سیدمحمدباقر حکیم فرزند مرجع تقلید شیعیان آیتالله سیدمحسن حکیم در ۱۳۱۷ در نجف اشرف دیده به جهان گشود. وی از همان آغاز کودکی به حوزه علمیه رفت و تمام تلاش خود را برای آموختن فقه اسلامی به کار بست. نبوغ علمی، قدرت اندیشه و استعداد فوق العاده وی، تجلیل و قدردانی مدرّسان و استادان حوزه را برانگیخت و سرانجام موفق به دریافت مدرک اجتهاد در فقه، اصول و علوم قرآنی شد، البته ایشان تنها به علوم رایج حوزوی اکتفا نکرد، بلکه کرسی درس خود را از حوزه نجف به دانشگاه اصول دین بغداد که یکی از بنیانگذاران آن بود، توسعه داد. این عالم نامدار در کنار فعالیتهای دینی، همواره توجه خاصی به سیاست داشت و در اوایل جوانی به جرگه مبارزان سیاسی پیوست و در بنیانگذاری حزب الدعوه الاسلامیه زیر نظر پدرش مشارکت داشت.
پیشگام مبارزه با صدام و رژیم بعث
این فعال سیاسی و خستگی ناپذیر از پیشگامان مبارزه با رژیم بعث بود و در راستای سرنگونی این رژیم و نجات ملت عراق از زیر بار ظلم و ستم صدام بسیار تلاش کرد به شکلی که مساله محنت و مصیبت مردم عراق همواره محور سخنان و فعالیتهای وی بود و این اقدام ها تأثیر بسیاری در سرعت بخشیدن به سقوط صدام داشت. به دنبال این فعالیت ها حکیم چندین بار از طرف رژیم بعث حاکم بر عراق بازداشت شد. در نخستین مرتبه در ۱۹۷۴ میلادی به همراه جمعی از علما از جمله شهید محمّدباقر صدر دستگیر و به بغداد منتقل شد و مورد اذیت، آزار و شکنجه وحشیانه قرار گرفت. ۲ سال بعد بار دیگر همراه شماری از علمای مجاهد در کنار شهید صدر بازداشت شد که بر اثر فشار بینالمللی به ویژه کوششهای امام موسی صدر آزاد شدند. نیروهای حزب بعث چند سال بعد در حالی که شیعیان برای مراسم اربعین حسینی آماده میشدند، حرکتشان را به خاک و خون کشیدند، مسیر پیادهروی زائران از نجف به کربلا را بستند و عدهای از طلاب و مردم بازداشت شدند که شماری از آنها به جوخههای اعدام سپرده شدند. آیتالله سید محمّدباقر حکیم در همین ارتباط در ۲۳ بهمن ۱۳۵۵خورشیدی بار دیگر بازداشت شد و پس از شکنجه فراوان به حبس ابد محکوم شد. تا اینکه در ۱۳۵۷ خورشیدی با صدور فرمان عفو عمومی، تعدادی از زندانیان سیاسی و عادی آزاد شدند و آیتالله سید محمّدباقر حکیم پس از ۱۸ ماه زندان در زمره آزادشدگان بود که البته زیر نظر قرار داشت و اجازه خروج از عراق نیز به او داده نشد.
صباح زنگنه کارشناس مسایل خاورمیانه و امور بین الملل در خصوص نقش آیت الله حکیم در سرنگونی حزب «بعث» عراق و نابودی «صدام» بلافاصله پس از روی کارآمدن حزب بعث می گوید: آیت الله حکیم به همراه شاگردانش تحرکاتی را ضد این حزب آغاز کرد و با بسیج کردن دانشجویان و صنوف مختلف جامعه عراق و حوزه های علمیه به افشای چهره مستبدانه و ظالمانه حزب بعث پرداخت. آیت الله حکیم با همکاری با اهل سنت و احزاب کرد عراق به ایجاد ائتلاف ها و تشکل های مورد نیاز علیه حکومت صدام همت گماشت و به کمک شیعیان عراق به تاسیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق پرداخت که در آن جمع شخصیت های مشهوری چون مرحوم سید محمود شاهرودی نیز حضور داشتند. وی از بنیانگذاران حزب الدعوة الاسلامیة نیز بود و در کنار دیگر احزاب سیاسی در عراق برای مبارزه با حکومت صدام ممارست فراوان می کرد. به عبارتی روشن تر، آیت الله حکیم ضمن ایجاد تشکلی گسترده بین شیعیان و همچنین ایجاد تشکلی ملی با اهل سنت و کردها همه قومیت ها و عقاید را برای سرنگونی حکومت ظالم صدام بسیج و متحد کرد، این تشکل ها که در بخش های جنوبی عراق و همچنین کردستان عراق مستقر شده بودند به انجام مبارزات مقاومت مسلحانه علیه صدام نیز اقدام می کردند. همچنین به تحرکات گسترده ای در میان پایتخت های کشورهای عربی و اروپایی پرداختند و در افشای چهره صدام و جلب همراهی و همفکری این کشورها در حمایت از قیام مردم عراق اهتمام ورزیدند.
اقامت در ایران و ادامه مبارزات
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و اعدام سید محمد باقر صدر امکان ماندن حکیم در عراق غیر ممکن بود و از این رو چند ماه قبل از شروع تجاوز نظامی صدام علیه جمهوری اسلامی ایران به طور محرمانه از عراق خارج و خود را به سوریه رساند و مدت کوتاهی پس از شروع جنگ تحمیلی به عنوان میهمان امام خمینی(ره) به تهران آمد و در خانهای نزدیک بیت امام ساکن شد. در واقع هنگامی که حکیم وارد ایران شد و در حضور امام(ره) آمادگی خود را برای پیکار با حکومت بعثی عراق اعلام کرد، امام(ره) به او فرمودند: «راهی را که انتخاب کردهاید، سخت و دشوار است. شما فرزند مرجع بزرگ شیعیان، آیتالله سید محسن حکیم هستید؛ میتوانید به قم بروید و تحصیلات حوزوی را ادامه داده یا اینکه به مبارزه ادامه دهید؛ برای انتخاب یکی از این دو راه آزاد هستید.» آیتالله حکیم چند روز فکر کرد و تصمیم نهایی خود را به آگاهی امام رساند و گفت که «راه مبارزه با حکومت صدام حسین را برگزیده است؛ زیرا وی برای سرنگونی حکومت ددمنش حزب بعث، از عراق خارج شده است.»(۱)
بدین ترتیب این عالم برجسته در ۱۳۵۹خورشیدی به ایران آمد و رژیم بعث او را به اتهام همکاری با دشمن به طور غیابی به اعدام محکوم کرد. وی در زمانی که در ایران ساکن بود، مجلس اعلای انقلاباسلامی عراق را تشکیل داد که در ابتدا به عنوان سخنگو و بعد از چند سال ریاست این مجلس را بر عهده گرفت، تا بتواند از این طریق فعالیتهای سیاسی خود را ادامه دهد. در واقع با توجه به اینکه وی جهاد مسلحانه را از مهمترین راه های مبارزه با رژیم بعث عراق میدانست، اقدام به تشکیل سپاه بدر، شاخه نظامی مجلس اعلایانقلاب اسلامی عراق کرد که خود مستقیماً ریاست آن را برعهده داشت. این فعالیت های سیاسی باعث شد که در ۱۳۶۳خورشیدی مزدوران بعثی عراق در یک حمله ناجوانمردانه، ۷۰ تَن از خانواده وی را که در میان آنان کودکان و افراد مسنی بودند، دستگیرکرده و به زندان انداختند و ۹۰ تن از خانواده وی به دست رژیم بعثی عراق به شهادت رسیدند.
این عالم مجاهد در دوران جنگ تحمیلی در خطوط مقدم جبههها حضور مییافت تا بدینگونه مخالفت خود را در برابر اقدام تجاوزکارانه حکومت صدام نشان دهد. وی با اقدامات خود توانست احترام اهل سنت عراق و حتی مسیحیان آن کشور را هم به دست آورد؛ چرا که در زمینه استقلال عراق و رهایی این سرزمین از زیر یوغ استبداد حکومت بعثیها و وابستگی به شرق و غرب و حقخواهی، تنها شعار مظلومیت شیعیان را سر نمیداد، بلکه حقوق همگان را خواستار میشد. وی همچنین با فتواهای خویش ستم به کردهای شمال عراق و جنگ و درگیری با آنان را حرام میدانست و این رفتار، حکومت بعثیها را وادار به واکنش میکرد.
فعالیتهای فرهنگی و علمی
سیدمحمدباقر حکیم در کنار تلاشهای گسترده سیاسی، توجه ویژهای به مسایل فرهنگی، اسلامی نیز داشت به گونه ای که بیش از ۶۰ کتاب و رساله در رشته های مختلف علوم اسلامی شامل فقه، تفسیر، علوم قرآنی، جامعه شناسی، اقتصاد، تاریخ و علوم سیاسی به رشته تحریر درآورد، همچنین ایشان نقش به سزایی در پیریزی مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی و مجمع جهانی اهلبیت(ع) ایفا کرد و مرکز پژوهشهای تاریخ نوین عراق و مؤسسه دارالحکمه را در قم پایهگذاری کرد و در نتیجه تلاشهای این عالم وارسته نزدیک به چهار هزار استاد و طلبه عراقی وارد حوزه علمیه قم شدند. (۲)
بازگشت به وطن
به دنبال سرنگونی رژیم صدام، این عالم وارسته پس از ۲۳ سال دوری از وطن در اردیبهشت ۱۳۸۲ خورشیدی برای کمک به ملت عراق به کشور خود بازگشت. مردم عراق با شور و شادمانی فراوان او را که ریاست مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و فرماندهی سپاه بدر را به عهده داشت در آغوش گرفتند؛ تا جایی که بسیاری ورودش را به عراق به آمدن امام خمینی(ره) به ایران همانند کردند.
شهادت
بعد از سقوط صدام حسین، ترور شخصیتهای شیعی و بزرگ عراقی که میتوانستند نقشی عمده در عراقی جدید ایفا کنند، در دستور کار تکفیریها و نیروهای صدامی قرار گرفت. یکی از این شخصیت های تاثیرگذار محمد باقر حکیم بود که به نماد روحانیت شیعه تبدیل شده بود.
سرانجام این عالم مجاهد و نامدار پس از سقوط رژیم صدام به تبلیغ و فعالیت سیاسی و اقامه نماز جمعه در صحن علوی پرداخت اما هنوز چند ماه از ورودش به زادگاه خویش نگذشته بود که در هفتم شهریور ۱۳۸۲خورشیدی پس از اقامه چهاردهمین نماز جمعه در حرم علوی در حالی که از حرم خارج میشد، در پی انفجار ۲ خودروی بمبگذاری شده همراه بیش از ۱۰۰تَن از نمازگزاران به شهادت رسید. یکم رجب به مناسبت شهادت سید محمد باقر حکیم در عراق به عنوان روز شهید معروف است. (۳)سید ابوالقاسم دیباجی نماینده آیت الله سیستانی در کویت، هدف از حمله به محمد باقرحکیم و دیگر روحانیان شیعه در عراق را جلوگیری از سامان گرفتن حوزه علمیه نجف بهعنوان مرکزیت روحانی جهان تشیع و عدم بازگشت آرامش به این شهر میداند.
آیتالله خامنهای در هفتم شهریور ۱۳۸۲خورشیدی در پیامی به مناسبت شهادت این عالم ربانی نوشت: این شهید عزیز، عالم مجاهدی بود که سالهای متمادی برای احقاق حق ملّت عراق با رژیم خبیث صدام مبارزه کرد و پس از سقوط آن مجسّمه شرّ و فساد در مقابله با اشغالگران آمریکایی و انگلیسی همچون سدّ محکمی ایستاده و مبارزهای دشوار با نقشههای شوم آنان آغاز کرد و خود را برای شهادت در راه این جهاد بزرگ و پیوستن به خیل شهیدان خاندان معظم آل حکیم و دیگر شهیدان علم و فضیلت در عراق آماده کرده بود. ایشان همچنین در خرداد ۱۳۹۶ خورشیدی در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ فرمودند: بسیاری از مردم از اینکه آمریکاییها در عراق چه هدفی داشتند و چگونه سرشان به سنگ خورد اطلاع ندارند اما این قضیه، بسیار مهم و نیازمند تبیین است که چگونه «عراقِ صدّام» به «عراقِ شهید حکیم» تبدیل شد. (۴)
منابع
۱- صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۳۱۵.
۲- برای آشنایی با فعالیت های فرهنگی و آثار و تالیفات وی رجوع شود به کتاب هفته، مقاله محمّدرضا زائری، ش ۱۳۶، ص ۲۱نشریه سیاست روز، ۱۷/۶/۸۲ش.
۳- صفاءالدین تبرائیان، احیاگر حوزه نجف: زندگی و زمانه آیت الله العظمی حکیم، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸
۴- فرهیختگان تمدن شیعه، ویژه نامه نخستین سالگرد شهادت شهید حکیم، ص ۲.