در تحولات یک سال گذشته سودان که از آن به عنوان انقلاب مردم سودان یاد می شود و به سرنگونی حکومت سی ساله عمرالبشیر منجر شد، دو عامل تعیین کننده و آشکار وجود دارد: مردم و نیروهای نظامی و البته یک عامل پنهان که همان مداخله خارجی است. در این میان نمی توان و نباید عنصر مداخله خارجی را کمررنگ تر از دو عامل دیگر در نظر گرفت.
قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای ، سودان را برای اجرای اهداف راهبردی خود یک "فرصت" تلقی می کنند که البته از زاویه دید دیگر ، این به منزله قربانی شدن سودان و مردم این کشور است.
اینک به نظر می رسد که شرایط کنونی حاکم بر سودان موجب شده است متغیرهای خارجی فرصت را مغتنم شمرده و در جهت تحقق طرح های خود دراین کشور تلاش کنند.
آخرین نمونه از مداخله خارجی در سودان ، اظهارت "یوسی کوهن" رئیس دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) است که مدعی شده عادیسازی روابط بین این رژیم و سودان بسیار نزدیک است.
وی گفته است که تماس با مقامات سودانی ادامه دارد و هیاتهایی از هر دو طرف از آمادگی خود برای دستیابی به چنین توافقی خبر دادهاند.
این در حالی است که وقتی عبدالفتاح برهان رئیس شورای حاکمیتی سودان سال گذشته با نتانیاهو در اوگاندا دیدار کرد، مردم سودان علیه این دیدار و عادی سازی مناسبات خارطوم و تل آویو تظاهرات کردند و ائتلاف آزادی و تغییر، حزب الامه همراه با سایر احزاب و گروههای سیاسی با صدور بیانیهای هرگونه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را رد کردند.
رئیس شورای حاکمیتی سودان همزمان با سفر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به اوگاندا وارد این کشور شد.
حضور پر رنگ و مستقیم کشورهای خارجی در سودان نشان می دهد که این کشور به یک قربانی در مناسبات بین قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شده است. گزارش های منتشر شده مبنی بر احتمال برقراری روابط سیاسی بین رژیم صهیونیستی و دولت سودان در همین چارچوب قابل تحلیل و بررسی است.
نتانیاهو قبل از سفر به اوگاندا در جمع خبرنگاران اعلام کرد که "اسرائیل" به آغوش آفریقا باز خواهد گشت و آفریقا نیز به آغوش "اسرائیل" بازمیگردد.
روزنامه صهیونیستی "تایمز آو اسراییل" ، واشنگتن پست و خبرگزاری آسوشیتدپرس همزمان اعلام کردند ، امارات ترتیب برگزاری دیدار عبدالفتاح البرهان رئیس شورای حاکمیت انتقالی و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل را با آگاهی "حلقه محدودی" از مسئولان بلندپایه سودان و نیز مصر و عربستان داده است.
براساس این گزارشها، البرهان برای دیدار با نتانیاهو موافقت کرد زیرا مسئولان سودانی گمان کردند که چنین اقدامی باعث تسریع در روند بیرون آوردن سودان از فهرست تروریسم آمریکا خواهد شد.
تاریخ سودان در دوره های مختلف همواره مشحون از مداخلات خارجی بوده است و متغیرهای خارجی بیش از عوامل داخلی در شکل دهی رویدادهای آن موثر بوده اند.
سودان در دوره ای یکی از مناطق تحت نفوذ دولت عثمانی بود. دولت عثمانی از طریق مصر بر سودان اعمال حاکمیت می کرد. در سال ۱۸۹۹ میلادی ، بریتانیا و مصر پس از مدتها کشمکش توافق کردند که سودان از طریق یک فرماندار کل که توسط مصر و با تصویب بریتانیا منصوب می شود اداره گردد.
از سال ۱۹۲۴ تا زمان استقلال سودان، بریتانا سیاست اداره سودان براساس دو سرزمین جدا از یکدیگر را دنبال می کرد. از دیدگاه لندن ،سودان سرزمینی متشکل از دو بخش شمالی و جنوبی و جدا از یکدیگر بود. سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱ و پس از یک دوره جنگ طولانی به استقلال رسید.
شواهد حکایت از آن دارد که استقلال سودان جنوبی تحت تاثیر عوامل و مداخلات خارجی صورت گرفته است و همین عوامل خارجی همچنان استراتژی تجزیه سودان را دنبال می کنند.
براساس این طرح عوامل خارجی با استفاده از گروه های شورشی داخل سودان درصدد تقسیم این کشور به سه کشور مستقل سودان، دولت دارفور و دولت جنوب سودان هستند.
گفته می شود هم اکنون سیا و موساد دو پایگاه اصلی برای انجام فعالیت های تجزیه طلبانه در سودان در نظر گرفته اند که یکی از آنها در کشور چاد (همسایه غربی سودان) با حضور افسران اسرائیلی مدیریت می شود و دیگری در جیبوتی (همسایه جنوب سودان) قرار دارد.
از سوی دیگر ریاض و ابوظبی، سودان را متحد اصلی خود در جنگ یمن می دانند. خارطوم در آغاز عملیات عربستان سعودی علیه یمن، هزاران تن از نیروهای نظامی خود را وارد این جنگ کرد که با کشته شدن صدها نیروی سودانی، مردم این کشور خواستار خروج سودان از جنگ یمن شدند.
این در حالی است که هم اکنون صدها نیروی نظامی سودان در قالب نیروهای شبه نظامی مزدور و با ابتکار و سازماندهی امارات وارد درگیریهای لیبی شده اند.
در این میان ترکیه و قطر نیز سودان را از نظر دور نداشته اند. ترکیه جزیره "سواکین" متعلق به سودان را به مدت ۹۹ سال از این کشور اجاره کرده و قرار است با همکاری قطر از آن برای ایجاد پایگاه نظامی استفاده کند.
حضور پر رنگ و مستقیم کشورهای خارجی در سودان نشان می دهد که این کشور به یک قربانی در مناسبات بین قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شده است. گزارش های منتشر شده مبنی بر احتمال برقراری روابط سیاسی بین رژیم صهیونیستی و دولت سودان در همین چارچوب قابل تحلیل و بررسی است.
شرایط نامساعد اقتصادی سودان از یک سو و موقعیت راهبردی این کشور از سوی دیگر موجب شده است که قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای از تمامی اهرم های ممکن برای تسلط بر این کشور استفاده کنند.
قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای ، سودان را برای اجرای اهداف راهبردی خود یک "فرصت" تلقی می کنند که البته از زاویه دیگر ، این به منزله قربانی شدن سودان و مردم این کشور است.