امروز جمعه، مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، با سفر به نیویورک رسما شکایتی را به ریاست دورهای شورای امنیت تسلیم کرد که در آن مدعی شده ایران از توافق هستهای (برجام) «تخلف» کرده است و مهم هم نیست که چه کسی ابتدا از برجام خارج شده و چقدر برای تحریک ایران به زیرپاگذاشتن برجام تلاش کرده است؛ مهم این است که مکانیسم «ماشه» فعال شود.
اندونزی به عنوان رئیس دوره ای شورای امنیت این شکایت را تحویل گرفت اما سایر اعضای دایم شورا گفته اند اقدام آمریکا اعتباری ندارد.
کلی کرافت، نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد روز پنجشنبه (۲۰ اوت) گفت با ارائه سند مذکور روند فعال شدن مکانیسم موسوم به ماشه برای بازگرداندن همه تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای سازمان ملل متحد علیه ایران رسما فعال شده است.
بریتانیا، فرانسه و آلمان در بیانیه مشترکی خطاب به رئیس شورا نوشتند: "آلمان، فرانسه و بریتانیا دیگر آمریکا را براساس قطعنامه ۲۲۳۱ عضو برجام نمی دانند و بنابراین اعلامیه آمریکا (برای فعال کردن مکانیسم ماشه) را موثر نمی دانند".
***آمریکا چه می خواهد؟
اگر پیش نویس قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل شانس تصویب را نداشته باشد، اغلب پس گرفته می شود. اگر همچنان اصرار بر ارائه باشد، معمولا علل سیاسی خاصی در پشت آن وجود دارد.
روز جمعه هفته گذشته، آمریکا پیش نویسی را برای تمدید تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران ارائه داد. فقط آمریکا و جمهوری دومینیکن به آن رای مثبت دادند. روسیه و چین آن را وتو کردند؛ امری که ضروری نبود، زیرا حتی بدون وتو، تصویب هر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل به ۹ رای مثبت نیاز دارد.
«در اشتاندارد» در تحلیلی با عنوان «نمایش خطرناک ترامپ با موضوع ایران در شورای امنیت سازمان ملل» این سوال را مطرح کرد:
«پس چرا دولت ترامپ کاری کرد که نیمی از جهان فریاد بزنند آمریکا از همیشه منزوی تر است؟»
این نشریه اتریشی توضیح می دهد که طرح قطعنامه غیرمنتظره در روز جمعه پیش درآمد اقدامی بود که دونالد ترامپ روز شنبه اعلام کرد: آمریکا مکانیزم "ماشه" را فعال خواهد کرد، اما اکثر اعضای شورای امنیت بر این عقیده اند که آمریکا نمی تواند به طور قانونی این کار را انجام دهد.
از آنجا که پیش نویس قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران با شکست سختی در شورای امنیت مواجه شد، واشنگتن تصمیم گرفت از خلاء قانونی که در قطعنامه ۲۲۳۱ وجود دارد برای فعال کردن مکانیسم «ماشه» و بازگرداندن همه تحریم ها علیه ایران، بهره برداری کند.
در واقع آمریکا که هرچند از برجام خارج شده ولی همچنان خود را یکی از شرکا (نه عضو) این توافق می داند، راهی برای دور زدن قطعنامه ۲۲۳۱ پیدا کرده است به این صورت که خودش یا هر عضو دیگری در شورای امنیت، پیش نویس قطعنامه ای را به این شورا ارائه می کند که در آن اجرای کامل قطعنامه ۲۲۳۱ از جمله لغو تحریم تسلیحات ایران درخواست شده است. سپس نماینده آمریکا در شورای امنیت در جلسه رای گیری، علیه این قطعنامه پیشنهادی از حق وتو استفاده می کند که به معنای مخالفت با اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ است و به طور خودکار موجب لغو این قطعنامه و بازگشت تحریم می شود.
برخی از ناظران بر این باورند که به نظر می رسد یکی از اهداف شتاب ترامپ برای متوسل شدن به مکانیسم «ماشه»، بستن راه به هرگونه نرمش آمریکا در برابر ایران در آینده در صورتی است که جو بایدن نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شود. بایدن از حامیان سیاست «کمتر سخت گیرانه» در برابر ایران است و طرف ایرانی نیز به امید پیروزی او در انتخابات، سیاست «صبر راهبردی» را در برابر سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ در پیش گرفته است.
***وضعیت اروپا و مکانیسم ماشه
از نظر اروپایی ها، هدف ترامپ و دولت او تشدید فشار بر ایران و مجبور کردن آن به خروج از برجام است و اگر این سناریو تحقق یابد، اروپایی ها بعد از آن نخواهند توانست بگویند همچنان به توافقی که دیگر وجود ندارد پایبند هستند. به همین علت دیپلماسی اروپا به هر دری می زند تا راه حلی پیدا کند.
به گزارش «پولیتیکو»، تلاش آمریکا برای فعال کردن سازوکار ماشه، اروپایی ها را در موقعیت غریبی قرار داده تا نه تنها در شورای امنیت در کنار چین و روسیه قرار گیرند بلکه بعنوان حامی تهران در برابر واشنگتن – که مهمترین متحد اروپاست- ظاهر شوند.
درست همین چند روز پیش بود که کشورهای اتحادیه اروپایی، آمریکا را به دلیل نقض عرف بین المللی و تهدید به اعمال تحریم های فرا مرزی بر شرکت ها و افراد فعال در ساخت خط لوله نورد استریم ۲ میان روسیه و آلمان، سرزنش کردند. آمریکا در تقلای جلوگیری از ساخت این خط لوله است. اما ماجرای سازوکار ماشه، کار را وارونه می کند: اگر اروپایی ها (به بازگشت تحریم های مکانیزم ماشه)، تن ندهند، آنگاه خودشان بعنوان طرفی که یک توافق بین المللی را نقض کرده، دیده خواهند شد.
بر اساس تحلیل پولیتیکو، دیپلمات های اروپایی می گویند که نگرانی بزرگترشان این است که عدم پذیرش تحریم های ماشه، چه پیامدی برای آینده سازمان ملل خواهد داشت. اگر اعضای شورای امنیت، خود از پذیرش قطعنامه ای که به آن رای داده اند، خودداری کنند، مشروعیت شورای امنیت، به شدت آسیب می بیند. اما همین دیپلمات ها از سوی دیگر می گویند که اگر اروپا از آمریکا پیروی کند، چین و روسیه که احساس می کنند آمریکا، فریبکاری کرده است، در آینده حاضر به امضای توافق دیگری مانند برجام نخواهند شد.
پولیتیکو افزود: اروپایی ها می گویند حتی اگر آمریکا حق فعال سازی مکانیزم ماشه را هم داشته باشد (که مورد اختلاف است)، واشنگتن بازهم روح برجام را نقض می کند چرا که این توافق می گوید مکانیزم ماشه تنها در صورت نقض فاحش برجام توسط ایران، فعال خواهد شد. اروپایی ها می گویند، ایران تنها به دلیل خروج آمریکا از برجام است که سطح غنی سازی را افزایش داده است.
اروپایی ها، با استدلال حقوقی آمریکا مخالفند اما هیچ دادگاه یا نهادی نیست که صلاحیت صدور حکم در این موضوع را داشته باشد و دست آخر، پیروی یا مخالفت با آمریکا، به یک تصمیم سیاسی در میان اعضای شورای امنیت فروکاسته می شود.
در حال حاضر، راهبرد اروپا این است که زمان بخرد. اگر پمپئو، مکانیزم ماشه را فعال کند، آنها احتمالا به دنبال راهی برای به تاخیر انداختن تصمیم نهایی تا پس از انتخابات نوامبر آینده آمریکا خواهند بود به این امید که جو بایدن پیروز شده و مسیر دولت ترامپ را دگرش دهد. اما اگر ترامپ پیروز شود، اروپا به نقطه اول باز می گردد. کورنِلیوس آدِبار (Cornelius Adebahr) یک تحلیل گر سیاست خارجی آلمان که کتابی هم درباره برجام نوشته، می گوید: اینکه در چنان شرایطی اروپایی ها چه خواهند کرد را نمی توان با اطمینان گفت.
***شلیک آمریکا به ساختار شورای امنیت و شرکا
نیویورک تایمز می نویسد: یک رویارویی دیپلماتیک بر سر تحریم های بین المللی علیه ایران، ملموس ترین نمونه ای است که نشان دهد ایالات متحده به جای منزوی کردن تهران، تا حد زیادی خود را از نظم جهانی منزوی کرده است. ترامپ تقریبا در هر گامی که برای نابودی توافق هسته ای ۲۰۱۵ برداشت، با مخالفت روبرو شد از جمله از طرف مستحکم ترین متحدان آمریکا در اروپا. روز پنج شنبه اما، این مخالفت به یک رویارویی آشکار انجامید.
پس از آن بود که پمپئو، که آشفته به نظر می رسید، ضمن آنکه دوباره ایران را به ترویج تروریسم، تولید موشک های بالستیک، بی ثبات کردن منطقه و امثال آن متهم کرد، تندترین واژه ها را نیز نثار دیپلمات های انگلیس، فرانسه و آلمان کرد که به قول او «با آیت الله ها همراه شدند».
به نوشته نیویورک تایمز، پمپئو به روی خودش نیاورد که عمده ترین موارد نقض برجام توسط ایران، واکنشی بود به تصمیم ترامپ برای خروج از این توافق و همچنین این تناقض که آمریکا هنوز هم خودش را «شریک» این توافق بین المللی می داند حال آنکه آقای ترامپ در سال ۲۰۱۸، اعلام کرد که «به مشارکت آمریکا در توافق هسته ای، خاتمه می دهد».
نیویورک تایمز چنین نتیجه می گیرد که «مسئله مهمتر این است که حتی اگر آقای پمپئو در این تقلای خود برای فعال کردن سازوکار ماشه، موفق هم بشود، تحریم هایی را باز می گرداند که هیچیک از متحدان آمریکا مایل به اجرای آن نیستند و این نه تنها اقتدار آمریکا در جهان را تضعیف می کند بلکه چه بسا به دشمنانش نشان دهد که چگونه سازمان ملل را در کشمکش های آینده جهان، به حاشیه برانند.»
با همین درک و نگرانی است که دیپلمات های انگلیس، فرانسه و آلمان در بیانیه مشترکی پس از سخنان پمپئو گفتند: «ما از تمامی اعضای شورای امنیت می خواهیم تا از هر گامی که تنها به تعمیق شکاف در این شورا می انجامد یا پیامدهای جدی برای کارآیی آن دارد، پرهیز کنند. آنها در بیانیه خود افزودند که آمریکا توافق هسته ای را ترک کرده و حقی برای بکارگیری شروط آن را ندارد. بنابراین ما نمی توانیم، از این اقدام حمایت کنیم.»
***از شورای امنیت چه بر جای مانده است؟
نکته اصلی در مکانیسم ماشه که اروپایی ها و سایر اعضای شورای امنیت را نیز به درک ضرورت تقابل با آمریکای ترامپ قانع و مجاب کرده همین است که نیویورک تایمز بر آن اصرار دارد؛ «این اقدام (توسل به ساز و کار ماشه) نه تنها اقتدار آمریکا در جهان را تضعیف می کند بلکه چه بسا به دشمنانش نشان دهد که چگونه سازمان ملل را در کشمکش های آینده جهان، به حاشیه برانند.»
نیویورک تایمز تصریح می کند: «آمریکا به جای منزوی کردن ایران بر سر توافق هسته ای، خودش پشت در ماند؛ متحدان و دشمنان آمریکا با هم، از پذیرش درخواست دولت ترامپ برای تحریم ایران، روی گرداندند و بطور بالقوه اقتدار جهانی آمریکا را تضعیف کردند.»
جالب توجه اینکه جان بولتون در وال استریت ژورنال علیه این اقدام استدلال کرد و آن (توسل ترامپ به مکانیسم ماشه) را تاییدی بر حقانیت توافق هسته ای خواند. برای بولتون که از چند جانبه گرایی متنفر است، مهم ترین نکته این است که بدین ترتیب «حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد آسیب می بیند».
بولتون همچنین در یادداشت خود یکی از علل احتمالی این اقدام ترامپ را توضیح می دهد؛ «جلوگیری از تجدید حیات توافق هسته ای در صورت ریاست جمهوری جو بایدن.»
واضح است که از نظر دیگر کشورها، دلایل و مستندات آمریکا، پشتوانه حقوقی ندارد و آنچه می ماند، این است که آمریکا یکجانبه و به تنهایی اعلام کند از نظر آن کشور مکانیسم ماشه فعال شده است و این در نهایت یعنی؛ ۱-تضعیف شورای امنیت و سیستم وتو، ۲-شکاف و اختلاف جدی بین متحدین آمریکا در شرایطی که این کشور بیش از هر زمانی به همکاری اروپا در رقابت با چین و روسیه نیازمند است و ۳-از کار انداختن مکانیسمهای حقوقی، نهادها و در کل نظام بین الملل برساخته از جنگ جهانی دوم.
برخی تحلیل گران بر این باورند که «آنچه آسیب می بیند، مکانیسم حقوقی در نظام بین الملل نیست (آن مکانیسم فعالتر می شود)، بلکه دقیقا این اعتبار جهانی آمریکا است که به شکل فجیعی بر باد می رود؛ زیرا اروپا، روسیه و چین، تحمیل را پس خواهند زد و انکار آمریکا توسط آنها، وجهه جهانی آمریکا را نابود خواهد کرد.»
حتی با فرض صحت چنین تحلیلی درباره باقی ماندن و قدرتمندتر شدن ساختار، آنچه مسلم است این است که دستکم، چهار کشور بزرگ اروپایی که برجام را امضا کرده اند، تلاش آمریکا برای اجرای مکانیسم ماشه با هدف بازگرداندن همه تحریم ها علیه ایران را عامل ایجاد شکاف عمیق در شورای امنیت و بین آمریکا و متحدان اروپایی اش می دانند.
روزنامه فایننشال تایمز نیز به نقل از یک دیپلمات اروپایی اشاره کرد که شورای امنیت، احتمالا تلاش ماشه آمریکا را نادیده خواهد گرفت؛ سناریویی که برخی تحلیلگران هشدار داده اند که به ناکارآمدی دارندگان حق وتو در شورای امنیت منجر خواهد شد
واقعیت این است که شورای امنیت سازمان ملل بیش از هر زمان دیگری شخصی شده است. فلسفه و وظیفهٔ شورای امنیت سازمان ملل، «پاسداری از امنیت و صلح بینالمللی و به کارگیری اهداف و اقدامات دسته جمعی منسجم برای رفع تهدیدات بر علیه صلح و امنیت بین المللی» و «توسعه روابط دوستانه بین کشورها بر اساس حقوق مساوی و خودمختاری ملل و انجام سایر اقدامات مقتضی برای تحکیم صلح جهانی» و نیز «مرکزیت برای هماهنگ کردن اقدامات کشورها» در راستای صلح است.
چقدر این ساختار به جا مانده از جنگ با هدف تحقق صلح با حق وتوی آن و در راستای این هدف فعالیت می کند؟
آیا دیگر حداقل مانند دهه های گذشته، تعصبی برای حفظ این ساختارها وجود دارد؟ آیا شورای امنیت از فلسفه خود تهی نشده است و آیا اساسا از درون آن، انگیزه ای برای پویایی در مسیر امنیت سازی و صلح مانده است؟