یاسوج- ایرنا- باید او را با شاهنامه ، ادبیات و تاریخ شناخت حتی اگر نخستین پزشک کهگیلویه و بویراحمد باشد، پزشکی که بر این باور است اگر کسی بتواند دردهای اجتماع را بشناسد و برطرف کند می تواند درمانگر دردهای یک ملت باشد.

دکتر سید ساعد حسینی سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه پزشکی و سال ۱۳۵۲ فارغ التحصیل شد. او متخصص رادیولوژی و سالهاست در شهر یاسوج مطب دارد اما آنچه وی را از سایر پزشکان متمایز می کند علاقه و کوشش برای تحقیق و پژوهش پیرامون تاریخ ایران و کهگیلویه و بویراحمد است.

علاقه‌ای که آنچنان که خودش می گوید در دهه دوم زندگی اش و هنگام انتخاب رشته او را بر سر دو راهی انتخاب بین تاریخ و ادبیات و حتی باغبانی و کشاورزی و پزشکی قرار داد و در نهایت با این استدلال که «یک پزشک می تواند در تاریخ و ادبیات تحقیق کند و بر عکسش دشوار است» پا به دانشگاه در رشته پزشکی گذاشت و همانگونه که در ذهنش برنامه ریزی کرده بود در طول تحصیل و پس از آن به فعالیت های ادبی، تاریخی و تحقیقی پرداخت و با همه علاقه و احترامی که برای پزشکان و حرفه پزشکی قائل است  اما مسائل اجتماعی را بالاتر از پزشکی می داند و سعی کرده است بخشی از بازمانده های فرهنگی را برای تاریخ حفظ کند.

تولد ابوعلی سینا و روز پزشک(یکم شهریور) بهانه ای است تا با او به گفت و گو بنشینیم نه برای پرسش از روند پزشک شدنش بلکه برای اینکه بدانیم چرا پزشکی که می تواند با پر درآمدترین و پر طرفدارترین شاخه پزشکی فعالیت کند و مانند بسیاری مردم مدعی شود که مسئولیتش در قبال جامعه تمام شده، زندگی اش را به دو بخش پزشکی و کالبدشکافی تاریخ تقسیم کرده است آنچنان که گاهی کفه درمانگری تاریخش سنگین‌تر می‌شود.

او می گوید: برطرف کردن دردهای اجتماع مهمتر و بالاتر از برطرف کردن درد و مرگ یک مریض است زیرا به عنوان یک پزشک اگر خیلی هنر کنیم چند صد مریض را درمان کنیم و یا چند ده نفر را از مرگ نجات دهیم اما اگر کسی بتواند دردهای اجتماع را بشناسد و برطرف کند ممکن است درمانگر دردهای یک اجتماع و ملت باشد به همین دلیل سعی کردم بیانگر دردها و مشکلات اجتماعی باشم.

حسینی تاکید می کند، علت اصلی که از شاخه پزشکی به سایر حوزه ها وارد شدم برای دخالت در کار آنها نیست اما خواستم راهی را نشان دهم که دیگران هم در آن قدم بردارند.

دکتر حسینی می گوید: بعد از فراغت از تحصیل، علاوه بر پزشکی در خودم وظیفه دیگری احساس می‌کردم . استان کهگیلویه و بویراحمد از هر نظر مورد غفلت و ظلم تاریخی واقع شده است. این خطه در رژیم‌های گذشته مورد بی توجهی قرار گرفته بود ضمن آنکه مردم این دیار را بی سواد، یاغی و گاهی بی فرهنگ معرفی می کردند.

پس عزمش را جزم می کند که درباره بخشی از تاریخ این استان شفاف سازی کند تا پیشگام و آغازگری باشد که در حوزه ادبیات و تبلیغات راه را برای  دیگران باز کند و با اینکه مشغله زیادی دارد اما شروع به تحقیق برای نوشتن کتاب می کند.

نخستین کتاب وی با عنوان «گوشه های ناگفته تاریخ معاصر ایران، نقش بویراحمد و استان در پهنه سیاست ایران» است که به تاریخ معاصر و نقش استان کهگیلویه و بویراحمد در ۲ واقعه مهم تاریخی کودتای سال ۱۳۳۲ و غائله جنوب و شورش بویراحمد که به غائله فارس موسوم شد، می پردازد.

وی می گوید:به دلیل اینکه استان کوهستانی و صعب العبور است در طول تاریخ دست نخورده مانده است. آنچنانکه همزمان با تصرف ایران توسط اعراب، این استان تنهاجایی  بود  که  تا ۲۱۰ سال بعد به تصرف در نیامد بعد هم مدت زمانی ۵۰ ساله تحت حکومت اعراب بود و دوباره خود مختاری خود را به دست آورد و این استقلال جز در مقطع کوتاهی هم در زمان شاه عباس و نادرشاه همچنان ادامه داشت.

به عقیده دکتر حسینی این استقلال و خودمختاری نسبی داخلی مضرات و محاسنی داشته است که صورت نگرفتن عمران و آبادی و تمدن مادی در استان و محروم ماندن منطقه و تداوم زندگی ابتدایی عشیره ای  به دلیل قطع رابطه استان با ایران و دولت مرکزی از جمله مضرات آن بوده است. با این حال وی بر این باور است استان اگرچه از  نظر تمدن مادی ( راه، ابنیه، ساختمان و مظاهر تمدن) عقب مانده  و محروم  بود اما از نظر فرهنگ اجتماعی و شفاهی فوق العاده قوی بوده است آنچنان که اگر کسی وقت داشته باشد می تواند در زمینه های مختلف به اندازه یک کشور مسائل فرهنگی در استان جست و جو، تحقیق و تدوین کند.

وی یادآوری می کند اگر چه در تاریخ استان نقص هایی مثل جنگ، خونریزی ،غارت هم وجود داشته است اما  بازمانده های فرهنگ اصیل ایلامی دوران هخامشی و ساسانی در استان  وعلاقه مردم به شاهنامه  و الهام از آن فرهنگ غنی شفاهی به جا گذاشته است .

حسینی می گوید ردیابی عصاره فرهنگ ساسانیان و هخامنشیان و رگه های ایلامی منجر به تهیه  کتاب جامع  تاریخ استان به نام «تاریخ اجتماعی سیاسی و تحلیلی استان کهگیلویه و بویراحمد» شده که مجوزهای  صادر شده  اما به دلیل گرانی کاغذ هنوز چاپ نشده است.

وی ادامه می دهد از کودکی و از زمانی که چشم گشودم  شاهنامه را می شناختم.پیش از دبستان داستان های شاهنامه را می دانستم و سال چهارم دبستان به راحتی هر متنی از شاهنامه را  می توانستم بخوانم و تفسیر کنم. روح من با شاهنامه مانوس و آشنا بود و اطلاعات خوبی هم در این زمینه داشتم.

همین علاقه و آشنایی به شاهنامه زمینه ای می‌شود تا او بعدها کتابی تحلیلی درباره شاهنامه بنویسد. کتابی  فارغ از معیارهای رزمی و جنگی ، که اثبات می کند شاهنامه نه در مدح شاهان، جنگ، کشتار و خونریزی بلکه  سرشار از معیارهای انسان دوستی و صلح است و در لابه لای هر داستان  آن گنجینه های سرشاری از تمام عواطف و اخلاق انسانی  نهفته است که در دنیا بی نظیر یا کم نظیر است.

حسینی معتقد است در هیچ کتابی حتی گلستان که برای تعلیم و تربیت نوشته شده ، به اندازه شاهنامه مصادیق اجتماعی و انسانی ، روح گذشت و ایثار و برادری و برابری و صلح طلبی نیامده است.پس بنا به عشقی که به شاهنامه داشته در ادامه   نیز کتابی  هزار و چند صفحه ای که گسترده تر و عمیقتر درباره آن  نوشته  است که در آینده چاپ خوهد شد.

اما سوال این است که بیان تاریخ تا چه اندازه می تواند درمانگر باشد؟ موضوعی که حسینی برای پاسخ به آن می گوید اگرچه تاریخ عینا تکرار نمی شود اما با توجه به اینکه رگه هایی از برخی خصیصه ها همیشه در بشر جاریست پس تاریخ نیز به صورتهای مختلفی تکرار می شود و می توان با آن از اشتباهات گذشته درس گرفت.

سوال دیگر این است که چرا تاریخ استان دچار گسست شده و بخشهایی از آن ثبت نشده است ؟ موضوعی که دکتر حسینی در توضیح آن می گوید استان در مقاطعی از کشور جدا و به صورت ملوک الطوایفی اداره می شد از طرفی  افراد باسواد معدودی داشت که فکر می کردند تاریخ ارزش خواندن و بازگویی ندارد و قدر این موهبت رانمی شناختند.

به گفته وی  استان و قوم لر در طول تاریخ به دلیل ظلم ستیزی و کش مکش با حکومت مرکزی مورد هجمه واقع شدند و به عنوان مردم خشنی نامیده شدند و آنقدر این موضوع در تاریخ  تکرار شد که حتی خود مردم  استان هم این صفات را باورشان شد و احساس شرمندگی کردند در نتیجه به این خود باوری نرسیدند که فرهنگ استان بسیار غنی است و می تواند باعث غنای فرهنگ کشور شود.

وی به عنوان پزشکی که کالبد استان را شکافته و کنکاشی در آن کرده به مورخان توصیه می کند نباید فریب نوشته های دیگرانی را بخورند که با فرهنگ و جغرافیای منطقه آشنایی ندارند و باید آنها را بدون ترس تصحیح کنند و واقعیت ملموس را بنویسند  و روی آن تکیه کنند.آنچنان که مورخان خارجی می گویند برای نگارش تاریخ گاهی اسناد دولتی هم قابل اعتماد نیستند و هنر مورخ این است که با توجه به معلومات و تحقیقات برای خود تجزیه و تحلیل کنند.

وی تاکید می کند نوشته خشک و خالی ارزشی ندارد و به تاریخ هم کمکی نمی کند. به همین بابت بود که بنده با وجود آنکه پزشک بودم اولین بار در زمینه تاریخ و فرهنگ و منطقه وارد شدم.

حسینی به آنچه می گوید اعتقاد دارد.همانگونه که با صبر و حوصله پای صحبت بیمارانش می نشیند برای قرار دادن تکه های پازل تاریخ کهگیلویه و بویراحمد کنار هم نیز صحبتهای آدمهای مختلفی که شاهد یک ماجرا بوده و یا آن را شنیده اند را می شنود.

گفته اند ملتی که به گذشته اش احترام نگذارد آینده ای هم ندارد و حالا حسینی اگر چه تاریخ دان و پزشک زمان حال کهگیلویه و بویراحمد است اما حرفهای زیادی برای گفتن دارد که در یک گفت گو نمی گنجند اما باید از نعمت حضورش بهره برد آنها را شنید و چون گنجینه ای گرانبها برای نسل های بعد حفظ کرد تا  بخش دیگری از تاریخ کهگیلویه و بویراحمد در مه فرو نرود.

زیرا او پزشک روزگاری است که در این بخش از جغرافیای ایران هنوز باسوادی دُری ناشناخته، گرانبها و کمیاب بوده است و از سویی بی نیازی مالی که به واسطه شغلش  داشته باعث شده قلمش بر محور حقیقت و استقلال بچرخد.