تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۷

بندرعباس- ایرنا- ۲۶ مرداد ۱۳۶۹؛ سالروز عجین‌ شدن اشک و لبخندها و پیوند دهنده لحظات به یادماندنی بازگشت یوسف‌هایی است که از قفس رنج اسارت رژیم جنایت‌کار صدام با عزت و سربلندی آزاد شدند؛ در این روز آغوش وطن گشوده و گل لبخند بر لب پدران و مادران شهدا نشانده شد.

این روز به یادماندنی سالروز بازگشایی قفس‌ها، روز وصل و دیدار و روزی به یاد ماندنی از بازگشت سروقامتانی سرافراز است که از مرز خسروی استان کرمانشاه وارد کشور شدند و با سجده بر خاک وطن صلابت و وفاداری خود را به شهدا و همرزمان‌شان به نمایش گذاشتند؛ روز شادمانی مادران منتظر، پدرانی مقاوم و همسرانی شجاع که با اسپند و دود سال‌ها درد دوری انتظار را پشت قاب عکس‌ها قایم کردند تا طلوع دوباره زندگی آزادگان‌شان را ببینند.

۲۶ مرداد ۱۳۶۹؛ آزادگان همان وارثان شهیدان در این روز تاریخی قدم به سرزمینی گذاشتند که نقطه به نقطه آن یادآور قله‌های فتح و ظفر همرزمان‌شان در دفاع مقدس است و یادآور زمزمه دعاهای اجابت شده و لالایی مادران شهدا.

این روز در تقویم جمهوری اسلامی ایران به نخستین مبادله اسرا میان دو کشور ایران و عراق که هشت سال با هم جنگیده بودند روز تبدیل و ثبت شد؛ در این روز آزادگان استان هرمزگان که بهترین سال‌های عمرشان را در زندان‌های بعثی صدام گذراندند، سال‌های اسارت خود را نعمتی برای به دست آوردن آزادی می‌دانند که پای آرمان‌ها، ارزش‌ها و اعتقادات خود ثابت‌قدم ماندند.

بعثی‌ها از خاموش کردن آتش سیگار روی دست‌هایم لذت می‌بردند

«دادشاه جاودان»؛ متولد سال ۱۳۴۰ جانباز دفاع مقدس و آزاده‌ زندان‌های صدام، چهار فرزند دارد؛ ۲ دختر و ۲ پسر. می‌گوید: شناسنامه‌ام را پنج سال بزرگتر گرفته‌اند یعنی سال ۱۳۳۵.

او نخستین اسیر هرمزگانی است که بیش‌ترین دوران اسارت را نسبت به سایر همشهریان خود تحمل کرده است؛ حدود ۸ سال و ۹ماه(۲ سال بعد از آتش‌بس).

آذرماه سال ۶۰ خدا به او و همسرش دختری داد که نامش را مریم گذاشتند، اما وقتی از زندان‌های بعثی آزاد شد دخترش مریم ۹ ساله بود.

دادشاه جاودان، جانباز روزهای مقاومت در زندان‌های رژیم بعثی صدام است، اما امروز از صدام جنایتکار و آن همه ابهت و تکبرش خبری نیست.

این آزاده مقاوم، سال‌های اسارت را سخت‌ترین روزهای زندگی اسیرانی می‌داند که به امید بازگشت به وطن زیر شکنجه‌های بی‌رحمانه بعثی‌ها سال‌ها را در کنج زندان‌های صدام مقاومت و ایستادگی کردند، برخی زیر شکنجه و باتوم‌ها شهید شدند و برخی زنده ماندند.

دادشاه جاودان در گفت‎وگو با ایرنا گفت: عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس و رمضان را چندباری مرخصی ‌آمدم، قرار بود برای عملیات رمضان خودمان را آماده کنیم گفتند هرکس می‌خواهد قبل از عملیات به دیدن خانواده برود می‌تواند برود، برگشتم و چند روزی را در کنار خانواده بودم.

وی افزود: ریش‌هایم تازه بلند شده بود سربازهای بعثی دانه دانه ریش‌هایم را می کندند. بردنمان خط سوم عراق، در مسیر خیلی اذیتمان می‌کردند یکی از اسیرها را به جیب بستند و دومی هم با ماشین از روی سرش عبور کردند اما به من گفتند باید تیرباران شوی!

این آزاده دوراه جنگ تحمیلی ادامه داد: سربازان بعثی گفتند خواسته‌ای نداری گفتم فقط دو رکعت نماز پایان عمرم بخوانم. دست‌هایم از پشت بسته بود، دست بسته نمازم را خواندم سلام را که دادم خواستم بلند شوم عکس مریم در جیبم بود افتاد روی زمین، عراقی گفت هذا شنو؟گفتم بنتی، کشیده‌ای محکم خواباند در گوشم که خون از بینی‌ام شرشر کرد.

جاودان گفت: به درختی بستنم فرمانده‌شان عکس مریم را توی دستش گرفته بود و سربازان هم آماده تیرباران من بودند یکی به سیگارش می‌زد و عکس مریم را هی نگاه می کرد تا  سیگارش تمام شد برگشت رو به سربازها گفت: نَکُشیدش.

وی اضافه کرد: طناب را باز کردند و دوباره در ماشین انداختن و بردنم سمت بصره، آنجا بازجویی سخت و طولانی داشتم، می‌گفتند فرمانده‌ات کی بود؟ پاسداری؟ گفتم نه بسیجی هستم، قبول نمی‌کردند اسمم را با خودکار قرمز نوشته بودند 'حرس الخمینی' و در گونی انداختنم و با کابل که انگار میخ‌های سوزنی به آن وصل باشد محکم می‌زدند، با هر کابلی که به پشتم می‌خورد خون از کمرم شره می‌گرفت و تا مغز استخوانم می‌سوخت.

این جانباز و رزمنده دفاع مقدس در خصوص شکنجه‌های اسرا در زندان بغداد نیز گفت: در زندان بغداد شکنجه‌ها سرگرمی هر روز بعثی‌ها بود و تا مدت‌ها ادامه داشت، از کشیدن ناخن‌ها و خاموش کردن آتش سیگار روی دست‌هایم لذت می‌بردند، بعد از تمام شدن شکنجه‌ها مرا به یک سلول انفرادی انتقال دادند که فقط ایستاده می‎توانستی بخوابی و از چهارزانو نشستن هم خبری نبود.

جاودان عنوان کرد: بیشتر اسرا از رزمنده‌های فتح‌المبین بودند بعثی‌ها یک فضای مذهبی خشکی به راه انداخته بودند، نمی‌گذاشتند نماز و قرآن بخوانیم شکنجه‌ها زیاد بود معمولا همه اسیران را جمع می‌کردند و لباس اسرا را به زور در ‌می‌آوردند و آب سرد روی رزمنده‌ها می‌ریختند و با کابل می‌زدند.

'مرحوم ابوترابی' چراغ هدایت اسرای ایرانی در آسایشگاه‌ها بود

«مراد حسن زاده» آزاده و جانباز دوران دفاع مقدس شهرستان حاجی آباد است که یکم دی ماه سال ۴۰ در این شهرستان به دنیا آمد و درحالی که ۱۸ ساله بود در سال ۶۰ راهی جبهه‌های جنگ شد.

وی روز دوم فروردین سال ۶۱ در عملیات فتح المبین در منطقه دشت عباس به اسارت نیروهای بعثی عراق در آمد و به مدت هشت سال و پنج ماه و ۲۶ روز در زندان‌های الانبار، استخبارات، الرومادی و اردوگاه‌های یک، دو، سه، چهار و زندان موصل، سال‌های تلخ اسارت را به جان خرید.

این آزاده سال‌های اسارت در زندان‌های عراق اما اسارت را نعمتی برای به دست آوردن آزادی می‌داند و از امام راحل به عنوان 'دری گهربار' یاد می‌کند که نامش هیچ‌گاه در تاریخ فراموش نخواهد شد.

حسن‌زاده در گفت‌وگو با ایرنا، از 'مرحوم حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترابی' به عنوان چراغ روشنی برای اسرای ایرانی در زندان‌های رژیم بعث عراق یاد کرد که شخصیت ایشان و دلدادگی رزمندگان هم چون شمع و پروانه بود.

وی گفت: پنج سال از دوران اسارتم در اردوگاه موصل یک در کنار مرحوم ابوترابی گذشت، اگر ایشان در زندان در کنار اسیران نبودند شاید نصف آن ها به کشور بازنمی‌گشتند، زیرا ما تجربه اسارت نداشتیم درحالی که مرحوم ابوترابی ۱۵ سال در کنار امام در نجف بودند.

این آزاده حاجی آبادی ادامه داد: زندان‌های صدام فقط شکنجه بود و سختی، نماز و دعا ممنوع بود، به سختی می‌‎توانستیم یک قرآن را ۶۰ نفری بخوانیم باید پنج آیه پنج آیه بین این تعداد اسیر تقسیم می‌کردیم.

حسن‌زاده وحدت در زندان‌های اسارت را باعث موفقیت اسیران دانست و افزود: اگر وحدت رزمندگان در زندان‌ها نبود سختی‌های زیادی را باید تحمل می‌کردیم.

ردشیر ارچنگ آزاده سرافراز هرمزگانی از یادگاران هشت سال دفاع مقدس است که مدت هفت سال در اسارت نیروهای بعثی عراق بوده است.

بعثی‌ها تمام اسرای آسایشگاه را داخل حوض آب یخ شکنجه کردند

دیگر آزاده هرمزگانی که هفت سال در اسارت نیروهای بعثی عراق بود و در بیان خاطراتش از روزهای اسارت خود در زندان‌های عراق گفت: ششم تیرماه سال ۶۲ در تپه بوسران در منطقه سردشت اسیر شدم و بعد از اسارت ما را به منطقه کرکوک عراق بردند و بعد به اردوگاه موصل ۲ منتقل کردند.

اردشیر ارچنگ در گفت‌وگو با ایرنا افزود: به محض ورود به اردوگاه فرمانده عراقی اردوگاه موصل گفت: هرچه پول و وسایل دارید بیرون بیاورید، بعد با کابل ما را می زد و می‌گفت چرا به خاک عراق حمله کردید.

وی بیان داشت: یک سال در آنجا ماندیم که بعد به دلیل درگیری زیاد بین سربازان عراقی و اسرای ایرانی ما را به اردوگاه موصل ۴ که حاج آقا ابوترابی هم در آنجا بود بردند و طولی نکشید که دوباره ما را به اردوگاه موصل یک منتقل کردند.

این آزاده هرمزگانی عنوان کرد: در این اردوگاه یک فرمانده سنگدلی بود به اسم جبارسینگ که اسرا را به بدترین شکل کتک می‌زد و شکنجه می‌کرد.

ارچنگ ادامه داد: یک روز که عکس امام خمینی(ره) که در روزنامه‌ای با نام "حقیقت" که متعلق به منافقین بود و به زبان فارسی ضد جمهوری اسلامی مطلب می‌نوشتند، چاپ شده بود، یکی از اسیران عکس امام را قیچی کرد و برداشت.

وی اضافه کرد: عراقی‌ها بعد که روزنامه را تحویل گرفتند متوجه شدند و به خاطر این همه اسرای آسایشگاه که ۴۰نفر بودند داخل حوض یخ زده انداختند و می‌گفتند اگر عکس پیدا نشد دوباره اینکار تکرار خواهد شد و البته فرصتی شد برای جبار سنگ فرمانده عراقی اردوگاه که بچه‌ها را به بدترین شکل شکنجه کند.

این آزاده اهل استان هرمزگان در بیان خاطرات خود دربازگشت به کشور نیز بیان داشت: وقتی که توسط صلیب سرخ می‌خواستند ما را به ایران بیاورند نخستین شبی بود که ماه و ستاره را در آسمان دیدیم و صبح آن روز به ما یک قرآن هدیه دادند، سوار اتوبوس شدیم و به خاک وطنمان ایران همیشه جاوید بازگشتیم.

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان نیز گفت: صبر و تحمل در برابر مصائب و سختی‌ها جزو اصول اخلاقی اسلام و دارای یک پشتوانه معرفتی است و آزادگان ما در دوران دفاع مقدس نشان دادند که از حقیقت و حکمت معنوی و نهفته اتفاقاتی که برای آنها رُخ داده بود آگاهی دارند و به همین دلیل در برابر سختی‌ها شکیبا و مقاوم بودند.

عطا ناوکی در گفت‌وگو با ایرنا بیان داشت: آزادگان و رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس از صبر و نگرش زینبی(س) بهره مند شدند و در برابر همه ناملایمات شکیبایی و مقاومت کردند.

وی آزادگان را سمبل مقاومت، تسلیم ناپذیری و ایستادگی حق مقابل باطل دانست که چه بسا  اسرایی که در طول دوران اسارت به شهادت رسیدند و برای همیشه در تاریخ جاودانه شدند.

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان افزود: امروز خدمت کردن ما به خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان این کشور وظایف اصلی در جبران بخشی از رشادت‌های آنهاست.

استان‌هرمزگان در دوران دفاع مقدس یکهزار و ۲۶۰ شهید، پنج‌هزار جانباز و ۳۴۱ آزاده را تقدیم کرده است.