به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، رییس دورهای شورای امنیت سازمان ملل در نشست روز سه شنبه چهارم شهریور ماه این نهاد، پاسخ شورای امنیت به پیشنهاد آمریکا مبنی بر بازگرداندن تحریم ها علیه ایران را اعلام کرد. «دیان دجانی» تصریح کرد: «با توجه به مخالفت ۱۳ عضو با خواسته آمریکا درباره مکانیسم ماشه علیه ایران، اجماعی وجود ندارد و نمیتوان اقدام بیشتری انجام داد.» دیگر اعضای شورا هم ضمن تایید موضع دجانی بر حمایت قاطع از نظر رییس شورای امنیت تاکید کردند. اعضای شورای امنیت پیش از این در ۲۴ مردادماه به قطعنامه پیشنهادی آمریکا به منظور تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران رای منفی دادند. به فاصله یک هفته یعنی ۳۰ مرداد، مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا از ارائه درخواست آمریکا برای فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای ایران به شورای امنیت خبر داد و حالا بررسی این درخواست در شورای امنیت رد شده است. با این رد درخواست، پاسخهای منفی به زیادهخواهیهای آمریکا به شکل بیسابقهای در حال افزایش است و بررسی دلایل آن و گام بعدی کاخ سفید میتواند قابل تامل باشد.
چرا پیشنهادات ترامپ رد شد؟
با هر پاسخ منفی نهادهای بین المللی به زیاده خواهی های آمریکا به دلیل کم سابقه بودن، گمانه زنی درباره دلایل آن مطرح می شود. در دسته بندی این گمانهها می توان سه دلیل کلی را برشمرد: پایههای حقوقی توافق هسته ای ایران با کشورهای ۱+۵ حتی اگر از سوی منتقدان داخلی تضعیف شود، اما همچنان مهمترین علتی است که نهادهای بین المللی چون شورای امنیت سازمان ملل را به نوعی وادار به ایستادن در برابر آمریکا کرده است. هیچ یک از اعضای حاضر در این شورا نمیتوانند از هیچ بند برجام حضور آمریکا را در آن استتناج کنند در نتیجه اقدامات کاخ سفید که با استناد به این توافق انجام میشود از نظر آنها منطقی و قانونی نیست. بنابراین برای فاصله گرفتن از آمریکا دلایل متقنی در اختیار دارند دلایلی که پیش از این و در ۶ قطعنامه تعهدآور علیه ایران وجود نداشت و حتی کشورهایی مانند روسیه و چین هم که به ایران نزدیک بودند، امکان مخالفت با آمریکا را نداشتند. این دلایل یعنی بندهای حقوقی برجام، متحدان آمریکا یعنی اروپا را هم قادر به کناره گیری حتی تلویحی از اقدامات کاخ سفید میکند.
در کنار اهمیت برجام باید شرایط کنونی جهان را هم به عنوان متغیر موثر در تحلیل پاسخ منفی به آمریکا مدنظر قرار داد. درگیریهای ناتمام در خاورمیانه و تبعات اسفناک آن برای همه جهان از یک سو و شیوع کرونا از سوی دیگر افکار عمومی و جامعه جهانی را از تنش جدید برحذر میدارد و بنابراین کسی حاضر نیست تن به ماجرا جوییهای تازه «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریکا بدهد. جهان میداند که هرگونه فشار بیشتر به ایران، پاسخ قاطع تهران را در پی خواهد داشت، پاسخی که دامنه آن غیرقابل پیش بینی بوده و ریسک چنین اقداماتی را افزایش میدهد. با رکود اقتصادی به وجود آمده در جهان هم بسیاری از کشورها رغبت چندانی به هزینه در چنین موضوعاتی نخواهند داشت.
بخش دیگری از دلایل مخالفت با طرحهای پیشنهادی آمریکا به شخص دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا و سرنوشت کاخ سفید در آبان ماه بازمی گردد. به نظر میرسد اعضای شورای امنیت هم به نوعی منتظر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هستند تا آینده روابط خود با این کشور را در صورت پیروزی ترامپ یا «جوبایدن» به نحو متفاوتتری ترسیم کنند. به نظر میرسد این آینده در صورت پیروزی دوباره ترامپ در نزدیکی به وی ترسیم شود. در بررسی دلایل انتزاعی رد درخواستهای آمریکا میتوان به دغدغهای چون خدشهدار شدن اعتبار نهادهایی مانند شورای امنیت در صورت هم آوایی با آمریکا هم اشاره کرد. عرف بین الملل گرچه تابع واقعیات قدرت در جهان است اما به این راحتی هم نمیتواند آرمانهای شکل گیری خود را که مقابله با زورگویی بوده است، نادیده بگیرد.
غرولندهای دیپلماتیک و وارونهنمایی از مفهوم تروریسم
«کلی کرافت» نماینده ایالات متحده در سازمان ملل، در واکنش به رد درخواست فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی رییس دوره ای شورای امنیت گرچه تنها به غرولندهای سیاسی بسنده کرده اما این واکنش قابل تامل است. از آن رو که آمریکا تلاش میکند شورای امنیت را بیتوجه به تروریسم نشان دهد. کرافت روز سه شنبه با انتقاد از سخنان رییس دورهای شورای امنیت گفت: «بگذارید این موضوع را خیلی روشن و شفاف اعلام کنم که دولت ترامپ از این که در این موضوع به تنهایی بایستد، هراسی ندارد. فقط من متاسف هستم که دیگر اعضای این شورا راه خود را گم کردهاند و اکنون میبینند که در کنار تروریستها ایستادهاند.» تعریف تروریسم هم مانند بسیاری دیگر از مفاهیم از سوی آمریکا متناقض و نسبی است وگرنه جامعه جهانی دستکم در دو سال و نیم گذشته شاهد شدیدترین تحریمهای اقتصادی علیه مردم ایران بوده که به واسطه آن معیشت و زندگی بسیاری از ایرانیان در خطر مستقیم قرار گرفته است. تروریسم اقتصادی علیه ۸۰ میلیون ایرانی موضوعی واضح و حتی مورد اذعان آمریکا و هم پیمانان اوست اینکه اما چرا با وجود چنین نشانه آشکاری، جمهوری اسلامی را تروریست معرفی میکند؛ وارونه نمایی است که کاخ سفید دستکم در نیم قرن اخیر در آن استاد شده و به بهانه آن به مناطق مختلف لشگرکشی کرده است.
سناریو تازه برای تروریستسازی از ایران
ناکامیهای پی در پی در شورای امنیت سازمان ملل یعنی جایی که سالها در سیطره کاخ سفید بوده است از یک سو و خالی بودن دستان ترامپ در آستانه انتخابات از سوی دیگر امکان طرح هر سناریو تازهای را میدهد که بر اساس آن مهر تاییدی بر وارونه نمایی اشاره شده در بالا بزند. پیش از این هم نمایشهای کمدی بسیاری علیه ایران با صحنه گردانی رژیم صهیونیستی اجرا شده اما مخاطب چندانی نداشته است. این بار هم داستانهایی چون ترور سفیر آمریکا در بنغازی لیبی و ادعای دست داشتن ایران در این اقدام، مطرح میشود. دوم شهریور ماه و به فاصله چند روز از رای منفی شورای امنیت به قطعنامه تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران، روزنامه نیویورک پست ادعا کرد که «سازمان های اطلاعاتی آمریکا، انبوهی از اسناد را در اختیار دارند که دخالت مستقیم و مادی ایران را در حمله یازدهم سپتامبر ۲۰۱۲ به کنسولگری آمریکا در بنغازی لیبی تایید میکند؛ حملهای که چهار آمریکایی در آن کشته شدند، اما بوروکراسی دولتی این اسناد را اغلب هم بیدلیل، زیر لایههای طبقه بندی مدفون کرده است.»
طرح چنین داستانهایی برای متقاعد کردن نهادهای بین المللی برای باور تروریست بودن ایران، چندان منطقی به نظر نمیرسد اما شرایط در آستانه انتخابات ریاست جمهوری از هر موضوع نامعقولی برای ترامپ سوژه ای بتراشد. باید دید نهادهای بین المللی تا کجا در برابر این میزان بیمنطقی ایستادگی خواهد کرد.