تهران- ایرنا- «فرهاد مجیدی» در شبی رویایی موفق شد برای دومین بار در فاصله کمتر از ۱۰ روز از سد سپاهان و «امیر قلعه‌نویی» بگذرد و به نیمه‌نهایی جام حذفی صعود کند.

به گزارش ایرنا، حدود ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه دوشنبه بود که استادیوم آزادی لحظات خاصی را به چشم خود می‌دید. شاید اگر این ورزشگاه، زبان داشت حرف‌های زیادی از اتفاقاتی که در خودش تماشا کرد، می‌گفت که بسیار شنیدنی بود. حال و احوال متضادی که قرار گرفتنش در کنار یکدیگر پر از حرف بود و در عین حال حرفی نداشت و به قول فرنگی‌ها، NO Comment بود. کنار هم قرار گرفتن غم و شادی، آغاز و پایان، شور و آرامش و ...

استقلال ۹ روز بعد از لیگ، این بار در جام حذفی از سد سپاهان گذشت تا به نوعی طلایی‌پوشان را از سهمیه آسیا به طور کامل دور کنند و کاری کنند تا این فصل هم برای تیم اصفهانی بدون جام تمام شود. مهمترین خروجی این ۲ شکست برای طلایی‌پوشان، نامه‌ای بود که قلعه‌نویی بعد از بازی منتشر کرد و از اصفهان، شاید برای همیشه خداحافظی کرد. متفاوت‌ترین امیری که دیده بودیم خودش اعلام کرد که به پایان ماجراجویی‌اش با سپاهان از راه رسیده است. او همیشه اهل مبارزه بود و در اکثر اوقات پیروز از کارزار خارج می‌شد اما این بار نجنگید و به بی‌سروصداترین شکل ممکن میدان را خالی کرد. از روی صندلی پلاستیکی سبزرنگ بازی را آغاز کرد و روی صندلی‌های شماره‌دار آزادی به پایان رسید. چند متر آنطرف‌تر اما مردی بود که سر از پا نمی‌شناخت. طریقه لباس پوشیدنش هم با قلعه‌نویی زمین تا اسمان فرق داشت و فقط رنگ لباس‌هایشان شبیه بود. شاگرد سابق قلعه‌نویی، سراسر هیجان و عطش بود. کسی که با ۲ برد در برابر سپاهان، هم شانس خود را برای کسب سهمیه آسیا و هم برای فتح جام حذفی بالا برد و هم مربی سابقش را به خط پایان رساند.

اما چه شد که این پارادوکس در ورزشگاه آزادی به وجود آمد؟ اگر فکر می‌کنید که آن اشتباه خنده‌دار موعود بنیادی‌فر در به وجود آمدن این پایان، رول اصلی را بازی کرده با کمال احترام باید بگوییم که اینطور نبود. چه آن پنالتی گرفته می‌شد و چه گرفته نمی‌شد بازهم خللی در نتیجه نهایی به وجود نمی‌آمد. استقلال برای بردن برنامه داشت اما سپاهان فقط دوست داشت که این مسابقه را با برد پشت سر بگذارد و همین مهمترین فرق ۲ تیم و این ۲ تفکر بود. کسی که برنامه داشت فرهاد بود و کسی که فقط علاقه داشت، امیر بود.

ترکیب سورپرایز کننده

نسبت به بازیِ لیگ، سپاهان با بازگشت سروش رفیعی پرمهره‌تر شده بود و در نقطه مقابل استقلال در نبود دیاباته، مطهری و اسماعیلی تقریبا سلاح‌های هجومی اش را از دست داده بود. طلایی‌پوشان با ۲ سه تغییر نفری به میدان آمده بودند اما سیستمِ بازی همان همیشگی بود. استقلال اما با ترکیبی سورپرایز کننده، نه فقط قلعه‌نویی بلکه همه را متعجب کرده بود. یکی از کاربران توییتر در این باره گفت: "ترکیب استقلال به گونه‌ای است که فقط می دانیم تیم با ۱۱ بازیکن وارد زمین می‌شود؛ همین!" رسانه‌ها ترکیب‌های متفاوتی را به صورت شماتیک روی خروجی خود قرار دادند و در نهایت خیلی از آنها اشتباه کردند. فرهاد با آرایشی ظاهر تدافعی اما کاملا بالانس و با توجه به دارایی‌اش به میدان آمده بود.

بستن کناره‌ها

فرهاد برای جلوگیری از هجوم سپاهان از کناره‌ها و ارسال به روی دروازه و استفاده کی‌روش استنلی، با قرار دادن ۲ مدافع مرکزی پرسرعت(دانشگر و غلامی) در کناره‌ها اجازه ارسال را از سپاهان گرفت و دستان تیم امیر را بست. به نوعی به جای اینکه کی‌روش را با یارگیری مستقیم از کار بیندازد، راه رسیدن به کی‌روش را بست. از طرفی حسینی نیز در شب خوبی بود و خروج‌هایش تقریبا همگی مطمئن بود. مشخص بود که غلامپور به گلر تیمش گفته با اعتماد به نفس از روی خط جدا شود و بیرون بیاید. محبی و میرزایی و سپس محمدرضا حسینی یکی از آرام‌ترین شب‌های خود را پشت سر گذاشتند. آنها یکی ۲ شوت از راه دور به سمت دروازه فرستادند که هیچکدام روی دروازه استقلال خطری به وجود نیاورد. بسته شدن کناره‌ها سپاهان را به هم ریخت و قلعه‌نویی در میانه میدان هم قافیه را باخت. نورافکن با بازوبند کاپیتانی، آن قوای جنگندگی را نداشت. پلن‌های خلاقانه سروش رفیعی هم با دوندگی و بازیخوانی هافبک‌های میانی استقلال رنگ باخته بود و حاصلی نداشت. 

استتفاده از فضای پشت مدافعان با قایدی

استقلال برای حمله هم برنامه داشت. این تیم بود که پیش از گل اول توپ را در اختیار داشت و صاحب چند موقعیت شد. نبودن دیاباته، ارسال از کناره‌ها را منتفی کرده بود. وریا و میلیچ به عنوان ۲ هافبک کناری به داخل می‌زدند و ارسال‌های احتمالی‌شان با ارتفاع بسیار کم بود. آنها و هافبک‌های وسط تیم سعی می‌کردند قایدی را در فضای پشت مصلح و طیبی صاحب توپ کنند و بعد خودشان به داخل محوطه نفوذ کنند. گل اول از روی ارسال به فضا برای قایدی و گل دوم از روی حضور هافبک‌های مرکزی در درون محوطه به ثمر رسید. مهدی بازهم گل نزد اما روی هر ۲ گل تیمش موثر بود و نشان داد یک مهاجم می‌تواند گل نزند اما مثمر ثمر باشد. 

نزدیک شدن کریمی به دروازه حریف

کریمی عملکردی شاهکار مقابل تیم سابق خود داشت. او در نبود اسماعیلی آزادی عمل بیشتری در حمله داشت و به محوطه جریمه سپاهان هم سَرک می‌کشید. درخشش نیازمند در ابتدای بازی اجازه نداد تا کریمی به گل برسد اما در نیمه دوم، حضور به موقع او پشت سر قایدی کمک کرد تا با گلر تک به تک شود و تیر خلاص را به پیکره حریف وارد کند. کریمی با پاس‌های فوق‌العاده‌اش در فضاهای بسته و تنگ، بارها گره بازی را برای استقلال باز کرد و نشان داد بدون تردید یک گزینه‌ی مطلوب برای تیم ملی فوتبال کشورمان در میانه میدان خواهد بود.

دفاع از گل، به بهترین شکل

یکی از مشکلات بزرگ استقلال در هفته‌های قبل، با فرهاد مجیدی این بود که آبی‌پوشان نمی‌توانستند از گل زده خود به خوبی دفاع کنند. آنها در برابر شهرخودرو، فولاد، پرسپولیس و ... این معضل را داشتند اما در برابر سپاهان واکنش آبی‌ها عالی بود. تصویری که بعد از گل دوم از مجیدی نشان داده شد نشانگر همین مساله بود. او این بار غرق در شادی نشد و خیلی سریع به بازیکنانش اشاره کرد که تمرکز خود را حفظ کنند. استقلال به خوبی سپاهان را در تمام فضاهای زمین کنترل کرده بود و تعویض‌ها هم در همین راستا انجام شد و در نهایت به این سرانجام رسید که سپاهان در سومین بازی این فصل مقابل استقلال برای اولین بار موفق به گلزنی و حتی ایجاد موقعیت جدی هم نشد.

ماجرای هرروز؛ فرهادِ امروز بهتر از فرهادِ دیروز

مجیدی هفته به هفته پخته‌تر می‌شود. به جز بخش تاکتیکی او از لحاظ رفتاری هم به بلوغ نزدیک می‌شود. فرهاد به رفتار خودش مسلط شده و به خوبی با بازیکنان صحبت می‌کند. گوش‌هایش برای شنیدن صحبت‌های اعضای کادر فنی بازِ باز است. او دیگر اسیر مسائل حاشیه‌ای، حداقل در جریان مسابقه نمی‌شود. مدتهاست در فضای مجازی حضور ندارد و تمرکزش را روی تیمش گذاشته و اینقدر در این مساله فرو رفته که در نشست‌های خبری هم حضور پیدا نمی‌کند! از ابتدای حضور فرهاد در استقلال مسائل مختلفی به وجود آمده بود و برخی از کارشاسان معتقد بودند هنوز نمی‌توان درباره او و کیفیت مربیگری‌اش اظهار نظر کرد اما شاید دوشنبه شب، در ورزشگاه آزادی مشخص شد که دوره فرهاد در عرصه کوچینگ رسما آغاز شده است و این مهمترین پارادوکس بازی دیشب بود.