تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۱

تهران- ایرنا- روزنامه آرمان ملی در مطلبی آورد: دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا از تصمیم کشورش برای فعال کردن «مکانیسم ماشه» در روزهای آینده خبر داده است. مکانیسم ماشه، بندی از برجام است که بر اساس آن، بازگشت تمام تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران ممکن می‌شود.

روزنامه آرمان ملی در یادداشتی به قلم احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، نوشت: فعال‌شدن مکانیسم ماشه به معنای مرگ رسمی توافقنامه برجام است و از همین رو، دیگرِ طرف‌های این توافقنامه مخالف به‌کارگیری آن هستند. آمریکا اما پس از رد قطعنامه پیشنهادی‌اش در شورای امنیت، برای تمدید نامحدود تحریم‌های تسلیحاتی ایران، فعال کردن مکانیسم ماشه را در دستورکار خود قرار داده است. حتی گفته می‌شود که آمریکا با اطلاع و آگاهی از عدم تصویب قطعنامه پیشنهادی‌اش در شورای امنیت، عمدا اصرار به رای‌گیری درباره آن کرده است تا بهانه لازم را برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه به دست آورد. این در حالی است که دیگر اعضای دائم شورای امنیت با اشاره به خروج رسمی آمریکا از برجام، این کشور را فاقد صلاحیت حقوقی لازم برای فعال کردن مکانیسم ماشه می‌دانند و با اقدام آمریکا در این زمینه مخالف‌اند. آمریکا اما بین خروج از برجام و حق فعال کردن مکانیسم ماشه برای خود، مغایرتی نمی‌بیند و گویا بخش حقوقی وزارت خارجه آمریکا در این باره سندی برای ارائه به شورای امنیت نیز تهیه کرده است. در واقع متن‌های حقوقی بین‌المللی مانند هر متن دیگری، همواره محل تاویل و تفسیرهای مختلف‌اند و هرگاه پای مسائل سیاسی و امنیتی کشورها در میان باشد، تفسیری معمولا غالب می‌شود که قدرت بیشتری در پشت آن نهفته باشد! طبعا متن برجام هم از این قاعده مستثنا نیست و هر یک از طرف‌های امضاءکننده آن تفسیر مخصوص به خود را از متن آن دارند و بنا به پشتوانه قدرت خود، در جهت غالب‌کردن تفسیرشان کوشش می‌کنند.

بنابراین، اینکه آیا آمریکا پس از خروج از برجام از حق فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار است یا خیر، بیشتر به کار کارشناسان حقوق بین‌الملل می‌آید تا درباره آن به بحث و جدل با هم مشغول شوند. از نگاه اهل سیاست اما مساله این است که آیا آمریکا به‌رغم مخالفت دیگر اعضای دائمی شورای امنیت از قدرت لازم برای فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار است یا خیر؟ آمریکا در حال حاضر دیگر تنها قدرت تعیین‌کننده مناسبات جهانی نیست، اما همچنان بزرگ‌ترین آنهاست. از همین رو این کشور می‌کوشد تا با استفاده از قدرت خود، روندهای جهانی را به گونه‌ای هدایت کند که موقعیت برترش را در نظام جهانی تا حد ممکن حفظ کند. یکی از اهداف اصلی آمریکا، سر و سامان دادن به نوعی نظم دلخواه در خاورمیانه است تا پس از آن بتواند از حجم حضور نیروهایش در این منطقه بکاهد و استقرار نظامی خود را عمدتا بر آسیای جنوب‌شرقی متمرکز کند. از این رو، دولت ترامپ مساله ایران و نزاع عربی - اسرائیلی را دو کانون بحران خاورمیانه به شمار می‌آورد و به زعم خود می‌کوشد تا پیش از ترک قدرت به‌طور موازی آنها را در مسیری متفاوت از گذشته قرار دهد.

سیاست آمریکا در مورد نزاع عربی - اسرائیلی کم و بیش روشن است. این سیاست در معامله قرن تبلور یافته است بدین صورت که کشوری مستقل با اختیارات محدود در بخش اعظم کرانه باختری رود اردن برای فلسطینی‌ها شکل گیرد و در ازای آن نیز کشورهای عرب با اسرائیل روابط رسمی برقرار کنند. در مورد ایران اما سیاست دولت ترامپ پیچیده‌تر و مقداری همراه با ابهام است. در هر صورت، دولت ترامپ تمام قدرت خود را به کار گرفته است تا از طریق فعال کردن مکانیسم ماشه، یک‌بار و برای همیشه به «شرّ برجام» پایان دهد و ایران را وادار به امضای توافق تازه‌ای کند. شاید طرح ابتکارات دیپلماتیک جدیدی از سوی دیگر طرف‌های برجام که سبب جلب رضایت ترامپ هم شود، آمریکا را از تعقیب این سیاست بازدارد. اما اگر چنین ابتکاراتی در میان نباشد، به نظرم آمریکا تا حد تهدید به خروج از سازمان ملل، بر فعال کردن مکانیسم ماشه اصرار ورزد! خروج آمریکا از سازمان ملل هم به معنای بی‌اثر کردن و حتی نابودی این سازمان است و این چیزی است که بعید می‌دانم سایر قدرت‌های جهانی تاب تحمل آن را داشته باشند، بنابراین ممکن است تا حدود زیادی درصدد جلب رضایت ترامپ برآیند.

منبع: روزنامه آرمان ملی