بنابراین لزوم توجه بـه ایـن بـخش از اقتصاد ضروری است. (۱)
اهـمیت و ضرورت صنایع
توسعه صنعتی مبتنی بر خوشهها بهعنوان یک استراتژی نوین سالهاست که مورد توجه برنامهریزان و سیاستگذاران در کشورهای صنعتی و در حالتوسعه بوده است و ضرورت دارد تا ابـعاد نـظری و اجرایی آن در کشور ما نـیز مـورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. سازمانهای بینالمللی همچون «یونیدو و سازمان بینالمللی کار» پروژههای متعددی را از طریق ایجاد یا توسعه خوشههای صنعتی در کشورهای مختلف پیاده کردهاند که وزارت صنایع به دلایل متعددی توجه ویـژه بـه این مقوله را لازم میداند.
اشتغالزایی؛ ایجاد فرصتهای شغلی و فراهم کردن امکان حصول درآمد مناسب، یکی از اهداف کلیدی نظام است که با وجود تلاشهای مثبت و امیدوارکنندهای که صورت پذیرفته همچنان امیدوار است تـا راهـکارهای نوین، مـؤثر و منبعث از تجارب موفق جهانی را به کار گیرد. روشن است که فعالیتهای صنعتی و حوزههای خدماتی مرتبط با آن، مـهمترین محور ایجاد اشتغال و درآمد برای شهروندان است و اشتغالزایی از طریق توسعه صـنایع کـوچک و مـتوسط و بزرگ یا رویکرد خوشههای یکپارچه یکی از موفقترین تجارب بینالمللی بوده است.
توسعه منطقهای؛ عموما توسعه خوشههای صـنعتی بـاتوجه به مزیتها و قابلیتهای منطقهای برنامهریزی میشود. امروزه ایجاد اینگونه خوشهها با تکیه بـر تـوانمندیهای مـنطقهای به مؤثرترین ابزار توسعه منطقهای در بسیاری از کشورهای صنعتی و تازه صنعتی شده بدل شده است.
ایـجاد ارتباط میان واحدهای صنعتی کوچک و بزرگ، ۲ قطبی بودن صنایع کشور، درجه بالای ادغـام عمومی در واحدهای بزرگ و نبود ارتـباط میان آنها با دیگر واحدهای صنعتی یکی از معضلات ساختار صنعتی کشور است.
تناسب با فرهنگ و ساختارهای اجتماعی کشور؛ بعضی کشورها، توسعه شتابان صنعتی خود را ناشی از به کارگیری نهادهای محدود سلسله مراتبی و ارایه امتیازات ویژه به آنها میدانند. واقعیت آن است که فرهنگ و ساختار اجتماعی ایران، چنین ساختار سلسله مراتبی را مشکل برمیتابد و از اینرو باید به دنبال راهبردهایی بود که مشابه موفقیت این کشورها را از طریق ایجاد ساختارهای غـیرسلسله مـراتبی ممکن سازد.
ایجاد سازمان صنایع کوچک، پشتیبانی از شـکلگیری تشکلهای صنعتی، تحول در مأموریت سازمانهای تابعه وزارت صنایع و معادن از بنگاهداری به طرف سازمانهای توسعهای و خصوصیسازی، همگی در جهت تـقویت سـاختارهای مـدنی ایجاد شده در حوزه فعالیت صنعتی جامعه است. رویکرد خوشهای مسلما در جـهت دادن و بـهرهبرداری از ساختارهای مدنی به منظور ارتقاء توان رقابتی مؤثر است.(۲)
ایـن عناصر اصلی در کنار یکدیگر میتوانند ضمن حرکت دادن اقتصاد در جهت تخصصگرایی و پذیرش هویت تخصصی مشخص، هـزینههای وارده را کاهش دهند و از صرفههای بیرونی و درونی ناشی از مقیاس و نیز صرفههای ثابت و مـتحرک نـاشی از تـجمع، بهرهبرداری کنند.
نهادها و بنگاههای پشتیبانیکننده خدماتی نیز با ایجاد امکان انجام خدمات تخصصی برای بـنگاههای عـضو خـوشه، شرایط دسترسی آنها به آموزشهای عمومی و تخصصی در سطوح مختلف، تربیت نیروی انـسانی و اجـرای برنامههای هماهنگسازی مهارتی و استانداردسازی، توسعه برنامههای تولیدی و برنامهریزیهای فنی و کیفیتی، اجرای موفق برنامهها و مدیریت کیفیت یـکسان در سـطوح متفاوت، تعهدات بنگاه در مقابل مشتری، تسهیلات بنگاه در مقابل خدمات حقوقی در تدوین، اجـرا و دادخـواهی قراردادهای اقتصادی و نیز اجرای موفق برنامههای تـحقیق و تـوسعه را فـراهم میآورند. (۳)
توسعه صنایع کوچک
صنعت کـوچک بـه مفهوم هـر نـوع فـعالیت سازندهای است که در مـؤسسات نسبتا کوچک انجام میگیرد، اگرچه صنایع کوچک در سالهای گذشته با سرعتی فزاینده در حـال تـبدیل شدن به کانون توجه بسیاری از سـیاستگذاران و پژوهـشگران بوده اند اما هـنوز تعریف واحدی از آن در سـطح بـینالمللی ارائه نشده است. تعریفی که هر کشوری ارائه میکند بستگی به شرایط اقتصادی و ساختار صنعتی آن کشور دارد. مـعیارهای مـختلفی بـرای تعریف این صنایع به کار میرود کـه در بـعضی کـشورها از یـکی از ایـن مـعیارها و در بعضی دیگر از ترکیبی از این معیارها برای تعریف صنایع کوچک و متوسط استفاده میشود. از این معیارها میتوان به تعداد کارکنان، میزان سرمایه، حجم دارایی، حجم فروش و ظرفیت تـولید اشاره کرد که در تعریف صنایع به دلیل ویژگیهای مشترک صنایع کوچک و متوسط این ۲ گروه درموارد بسیاری کنار هم قرار میگیرند.
رایجترین شاخص برای تعریف صنایع کوچک و مـتوسط اسـتفاده از تعداد کارکنان است، مؤسسات کوچک و متوسط شامل صنایع تولیدی و مؤسسات خدمات تجاری هستند و غیر از معیاری که برای تعریف استفاده میشود، صنایع کوچک و متوسط به صـنایعی گفته میشوند که به صورت مستقل اداره و مدیریت شده و شرکتهایی که بهعنوان شعبهای از یک شرکت بزرگ فعالیت میکنند در تعریف صنایع کوچک و متوسط قرار نمیگیرند(۴)
شـاخصهای توسعه صنایع کوچک به ۲ بخش فـنی و اقتصادی تقسیم میشوند که از شاخصهای فنی میتوان به جایگزینی و تعویض ماشینآلات فرسوده با مدلهای جدید و مدرن، تولید محصولات جدید، افزایش درآمد با طراحی مـحصولات جـدید، حملونقل و جابجایی بهتر مـواد، بـرخورداری از حدقل یک سوم نیروی تحصیلکرده فوقدیپلم به بالا، استفاده از دانشها و مهارتهای کارکنان، برخورداری از مدیریت صحیح، برخورداری از روند طراحی و تولید خط مکانیزه مهندسی، تغییر در فناوری نرمافزار و سختافزار واحدهای تولیدی و برخورداری شـرکت از فـناوری پیشرفته بازاریابی اشاره کرد و از مولفه های اقتصادی باید به ارایه خدمات بعد از فروش، افزایش ظرفیت تولید با قیمت تمامشده کمتر، افزایش در سرعت برگشت سرمایهگذاریها، افزایش میزان فروش، تنوع در محصولات تولیدی، صـادرات مـحصولات به خـارج و برخورداری شرکت از قیمت قابل رویت در بازارهای داخلی و خارجی نام برد.
بنابراین هدف نهایی هر برنامه تـوسعه باید به این امر منجر شود که صنایع خود اتکا شوند و بـدون آنکه به حمایتهای بیشتری از طرف دولت نیاز داشته باشند، بتوانند واحدهای تولیدی خود را به گونهای اداره کنند که از سود اقـتصادی مـناسبی برخوردار شوند و با ارایه محصولات قابل رقابت بتوانند در بازارهای داخلی و خارجی حضور موفقی داشته باشند.
پیـامدهای تـوسعه صـنایع کوچک
صنایع کوچک حداقل از چهار جنبه کارآفرینی، نوآوری، پویایی صنعت و ایجاد فرصت های شغلی به اقتصاد جهانی کمک میکنند.
کارآفرینی؛ صنایع کوچک بـا کمک رشد روحیه کارآفرینی و ایفای نقش بهعنوان عامل تغییر در اقتصاد مدرن به رشـد و توسعه اقتصادی کمک مـیکنند.
نـوآوری؛ صنایع کوچک نقش مهمی در فرایند تغییر فناوری به عهده دارند. آنها منبع قابلتوجهی از فعالیتهای نوآوری هستند.
پویایی صنعت؛ صنایع کوچک نقش مهمی در فرایند تحول صنعت به عهده دارند.
ایجاد فرصتهای شـغلی؛ صنایع کوچک در سالهای اخیر سهم قابلملاحظهای در ایجاد شغلهای جدید داشتهاند. در دنیای مدرن کنونی، صنایع کوچک با مشخصات مخصوص به خود در موضوعات مختلف و مهمی چون رشد اقتصادی، رقابت و حل بحران بیکاری هـمهگیر، اثـرات قابلتوجهی دارند. این روندها پیامدهای بسیاری برای اقتصاد جهانی دارند.
توسعه واحدهای تولیدی
در کشور ما باوجودی که بیش از ۹۰درصد واحدهای تولیدی در گروه صنایع کوچک و متوسط قرار مـیگیرند، بـه دلیـل نداشتن استراتژی توسعه مبتنی بر ساختارهای موجود صنعتی و رها کـردن واحدهای کوچک تولیدی به حال خود، این بنگاهها نتوانستهاند، سهم قابلتوجهی در تولید ناخالص ملی و ایجاد ارزشافزوده داشته بـاشند. خـوشههای صـنعتی یکی از الگوهای موفق سازماندهی صنایع کوچک و متوسط هستند که کاستیهای صـنایع کـوچک و متوسط را رفع و مزیتهای مختلف صنایع کوچک، چون انعطافپذیری و تنوع را قوت میبخشند. از طرف دیگر چون در شکلگیری خـوشه صـنعتی، ارایه خـدمات پشتیبانی از قبیل نهادهای مشاورهای، آموزشی، فنی- مهندسی، بازاریابی و بازرگانی و مالی اهمیت بـسزایی دارد، بـخشهای ارتـباطی که تسهیلکننده روابط بنگاهها و مرتبط کننده واحدها با یکدیگر بوده و بخشهای تجاری و تولیدی که ارایهکننده خـدمات بـه واحدها و...را دارا هستند، نقش قابلتوجهی در توسعه صنایع کوچک دارند و بر همین پایه میتوان استنباط کـرد کـه فعالیتهای دارای پتانسیل خوشهبندی، سهم زیادی از ساختار صنعتی یک منطقه را به خود اختصاص خـواهند داد کـه در قـالب آن ارائه خدمات حمایتی پشتیبانی، بخشهای ارتباطی و بخشهای تولیدی تجاری توجیهپذیر خواهد بود.
نهادهای پشتیبانیکننده و تـوسعه صـنایع کوچک
از آنجا که صنایع کوچک دارای واحدهای کوچک هستند و آنقدر انعطافپذیر نیستند که بـتوانند نـیازهای مـتعدد مصرفکنندگان را به دست آورند و مانند واحدهای بزرگ توان بهرهمندی از توسعه، کیفیت،آموزش، بهرهوری، قانونمندی و...را دارا نـیستند، بنابراین بـاید نهادی یا نهادهایی وجود داشته باشند تا از این واحدها حمایت و پشتیبانی کـنند تـا سـبب خروج این واحدها از صحنه تولید نشوند. در غیر این صورت این واحدها تعلطیل و زنجیره تأمین واحـدهای بـزرگ نـیز با مشکل مواجه میشود. بنابراین اگر این نهادهای حمایتگر و پشتیبانیکننده صنایع کـوچک بـاشند، این صنایع روزبهروز در حال رشد و فزونی خواهند بود و موجبات بهبود عملکرد و رقابتی کردن فعالیتهای محوری توسعه صـنایع کـوچک را فراهم میآورند.
زنجیره ارتباطی صنایع کـوچک بـرای حضور فعال در صحنه فعالیتهای اقتصادی اگر در جـهت تـسهیل اقـدامات جمعی و به صورت تعاملی با یکدیگر وارد فـعالیت شـوند، میتوانند ضمن حرکت به سمت تخصصگرایی و پذیرش هویت تخصصی مشخص، کاهش هزینه بـرای واحـدها را فراهم بیاورند و باعث بهرهمندی تـمام واحـدها در برنامههای آمـوزشی، اسـتراتژیهای هـمسان، خـریدوفروش و بسیاری از مزایای دیگر شوند. بهبود ارتباط هرچه بیشتر این واحدها به تـرویج و تـوسعه بنگاههای موجود و سرعت بخشیدن به ایـجاد شبکههای میان اعضاء و در مـیان بـنگاهها کمک کرده، روابط بنگاهها را بـا یـکدیگر تسهیل کرده و موجبات توسعه این صنایع را فراهم میآورند.
بخشهای تجاری و توسعه صنایع کـوچک
در ایـن بخش به دلیل بهرهمندی از فـعالیتهایی مـانند تـحقیق و توسعه، واحدها مـیتوانند کـیفیت محصولات خود را بهبود بخشند. ایـن بخشها که تأمین کالاهای واسطهای و سرمایهای را عهدهدار هستند و خدمات تولیدی را به واحدها ارایه میدهند، هـرقدر در تـأمین این کالاها خودکفا باشند و نیازهای خـود را از داخـل تأمین کـنند، مـوجبات تـسهیل نوآوری و تسهیل در گردش اطـلاعات و فناوری را فراهم آورده، دستیابی به پروسه مهمترین تولیدات را آسان کرده، موجبات کاهش هزینه برای این صـنایع شـده و توسعه این صنایع را موجب میشوند.
منابع:
۱. کیمرام،فـرید(۴۸۳۱)،نقش صنایع کوچک و مـتوسط در تـوسعه صنعتی،دانشگاه صنعتی شریف،انتشارات علمی،چاپ اول.
۲. اشمیتز، هوبر،خالدندوی(۱۸۳۱)خوشههای صنعتی رویکردی نوین در توسعه صنعتی،عـباس زنـدباف و عباس مخبر،تهران،انتشارات طرح نو،چاپ اول
۳. دلانگیزان،سهراب(۵۸۳۱)بررسی جایگاه خوشههای صنعتی در کـسب مـزیت رقابتی و تـوان صادراتی(مورد صنعت نساجی پوشاک چین)،مجله تعاون،شمارههای آذرماه و دیماه.
۴. کرمی،اژدر(۷۸۳۱)،نگرش استراتژیک به بررسی نقش SME ما ارائه راهـکارهای توسعه آن در استان آذربایجان شرقی،معاوت برنامهریزی استانداری آذربایجان شرقی،چاپ اول.
۵. دین محمدی،مصطفی،سهراب دلانگیزان و زیـن العابدین صادقی(۳۸۳۱)،خوشهبندی قضایی صنایع با فناوری برتر و تأثیر آن بـر تـوسعه فـناوری،دومین همایش دو سالانه آموزش عالی و اشتغال،دانشگاه تربیت مدرس،تهران.