سعید محسنی راد تیر سال ۱۳۴۵ در شهر آران و بیدگل استان اصفهان به دنیا آمد و در دورانی که مشغول گذراندن تحصیلات دوره راهنمایی بود جنگ ایران و عراق آغاز شد و سعید هم بنا به تکلیفی که احساس کرد پس از گرفتن مدرک سیکل (سوم راهنمایی) در سن ۱۵ سالگی عازم جبهه شد و در عملیات های محرم و رمضان شرکت کرد و پس از شرکت در عملیات والفجر ۱ در فروردین ۶۲ در منطقه فکه مجروح شد و در نهایت با ۵۰ درصد جانبازی به اسارت درآمد.
این خبرنگار آزاده روز سه شنبه به مناسبت فرارسیدن ۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان به کشور در گفت وگو با خبرنگار حوزه ایثار و شهادت ایرنا افزود: در عملیات والفجر۱ از ناحیه پا و کمر بر اثر اصابت گلوله مستقیم تیربار گرینف عراقی ها مجروح شدم، بنابراین پس از چند روز مداوای سطحی در بیمارستان های بغداد به بیمارستان اردوگاه اسرای عنبر در منطقه رمادی عراق انتقال یافتم.
وی افزود: اسارت من در سن کم با ورود به این اردوگاه که آن را «دانشگاه عنبر» می نامم آغاز شد، گفتم دانشگاه زیرا در هیچ دانشگاهی به جز دانشگاه اسارت در روی کره خاکی، اینقدر انسان به خدا نزدیک نمی شود و نمی تواند به خدا برسد اما در عنبر، این اتفاق برای اسرای ایرانی افتاد.
محسنی راد ادامه داد: به مدت هشت سال در این اردوگاه بودم(البته فامیلی من در دوران اسارت سعید تازه مرد بود و شاید دوستان هم اسارتی مرا با این نام بهتر بشناسند) اردوگاهی که با ۲۴ آسایشگاه با حدود ۱۵۰۰ اسیر ایرانی تشکیل شده بود و همه وقایع زندگی ما در آن رقم می خورد.
وی افزود: انواع سختی ها و انواع شکنجه های جسمی و روحی و روانی از دشمن بعثی بر اسیران ایرانی اجرا می شد اما خداوند کمک کرد و بالاخره پس از هشت سال اسارت و تحمل آن همه سختی ها در چنین روزهایی در سال ۱۳۶۹ بحمدالله با پیروزی به کشور بازگشتیم و مردم خوب ایران نیز در همین روزها استقبال خوبی کردند.
این خبرنگار ایرنا سپس به بیان خاطره ای در دوران اسارت پرداخت و گفت: وقتی فرمانده و نگهبانان اردوگاه از پایبندی به اعتقادات و عدم خیانت اسیران ایرانی به میهن اسلامی از اسرا خسته می شدند به بهانه های مختلف ما را تحت فشار قرار می دادند مثلا چند روزی آب را به روی ما می بستند، اگر در شبانه روز مثلا ۶ ساعت یا کمتر اجازه داشتیم از آسایشگاه بیاییم بیرون و لباس بشوییم، حمام برویم یا کمی راه برویم و کارهایمان را انجام بدهیم این ساعت را به مثلا چهار ساعت کاهش می دادند یا گاهی حتی چند روز در آسایشگاهها را باز نمی کردند، ایراد می گرفتند که چرا یقه ات باز است، یقه را باز می کردیم می گفتند چرا می بندید، چرا ریش تان بلند است، چرا به نگهبان سلام نکردید، چرا به نگهبان بد نگاه کردید، چرا وقتی فرمانده اردوگاه وارد اردوگاه می شود سرجای خود بدون حرکت نمی ایستید، چرا می دوید، چرا چند نفر دور هم جمع شده اید، چرا نماز می خوانید و صدها چراهای دیگر. در این شرایط سختی که نگهبانان برای ما پیش می آوردند، اسرای ایرانی جز اتکا به خداوند و اتحاد و همدلی با همدیگر، هیچ راه حلی پیدا نمی کردند بنابراین اگر قرار بود تعدادی از ما را جدا کنند و برای کتک خوردن ببرند همه جلوشان می ایستادیم یا همه کتک می خوردیم یا نمی گذاشتیم یکی یا تعدادی از ما را تا پای مرگ شکنجه کنند و کتک بزنند و در خیلی مواقع هم به نفع اسرا تمام می شد چون اگر اسرا را بصورت تکی شکنجه می کردند تا دم مرگ و شهادت او را شکنجه می کردند اما در کتک ها و شکنجه های جمعی این اتفاق کمتر می افتاد و عراقی ها هم از این موضوع بسیار ناراحت بودند اما در قبال اتحاد و با هم بودن بچه ها همیشه کوتاه می آمدند.
محسنی راد ادامه داد: حالا هم باید مقابل حیله و مکرهای دشمنان با هم باشیم و با ایمان و اتکا به خداوند و صبر، این مسیر دشوار را طی کنیم.
خبرنگار آزاده ایرنا افزود: خلاصه کنم در چنین روزهایی بحمدلله با پیروزی در جنگ از اسارت به کشور بازگشتم و ادامه تحصیل دادم و لیسانس روزنامه نگاری را از دانشگاه علامه طباطبایی تهران گرفتم. ابتدا در دانشگاه کاشان و سپس در سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی مشغول به کار شدم و با توجه به آشنایی به زبان عربی، چند سالی را هم مسئول دفتر ایرنا در امارات متحده عربی بودم و همین چند ماه پیش هم با ادامه تحصیل، مدرک فوق لیسانس مدیریت رسانه را هم از دانشگاه علامه اخذ کردم.
وی تصریح کرد: اکنون هم در حالت اشتغال جانبازان بسر می برم. با توجه به اینکه توانایی و حرفه و تجربه کار خبری را داریم اما متاسفانه به دلایل قوانین نه چندان خوبی که برای جانبازان و ایثارگران در ادارات اجرا شده، امکان و بستر کار برای این قشر فراهم نیست.
محسنی راد درباره در مورد فعالیت های خود گفت: ما آزادگان اردوگاه عنبر پس از بازگشت از اسارت، بطور خودجوش همایش هایی را در کشور برگزار کردیم که پنجمین آن، سال گذشته در مشهد مقدس برگزار شد و در این چند روز که مصادف با سی امین سالروز بازگشت اسرا به میهن است بازدیدهایی را با تعدادی از آزادگان و خانواده های شهدای اسیر قبل و بعد از اسارت انجام دادیم که روز گذشته تعدادی از اعضای موسسه خیریه آزادگان اردوگاه عنبر با سرکارخانم معصومه آباد (نویسنده کتاب جالب «من زنده ام») بانوی آزاده که مثل یک شیرزن، چهار سال در کنار دیگر برادران اسیر خود در اردوگاه عنبر در اسارت بعثی ها بود، دیدار داشتیم و به رسم یادبود از سوی این موسسه که چند سالی است با همت خود دوستان عنبری شکل گرفته تا مشکل گشای محدود آزادگان معسر باشد، تندیس اردوگاه عنبر مزین به تصویر سردار شهید قاسم سلیمانی سید اسرا مرحوم حاج اقا ابوترابی را به رسم یادبود و قدردانی، تقدیم وی کردیم.
وی تصریح کرد: همچنین دیدارهایی با خانواده شهدای اسیر در استان های مختلف کشور داریم.
محسنی راد افزود: آرزو و دعا می کنم خدای متعال سایه رهبری معظم را بر سر ملت ایران مستدام بدارد که اگر رهبری حکیمانه ایشان نبود همان بلایی که پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) با کنار زدن امام علی (ع) بر سر امت اسلامی آمد بر ملت ما نیز اجرا می شد.
گفت و گو از رضا رضایی مجد