کشف اخیر در تختجمشید که خبر آن بیست و ششم مرداد ۹۹ اعلام شد شامل اسکلتهای انسانی و حیوانی در آبراهههای این مجموعه جهانی، نگاهها را متوجه تاریخ و روایت پس پشت این یافتهها کرده است.
ابتدا اعلام شد که ۱۱ اسکلت انسانی و ۲ اسکلت سگسانان در جریان لایروبی آبراهه از دروازه نیمهتمام به سمت حیاط صدستون پیدا شده است و بعد دو اسکلت انسانی دیگر نیز نمایان شد که تعداد این یافتهها را افزایش داد.
شکل قرارگیری این استخوانها نشان میدهد که احتمالا این افراد تدفین نشدهاند بلکه در جریان زد و خوردی که ممکن است به حمله اسکندر مقدونی به ایران مربوط باشد، کشته شده و در آبراههها رها شده باشند.
یافتن این اسکلتهای انسانی مسوولیت خطیری را فراروی دستاندرکاران حوزه میراث فرهنگی قرار میدهد و میتواند دری تازه به روی گردشگری روایتمحور و خلاق بگشاید و حتی پای گردشگری ادبی را به این میراث باستانی باز کند.
امیرحسین حکمتنیا مدرس، محقق و فعال گردشگری در گفتوگو با ایرنا درخصوص اهمیت یافتن اسکلتهای انسانی و حیوانی در مجموعه جهانی تخت جمشید از پدیده مغفول گردشگری مقابر و گورستانها در کشور یاد کرد و گفت: گردشگری مقابر و گورستانها به تازگی رواج یافته است و براساس آن برخی شهرها همچون اصفهان با معرفی گورستان تخت فولاد و تبریز با ایجاد سایتموزه عصر آهن در این وادی گام نهادهاند.
او با اشاره به کشف بقایای باستانی و استخوانی در خیابان مولوی تهران در سال ۱۳۹۳ عنوان کرد: این بقایا قدمت تهران را به ۷هزار سال رساند و با هدف اثبات سابقه تاریخی این شهر در یکی از تالارهای موقت موزه ایران باستان به معرض نمایش در آمد.
به گفته این فعال حوزه گردشگری کشف بقایای استخوانی در تخت جمشید همچون نمونه های یادشده میتواند به غنای گردشگری و فرهنگی مجموعههای تاریخی فارس بیفزاید.
اسکلتهای تختجمشید به سرنوشت تپه پوستچی دچار نشود
حکمتنیا با اشاره به وجود نمونههای موفق گردشگری مقابر در ایران و جهان اظهار کرد: پیش از این بقایای ۷هزار و ۲۰۰ ساله استخوانی در تپه پوستچی شیراز مربوط به یک روستای عصر باکون یافت شد؛ اما همچنان اندر خم یک کوچه ماندهایم و این مجموعه به سایتموزه بدل نشده است و کهنترین یافتههای مربوط به قدمت شهر شیراز به نمایش دقیق درنیامده است.
وی افزود: پیدا شدن شواهد استخوانی در تخت جمشید گویای این است که از روزگاری که ارنست هرتسفلد باستانشناس آلمانی، همزمان با پهلوی اول در این مجموعه کاوش میکرد تا امروز، شگفتیهای بسیاری در تخت جمشید و ارگ پارسه وجود دارد و روز به روز بر آن افزوده میشود.
این پژوهشگر حوزه گردشگری در همین زمینه به پیدا شدن تلاجری توسط باستانشناسان ایرانی و ایتالیایی اشاره کرد که یافته ارزشمندی برای شهر پارسه بود.
حکمتنیا با بیان اینکه ضروری است به گردشگری روایتمحور و خلاق که از سال ۲۰۰۰ میلادی باعنوان نسل سوم گردشگری در جهان آغاز به کار کرده است، اهمیتی ویژه داده شود، ابراز کرد: در گردشگری خلاق و روایتمحور یافتههای باستانشناسی به سندی برای ارائه روایت بدل میشود که سبب میشود گردشگر حضور خود را در لایههای تاریخی بیشتر احساس کند و هویت و تعلق خاطری به آن بنا یا آن شهر بیابد.
اکتشافات جدید زمینه نمایش تاریخ را در قالب بیانی خلاقانه فراهم میآورد
او ادامه داد: ویرانی تخت جمشید و فروپاشی امپراتوری هخامنشی به دست اسکندر سالهاست از سوی محققان ملی و بینالمللی مورد مطالعه قرار گرفته است؛ اما تا امروز سندی برای نمایش این بخش مکتوب از تاریخ در دست نداشتیم و از همین رو اکتشافات جدید زمینه نمایش تاریخ را در قالب بیانی خلاقانه فراهم میآورد.
این مدرس گردشگری اظهار کرد: اگر باستانشناسان اثبات کنند که پیدا شدن شواهد استخوانی در جریان فروپاشی تختجمشید روی داده است، زمینهای مناسب برای ارائه روایتی نوین ایجاد خواهد شد که در مسیر آن، پس از معرفی شکوه هنری پارسه، به جنگهای چندساله اسکندر و فروپاشی و خاموشی امپراتوری پارس میرسد و لایههای سیاهی از این تاریخ را نشان می دهد که سرانجامش کشتار یا تخریب یا آتشسوزی در تختجمشید بوده است.
حکمتنیا با بیان اینکه تاکنون تنها بقایای سوخته پردهها یا پارچههایی در موزه تخت جمشید یا بنای کاخ نیمهتمام و امتداد خیابان سپاهیان در این زمینه معرفی میشد، اهمیت این اکتشاف را توصیف کرد.
وی افزود: با نمایش صحیح این یافتهها میتوان روایتی خلاقانه از حضور اسکندر مقدونی از ۳۳۶ پیش از میلاد تا آغاز جنگهای گرانیک، ایسوس و گوگمل که موجب فروپاشی پارس شد و سرانجام نبرد دربند پارس با آریوبرزن و بعد از آن فروپاشی تخت جمشید نشان داد که شاید تا به امروز فقط در برنامه نور و صدا با بیانی رادیویی و احساسی ارائه میشد.
کشف بقایای استخوانی رمزگشای قفل گردشگری خلاق در تختجمشید
حکمتنیا کشف بقایای استخوانی را رمزگشای قفل گردشگری خلاق در تختجمشید خواند و گفت: نباید به سادگی از کنار این رویداد تاریخی گذشت و اهمیت آن را تنها در اخبار و پژوهشها بیان کرد؛ چراکه تجربه تپه پوستچی نشان داد آنچه زمانی نقل هر محفلی بود، امروز فراموش شده و ظرفیتی مهم در حوزه گردشگری در شیراز که همانا ایجاد سایتموزه پوستچی بود، مغفول مانده است.
این پژوهشگر حوزه گردشگری ابراز داشت: فعالان حوزه میراث فرهنگی و در راس آنها وزارت گردشگری و اداره کل میراث فرهنگی استان فارس باید برای معرفی فرصتهای جدید گردشگری از رهگذر کشف تازه اقدام کنند و نمونه عینی و ملموس آن را نیز ببینیم.
او در این زمینه به اختصاص بخشی از موزه ایران باستان در تهران به بانوی ۷هزار ساله اشاره کرد که اثباتکننده قدمت ۷هزار ساله پایتخت است.
حکمتنیا جانبخشی به اقتصاد گردشگری را در گرو هدایت فعالان این حوزه برای بهرهمندی از جاذبههای مضاعف مبتنی بر جوامع محلی عنوان کرد و گفت: گورستان پرلاشز فرانسه و مقبره گوته در آلمان نمونههای مناسبی برای بهرهگیری از ظرفیتهای بومی در حوزه گردشگری بهشمار میرود.
گردشگری ادبی ظرفیت فراموششده تخت جمشید
وی ادامه داد: افزون بر زمینههای یادشده میتوان گردشگری ادبی را نیز در تخت جمشید احیا کرد؛ زیرا در طول قرونهای متمادی شاعران بزرگ ایران همچون فردوسی و نظامی آثاری گرانقدر درباره نبرد اسکندر و فروپاشی تخت جمشید سرودهاند که امکان جذب گردشگری ادبی را افزون بر کلانشهر شیراز در تخت جمشید نیز فراهم میسازد.
وی همچنین بر ضرورت ایجاد موزههای خلاق مبتنی با بهرهگیری از دستاوردهای اخیر تاکید کرد و در این زمینه از موزه باستانشناسی زنجان مثال آورد و گفت: بقایای مردان نمکی در عمارت ذوالفقاری که باعنوان موزه باستانشناسی زنجان شناخته میشود و یکی نمونه آن در بخش ساسانی موزه ملی ایران نیز قرار دارد، اطلاعات مهمی درباره صنعت معدنکاری در ایران و جهان ارائه کرد؛ حال استان فارس با عظمت تاریخی و پهنای جغرافیایی میتواند در حوزه توسعه موزهای به گونه خلاق گامهای بلندی بردارد که در نوع خود منحصر به فرد باشد.
یادمان تاریخی تخت جمشید که متعلق به دوره هخامنشیان است یکی از چهار اثر ثبت شده استان فارس در فهرست آثار جهانی است که در سال ۱۹۷۹ میلادی با شماره ۱۱۴ در سازمان جهانی علمی، فرهنگی ملل متحد (یونسکو) ثبت شد.
سلسله هخامنشیان از سال ۳۳۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد حکومت کردند.
مجموعه جهانی تخت جمشید در شهرستان مرودشت و در فاصله ۵۵ کیلومتری شمال شیراز واقع شده است.