در ادامه گفت وگوی آرمان ملی با قاسم محبعلی تحلیلگر بینالملل می خوانیم: بسیاری این نوع رای دادن اعضای شورای امنیت را از تاثیر ایران در فضای بینالمللی و صد البته توافق برجام میدانند. امروز برجام باعث صلح و امنیت بینالمللی شده و هیچیک از طرفهای این توافق و سایر کشورهای جهان نمیخواهند بهدلیل یکجانبهگرایی قلدرمآبی آمریکا این دستاورد از بین برود. گرچه اروپاییها در عمل کردن به تعهدات خود آنطور که باید و شاید عمل نکردند اما همین رای ممتنع نشان میدهد که آنها برای منافع، صلح و امنیت منطقه خود و تجارتشان ارزش بسیاری قائلند و نمیخواهند هزینه بیقانونیهای ایالات متحده را بپردازند. ترامپ و همراهانش درصدد بودند تا با تصویب پیشنویس قطعنامه خود در شورای امنیت از طرفی تمدید تحریم تسلیحاتی ایران را عملیاتی کنند و از ظرف دیگر از این مساله بهعنوان یک برگ برنده انتخاباتی در انتخابات نوامبر بهره ببرند، اما این شکست باعث شد که نه تنها ترامپ توفیقی بدست نیاورد بلکه حتی در این آوردگاه نیز بهانهای به دست بایدن رقیب انتخاباتیاش بدهد تا انزوای بینالمللی امروز آمریکا را همچون پتکی بر سر وی فرود آورد. گرچه اظهارات ضد و نقیض ترامپ را پایانی نیست و یک روز از توافق ۴ هفتهای با ایران میگوید و روز دیگر از تمدید تحریمهای تسلیحاتی سخن به میان میآورد.
برای بررسی عدم رایآوری قطعنامه آمریکاییها در شورای امنیت، شرایط برجام وتاثیر انتخابات آمریکا در اتفاقات اخیر «آرمانملی» با قاسممحبعلی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه و تحلیلگر بینالملل به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
اظهارات مختلفی درخصوص نتیجه رایگیری شورای امنیت در خصوص پیش نویس قطعنامه آمریکا علیه ایران مطرح میشود؛ اساسا تحلیل و ارزیابی شما از عدم رای اعضای شورای امنیت به طرح آمریکاییها چگونه است؟
من معتقدم واضح بود که این قطعنامه رای نمیآورد و شاید خود آمریکا نیز این را میدانست و هدفهای پنهان دیگری داشت ولی این مساله نشان میدهد دولت و وزارت خارجه ترامپ کیفیت و تواناییهای گذشته را ندارد و قادر نیست حمایت بقیه کشورها را کسب کند. البته اگر روسیه و چین نیز رای منفی نمیدادند باز هم این قطعنامه تصویب نمیشد چون یازده رای ممتنع داشت و برای تصویب حداقل به ۹ رای مثبت احتیاج داشت که چنین رایی نیاورد و همه اعضا بهجز آمریکا و دومینیکن به آن رای مثبت نداده بودند. رای روسیه و چین منفی بود که به معنای حق وتو محسوب میشود. یازده عضو دیگر نیز رای ممتنع دادند. لذا بهنظر میرسد این سیاست آمریکا در جوامع بینالمللی و در سطح شورای امنیت شنوایی ندارد. البته همانطور که عدم رایآوری قطعنامه واضح بود مساله به این مفهوم نبود که آمریکاییها سیاستهای خود را دنبال نخواهند کرد. شاید هدف آمریکا این است که به سراغ برجام بروند و این توافق را به سطح شورای امنیت بیاورند و اساسا برجام را از بین ببرند. اگر آمریکا بخواهد بهطور کلی زیر میز بزند این مساله محتمل خواهد بود، ولی تاکنون قصد آنها این نبوده است. تا اینجا آمریکا میخواست اروپا را با خود همراه کند و در کنار آنها اجماعی به وجود بیاورد که موفق نبود. به هر حال امروز وضعیتی در مورد آمریکا وجود دارد که تندروترین حزب در آمریکا حکمرانی میکند. این در حالی است که آقای ترامپ و آقای پمپئو سیاستهای اعضای حزب جمهوری خواه را دنبال نکردند و از برجام خارج شدند. چون این حزب مثل اروپاییها بهدنبال مذاکراتی در راستای برجام بود و قصد داشت بخشهایی را که به زعم آنها جا افتاده به برجام اضافه کنند. ولی با خروج ترامپ از برجام عملا خواستههای جمهوری خواهان تامین نشد. میتوان گفت بهطور کلی بخشی از جریانات در آمریکا بهدنبال تکمیل برجام بوده و در این هدف به اروپا نزدیکند.
با وجود خروج آمریکا از برجام و با توجه به این نکته که برجام در ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ فعالیت میکند، آیا آنها به لحاظ بینالمللی این توانایی را دارند که از قطعنامه ۲۲۳۱ برای تخریب برجام استفاده کند؟
نکته همینجاست چون آمریکا ادعا میکند با وجود خروج از برجام عضو دائمی شورای امنیت است به زعم خود هنوز از نظر حقوقی میتواند از آن بهره ببرد و اساسا اختلاف در همین جا است. برجام ضمیمه اول قطعنامه ۲۲۳۱ است و مساله تحریمها و اعلامیه ۱+۵ نیز ضمیمه دوم این قطعنامه است که آمریکا نیز جزء آن است. از این رو آمریکاییها مدعی هستند که اگرچه از برجام خارج شدهاند ولی از قطعنامه ۲۲۳۱ و ضمائم آن خارج نشدهاند و پیوست دوم آن بحث تحریم تسلیحاتی و قدرت دفاعی ایران است. اگر بحث برجام به شورای امنیت برود به قطعنامهای جدید نیاز پیدا میکند و مساله مکانیزم ماشه محفوظ است و آنجا آمریکا است که از حق وتو استفاده کرده و برجام را از بین میبرد. در آن صورت شورای امنیت نیازمند قطعنامه جدید شده و خود به خود برجام با قطعنامه۲۲۳۱ منقضی میشود. لذا مساله کاملا معکوس است. وقتی آمریکا بخواهد خارج از قطعنامه ۲۲۳۱ و بیرون از برجام عمل کند چین و روسیه میتوانند از حق وتو استفاده کنند. ولی وقتی خارج از این قطعنامه عمل شود آنها هم کنار آمریکا قرار میگیرند.
اگر شرایط بدین نحو پیش برود این احتمال وجود دارد که شاهد وقوع شرایط پیشابرجام در نظام بینالملل باشیم؟
این هوشیاری ایران و اروپا بود که مساله کمیسیون حل اختلافات در برجام مطرح شد چون اگر مطرح میشد که آمریکا با خروج از برجام این توافق را نقض کرده و ایران این حق را داشت که در کمیسیون برجام این نکته را مطرح کند و اگر چنین میشد کار به شورای امنیت رفته و عملا برجام از بین میرفت لذا به عقیده من وزارتخارجه ترامپ در این خصوص اشتباه کرد. اگر در برجام مانده بودند امروز میتوانستند مکانیزم ماشه را فعال و از آن استفاده کنند، عملا برجام را از بین ببرند و تحریمهای بینالمللی را بازگردانند. باز هم این امکان بهطور کامل منتفی نیست و به همراهی اروپا نیاز دارد. پیشنهاد روسیه خطرناک است و تشکیل جلسه ۱+۵ می تواند شروعی بر مکانیزم ماشه باشد. روسها تلاش میکنند با کمک اروپا زمینهای برای مذاکره و تفاهمی بین ایران و آمریکا پدید آورند تا برجام بهطور کامل از بین نرود ولی خواستههای آمریکا به نوعی در این توافق در نظر گرفته شود. اما تشکیل این جلسه و عدم تفاهم بین ایران و آمریکا عملا موضوع را به شورای امنیت باز میگرداند. اگر مساله به هر شکلی به شورای امنیت بازگردانده شود، میتواند مسیر بازگشت تحریمهای بینالمللی را هموار کند.
برخی معتقدند با توجه به نزدیکبودن انتخابات نوامبر تلاشها بر این است که روند فرسایشی دنبال شود تا ابتکار عمل از دست ترامپ و دولت او خارج شود؛ اما عدهای دیگر براین باورند که ترامپ دقیقا به همین دلیل قصد تعجیل در مساله را دارد تا از نتیجه عملکرد خود در انتخابات استفاده کند ؛ اصولا نقش انتخابات نوامبر چقدر بر این مسائل تاثیر خواهد گذاشت؟
اگر آقای ترامپ مجددا انتخاب شود از موضعی بسیار قوی و شدیدتر وارد برخورد با ایران میشود و چون احتیاجی به رای دور دوم ریاست جمهوری ندارد عملا به سراغ از بین بردن برجام خواهد رفت، ولی در صورت انتخاب آقای بایدن او با اروپا وارد دیالوگ خواهد شد و تفاهمی خواهند داشت تا طرح رئیسجمهور فرانسه را فعال کنند و آن باقی ماندن برجام همراه با چند توافق دیگر است. از جمله موارد نامحدود شدن زمان برجام و مذاکره مجدد در مورد غنی سازی، سیاستهای خاورمیانهای، مساله قدرت دفاعی ایران و همچنین صلح خاورمیانه نیز در این چارچوب مورد مذاکره قرار میگیرد. در این صورت آمریکا آمادگی مذاکره و حفظ برجام را مشروط بر این شروط خواهد داشت. بایدن و دموکراتها نیز در صورت پیروزی مدعی خواهند شد که خواستار حفظ برجام با شروطی جدید هستند و فقط در آن صورت خواهد بود که تحریمها را به تعویق میاندازند. در غیراین صورت تحریمها را حفظ میکنند.
در رایگیری اخیر شورای امنیت شاهد انزوای آمریکاییها بودیم و بسیاری بر آن اذعان کردند؛ با توجه به شرایط فعلی نظام بینالملل و جایگاهی که آمریکا با سیاستهای ترامپ پیدا کرده این انزوا ادامهدار خواهد بود یا در آینده آمریکا را به شکل دیگری خواهیم دید؟
بهنظر من مساله انزوا تاحدودی اغراق است چون اختلاف نظر بر سر مساله برجام است. در مورد بسیاری از مسائل بین آمریکا و کشورهای جهان همراهی وجود دارد. اما در مورد برجام و اینکه آمریکا قصد نادیده گرفتن توافقی بینالمللی و یک جانبهگرایی دارد منافع دیگران اجازه نمیدهد با آمریکا همراهی داشته باشند. البته موضوعات دیگری نیز از جمله محیط زیست مطرح است. کشورهای دیگری در این مسائل حاضر به همکاری با آمریکا نشدهاند اما در بسیاری از موضوعات دیگر آمریکا با اروپا در ائتلاف است و مشخص نیست رفتن ترامپ منجر به شکل گیری اتحاد فرا آتلانتیکی نشود. لذا این اغراق است و نباید خود را بخاطر این موضوع دچار اشتباه محاسباتی کنیم. آمریکا همچنان روابط خود را با روسیه و چین و کشورهای خلیج فارس و اروپا دارد ولی اختلافاتش بر سر چند موضوع مشخص با آنها ادامه دارد.
رئیسجمهور آمریکا روز جمعه اظهار داشته که در صورت پیروزی ظرف چهار هفته با ایران به توافق خواهد رسید؛ اساسا این اظهارنظر صرفا جنبه تبلیغاتی دارد یا ترامپ واقعا برای توافق برنامه دارد؟
در درجه اول میتوان آن را تبلیغاتی ارزیابی کرد ولی ترامپ امروز در موضع ضعف قرار دارد و این نشانهای از آمادگی برای امتیازدهی است. در صورت عدم رایآوری ترامپ نیازی نیست تا او در دو ماه باقی مانده وارد مذاکره شود و فقط احتمال میرود شدت تحریم ها را افزایش بدهد و حتی شاید بحرانهایی به وجود بیاورد تا وضعیت برای رئیسجمهور بعدی دشوار شود. از طرفی میتوان این امکان را برای ایران تست کرد. ایران امروز فرصت خوبی برای امتیاز گرفتن دارد زیرا هم ترامپ ضعیف است و هم نگران از دست دادن دور بعدی است ولی همانطور که اشاره کردم در صورتی که ترامپ انتخاب نشود شاید تا ژانویه و زمان انتقال به دولت بعدی کارهای خطرناکی در داخل آمریکا و منطقه خاورمیانه انجام بدهد و دست رئیسجمهور بعدی را در پوست گردو بگذارد ولی در صورت انتخاب قطعا از موضع قدرت وارد میدان میشود و با اروپا و سایر کشورها برخورد سختی خواهد داشت. امروز عربستان و رژیم صهیونیستی خواستار باقیماندن ترامپ در قدرت هستند و از مذاکرات بین ایران و آمریکا در دوره بایدن نگرانند. از این منظر امروز فرصت تلقی میشود، در فاصله کوتاهی که تا نوامبر باقی مانده فرصتی برای امتیازگیری برای ایران وجود دارد تا چه ترامپ باقی بماند و چه بایدن وارد کاخ سفید شود بتواند این امتیازات را ضمیمه توافق بعدی کند.
توافق دولت امارات در به رسمیت شناختن رژیم صهیــــونیستی بازتابها و واکنشهای بسیاری داشت؛ تاثیر این توافق را بر منطقه چگونه میبینید و اساسا میتواند باعث واکنشهای تند از سوی کشورهای عربی منطقه شود؟
خیر؛ بجز ایران و ترکیه و فلسطینیها و برخی نیروهای دیگر عمدتا از این موضوع استقبال شد و عمان و مصر و عربستان سعودی و بحرین از این موضوع استقبال کردند. اکثر کشورهای خلیج فارس با اسرائیل بده بستان و مناسبتی داشتند و فقط مناسبات خود را به سطح رسمی نرسانده بودند که امارات این کار را کرد. قطر و کویت و بحرین و بسیاری از کشورها با اسرائیل دارای روابطی بودند که امارات اولین کشوری بود که روابط خود را رسمی کرد و میتوان پیشبینی کرد سایر کشورها نیز به این روند بپیوندند. امارات و اسرائیل از جمله کشورهایی هستند که مایل به بر سر کاربودن ترامپ هستند و با این کار هدیهای تبلیغاتی به او دادند. تا موقعیت ترامپ در جامعه یهودی و اسراییلی آمریکا نیز بهبود پیدا کند.